میراحمدرضا مشرف، پژوهشگر حوزه بینالملل: انتخابات سراسری پاکستان روز پنجشنبه و در فضای پرالتهاب امنیتی برگزار شد و بهرغم مراقبت 150 هزار نیروی ارتش و پلیس از روند برگزاری آن، براساس آمارهای رسمی منتشرشده از جانب مقامات امنیتی حدود 51 حمله تروریستی در روز برگزاری انتخابات انجام گرفت که به کشته و مجروح شدن بیش از 50 نفر، ازجمله تعدادی از پرسنل نظامی انجامید. با این حال انتخابات درنهایت به سرانجام رسید و اکنون این اعلام نتایج است که موجبات شگفتی ناظران داخلی و خارجی پیگیر تحولات پاکستان را فراهم کرده است. برمبنای نتایج رسمی اعلامشده از سوی کمیسیون انتخابات پاکستان برای اولین بار در تاریخ انتخاباتی این کشور، نمایندگان مستقل با کسب 101 کرسی پیشتاز رقابتهای انتخاباتی شدهاند. اما کیست که نداند که اغلب یا شاید قریب به اتفاق این افراد متعلق به حزب تحریکانصاف عمرانخان یا از حامیان آن هستند؛ حزبی که ظاهرا از جانب دادگاه و دولت موقت اما در باطن از سوی نظامیان پاکستان فعالیت آن ممنوع اعلام شده و رهبران و چهرههای شاخص آن یا سر از زندانها و بازداشتگاهها درآورده یا متواری و مخفی شدهاند. اما بعد از مستقلها، حزب مسلملیگ به رهبری نواز شریف با کسب 75 کرسی در رده دوم قرار گرفت و 54 کرسی نمایندگی نیز به حزب مردم بلاول بوتو زرداری رسید. اکنون درمورد بررسی و تحلیل نتایج انتخابات سراسری روز پنجشنبه میتوان به چند نکته مهم اشاره کرد.
1.فضای بهشدت قطبیشده و ناکامی احزاب کوچک: انتخابات سراسری اخیر در یک فضای سیاسی بهشدت قطبیشده برگزار شد که در آن شاهد رقابت میان سه ضلع اصلی یعنی تحریکانصاف، مسلملیگ و مردم بودیم. در چنین فضایی احزاب کوچکتر سیاسی و حتی احزاب متوسط و مذهبی همچون جمعیت علمای اسلام و جماعت اسلامی پاکستان مجال چندانی برای عرضاندام پیدا نکردند. بنابراین انتظار میرود این شرایط بر نقش و میزان نفوذ احزاب کوچک در دولت آینده تاثیر بسزایی بر جای بگذارد.
2. موفقیت چشمگیر و دور از انتظار حزب عمرانخان: بر مبنای آمار رسمی اعلامشده در این دوره 101 نماینده مستقل به مجلس ملی راه یافتهاند که با توجه به اعلام همبستگی قریب به اتفاق آنها با حزب تحریکانصاف در دوران مبارزات انتخاباتی، میتوان این آمار را بهعنوان پیروزی خیرهکننده برای حزب تحریکانصاف ثبت کرد؛ هرچند حزب ادعای موفقیتی بسیار بیش از آن را دارد. اما درمورد دلایل این موفقیت بزرگ انتخاباتی عمرانخان و حزبش باید به چند عامل اشاره کرد؛ کثرت رایدهندگان جوان و توانایی حزب در جذب رای جوانان، نگرانی و نارضایتی مردم از مداخله نظامیان در انتخابات به نفع نواز شریف و قابلیت بالای عمرانخان و متحدان حزبیاش در بهرهگیری از ظرفیتهایی مانند اینترنت و شبکههای مجازی، آن هم در شرایط اعمال محدودیتهای سیاسی و فیزیکی بر حزب. در عین حال ناگفته نماند که در جریان انتخابات اخیر عمرانخان و برخی رهبران تحریکانصاف نشان دادند که از بلوغ و درک سیاسی خوبی هم برخوردار شدهاند. دعوت از مردم و طرفداران حزب به حفظ آرامش سیاسی و پرهیز از بروز ناآرامی و در کنار آن تشویق آنها به مشارکت وسیع در انتخابات و مایوس نشدن از قدرت صندوقهای رای، ویژگیهای بارزی بود که بلوغ سیاسی و فکری آنها را نشان داد. اما اتکا و اطمینان به صندوقهای رای نیز از هوش و درک بالای سیاسی آنها نسبت به موقعیت سیاسی ارتش و نظامیان خبر میدهد؛ در جایی که نظامیان بنابر برخی فشارهای موجود ناچار به حفظ وجهه یک انتخابات سالم و رقابتی بودند. عمده این فشارها از جانب غرب و آمریکا بر ارتش وارد میشد؛ چراکه پس از سقوط طالبان در افغانستان، غربیها نمیخواستند به نادیده گرفتن و همراهی با یک روند غیردموکراتیک دیگر در آسیا متهم شوند. دقیقا بر همین اساس بود که ارتش به 37 خبرنگار خارجی که عمدتا از کشورهای آمریکا و انگلیس بودند، اجازه داد تا برای پوشش انتخابات وارد پاکستان شوند. وضعیت اقتصادی وخیم پاکستان و وابستگی شدید این کشور به کمکها و وامهای خارجی مانند کمک صندوق بینالمللی پول که بازهم غربیها در این نهاد نقشی محوری داشتند، مورد دیگری بود که نظامیان را ناچار میکرد تا حداقل انتخابات را در شرایطی نسبتا مطلوب برگزار کنند. درنهایت همه این موارد دست به دست هم داد تا نظامیان در تله انتخابات گرفتار شده و نظارهگر پیروزی غیرمترقبه حامیان خان باشند.
با این حال عمرانخان و حزب تحریکانصاف برای تکمیل پیروزی در این انتخابات مسیر دشواری را پیش رو دارند. اولا آنها ممکن است برخی از اعضای حزب را که در جریان انتخابات به صورت مستقل وارد شدهاند، در جریان برگزاری محاکم و به دلیل مجرم شناخته شدن به وسیله دادگاهها از دست بدهند. در وهله دوم آنها باید بلافاصله به فکر حفظ وفاداری و انسجام اعضای مستقل باشند. موردی که صرفا با امکان تجمیع این افراد در یک چهارچوب ضابطهمند و قانونی حزبی میسر خواهد شد. به نظر میرسد که تحریکانصاف به راهکارهایی در این زمینه دست یافته یا حتی احتمالا از قبل پیشبینیهایی در این رابطه داشته است. انتشار اخباری درمورد پیوستن مستقلهای طرفدار تحریکانصاف به حزب «شورای وحدت مسلمین» را باید در همین راستا ارزیابی کرد. این حزب که ماهیت شیعی داشته و در انتخابات اخیر یک کرسی در مجلس ملی کسب کرده، میتواند بستر مناسبی را برای ادامه فعالیت اعضای تحریکانصاف در مجلس فراهم کند و حتی به آنها امکان ورود به عرصه رقابتها برای تشکیل یک دولت ائتلافی را بدهد. از سوی دیگر در سطح ایالتی هم اخباری از توافق تحریکانصاف با حزب مذهبی «جماعت اسلامی» در ایالت خیبرپختونخواه به گوش میرسد. با توجه به اکثریتی که مستقلهای طرفدار عمران در این ایالت به دست آوردهاند، این اتحاد میتواند زمینه تسلط آنها بر دولت ایالتی خیبرپختونخواه را آماده کند. بهرغم همه این تدابیر هنوز هم نمیتوان پیشبینی کرد که عمرانخان و حزبش تا چه حد بتوانند در حفظ مستقلها در یک ساختار منسجم موفق باشند. در این راستا هر دو حزب مسلملیگ و مردم مدعی تماس مستقلها با آنها شدهاند و در یک مورد اخبار موثق حکایت از آن دارد که 4 تن از نامزدهای مستقل مجلس ایالتی پنجاب به حزب مسلملیگ نواز پیوستهاند.
3. حزب مسلملیگ بازنده بزرگ انتخابات: اگرچه حزب مسلملیگ به لحاظ قانونی ظاهرا حزب برتر و پیروز این انتخابات محسوب میشود اما شکی نیست که کسب این تعداد معدود کرسی نمایندگی مجلس ملی، آن هم در شرایط برخورداری از پشتیبانی کامل حاکمیت(نظامیان) را باید شکست و ناکامی بزرگی برای حزب و شخص نواز شریف تلقی کرد. علاوهبر این عدم موفقیت در ایالت پنجاب بهعنوان پایگاه سنتی مسلم لیگ هم باعث شده تا حزب در تشکیل یک دولت مستقل ایالتی ناکام بماند. در این موقعیت حزب برای دستیابی به قدرت راهکارهای محدودی پیش رو دارد که یکی از آنها ائتلاف با رقیب دیرینه یعنی حزب مردم پاکستان است. درست است که حزب نواز شریف در سال 2018 و بهمنظور برکناری عمرانخان یکبار تن به این کار داده اما شرایط فعلی متفاوت از آن زمان است؛ چراکه هنوز در اذهان باقی مانده است که در ایام انتخابات دو حزب و رهبران آنها از وارد کردن هیچ تهمت و اتهامی به یکدیگر دریغ نکرده و بدترین نوع تقابلها را با یکدیگر داشتهاند. دقیقا بر همین اساس است که در جریان مذاکرات برای تشکیل دولت ائتلافی در پنجاب، نواز شریف حاضر به رویارویی با بلاول بوتو و پدرش نشد و شهباز شریف مسئولیت مذاکره با نمایندگان حزب مردم را برعهده گرفت. در این اوضاع طبیعی است که مشکلات دو حزب برای تشکیل یک دولت ائتلافی ملی دوچندان خواهد بود و معلوم نیست که نواز شریف چگونه بتواند به همکاری با جوانی چون بلاول بوتو تن بدهد. در سایه وجود چنین مشکلاتی است که آصف زرداری پدر بوتوی جوان در دیدار با شهباز شریف مواضع خود و پسرش را در ایام انتخابات تبلیغاتی توصیف میکند و بر کنار گذاشتن صحبت از گذشته تاکید دارد.
4. حزب مردم فراتر از حد انتظار: حزب مردم به رهبری بلاول بوتوی جوان با کسب 54 کرسی نمایندگی در انتخابات اخیر عملکرد نسبتا موفقی از خود برجای گذاشت. این حزب در عین حال که توانست در مقایسه با انتخابات سراسری قبل کرسیهای نمایندگی بیشتری را در مجلس ملی کسب کند، در انتخابات ایالت «سند» بهعنوان پایگاه سنتی حزب هم موفقیتی درخور توجه به دست آورد و توانست دولت ایالتی مستقلی را تشکیل دهد. موفقیت حزب مردم را هم باید مرهون برنامههای منسجم و هدفمند تبلیغاتی ارائهشده از جانب بلاول بوتو و در کنار آن نظر مساعد جوانان به این سیاستمدار جوان و عاری از هرگونه پیشینه فساد سیاسی دانست. البته بلاول بوتو در این انتخابات کمی هم بیتجربگی و ناپختگی سیاسی خود را نشان داد؛ در جایی که آنقدر به نواز شریف و حزبش حمله کرد و بد و بیراه گفت که حالا نواز حاضر نیست با او بر سر یک میز بنشیند، چه برسد به اینکه در یک دولت ائتلافی او را زیر پر و بال خود بگیرد.
5. سرنوشت دولت آینده: با نتایجی که در انتخابات اخیر حاصل شده، نهتنها هیچ حزبی قادر به تشکیل دولتی مستقل نخواهد بود، بلکه ائتلاف دو حزب بزرگ برتر یعنی مسلملیگ و مردم (اگر فعلا از مستقلها چشمپوشی کنیم) هم برای تشکیل یک دولت ائتلافی کافی نخواهد بود. از سوی دیگر فضای قطبیشده انتخاباتی موجب شد تا عرصه رقابت برای احزاب کوچک هم تنگ شود و آنها نتوانند به نتایج در خور توجه و تاثیرگذاری برای همراهی با دولت دست پیدا کنند. در چنین موقعیتی برای تشکیل یک دولت ائتلافی چند گزینه وجود دارد. اول انسجامیافتن مستقلهای طرفدار تحریکانصاف در قالبی حزبی و ائتلاف آنها با یکی از دو حزب مسلملیگ و مردم. با توجه به مخالفت شدید ارتش پاکستان با فعالیت حزب تحریکانصاف این گزینه کمی دور از ذهن به نظر میرسد؛ هرچند که با چرخش عمرانخان یا ارتش به سمت یکدیگر، امری غیرممکن نیست. گزینه دوم و محتملتر همان است که چند حزب کوچک و بزرگ با محوریت احزاب مسلملیگ و مردم اقدام به تشکیل کابینهای ائتلافی کنند. نواز شریف اخیرا و بعد از انتخابات، در مصاحبهای تلویحا به این گزینه اشاره داشته و از آن بهعنوان تشکیل یک دولت «اجماع ملی» یاد کرده بود. این مورد برای حاکمیت (نظامیان) نیز گزینهای مطلوب به شمار میآید، بهویژه اینکه یک دولت ائتلافی با مشارکت احزاب متعدد، بر قدرت مانور دولت در برابر نظامیان هم تاثیر گذاشته و از عرضاندام سیاستمداران در برابر ارتش جلوگیری خواهد کرد.