محسن یزدی، فعال رسانهای: این روزها در چهلوپنجمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی میتوان از زاویه دیگری به تولید محصولات هنری درباره این حادثه مهم نگریست. با احترام به زحمات و تولیدات مهم و باکیفیت گذشته که انصافا قابل تقدیر است اما یک سوال مهم همیشه وجود داشته و دارد که چنین منبع عظیمی چرا نباید منجر به تولیدات متنوع و متکثر متناسب با عظمت خود شود؟ چرا جریان تولید در این موضوعات دنبالهدار نیست و عمدتا در حد تک و محدود باقی میماند؟ آیا تنبلی ما مانع چنین دستاوردهایی شده یا نفوذیها نمیگذارند چنین اتفاقی رخ دهد؟ واقعا ماجرا چیست؟ به نظر نگارنده موارد زیر برای پاسخ به این سوال میتواند مورد توجه قرار گیرد.
1.حساسیت موضوع پهلوی برای تولید بسیار بالاست و این بالا بودن حساسیت، سبب شده که افراد یا با احتیاط به آن نزدیک شوند یا اینکه عطای آن را به لقایش ببخشند و برای دور ماندن از دردسرهای بیمورد تولید و پخش، سراغ موضوعات دیگری بروند. این حساسیت عمدتا مربوط به بیرون از تلویزیون است و اگرچه کاملا قابل درک است اما منجر به کند شدن موثر تولید در این مورد شده است.
2.متاسفانه آنچه در این موضوع و موضوعات مهم دیگر اهمیت بیشتری دارد «لحن» است نه محتوا. این نقطهضعف سالهاست که گریبان عمده مراکز تولید ما خصوصا تلویزیون را گرفته است و به همین دلیل عمدتا فرم ارائه و کیفیت آثار فدای لحنی میشود که 40 سال است تغییری نکرده. در این مورد عمدتا نوآوری و ارائه فرمهای متناسب با مخاطب امکان تولید یا ادامه پیدا نمیکنند. متاسفانه این مطلقگرایی در لحن، امروز هم در تلویزیون ادامه دارد و شاید بر پیچیدگی آن هم افزوده شده است.
3.بیاعتمادی مطلق به هنرمندان و تولیدکنندگان در این موضوعات (حتی تولیدکنندگان معتقد به انقلاب اسلامی) از دیگر مواردی است که تولید باکیفیت در این موارد را محدود کرده است. از این نکته نباید غافل بود که تولید خوب و موثر در «روند» اتفاق میافتد و این روند نیاز به سعهصدر و اعتماد دارد. برخی گمان میکنند که فیلمساز یا هنرمند مانند ماشینی است که با دادن برنامه به آن، میتوان تولید و نتیجه را دقیقا مطابق با نظر و سلیقه خود برنامهریزی کرد. البته بماند اینکه برخی سفارشدهندگان هم توهم دانایی دارند و خودشان هم نمیدانند که دقیقا چه میخواهند. این روند تزریقی نیست، یعنی نمیتوان به هنرمند تزریق کرد بلکه جوششی است. یعنی یک کار خوب و موثر اینچنینی، باید از دل هنرمندی که قلبا به اصول انقلاب اسلامی اعتقاد دارد بجوشد ولو اینکه صددرصد هم مطابق سلیقه ما نباشد. اگر این را به رسمیت نشناسیم نمیتوانیم منتظر کارهای خوب و موثر دنبالهدار باشیم.
به نظر میرسد عمده مراکز تولیدی ما خصوصا تلویزیون در موضوعاتی مثل پهلوی کلا مخاطب را فاکتور گرفتهاند. با نگاهی به برخی تولیداتی که حتی جدید هم ساخته میشوند میتوان متوجه شد که یا ما مخاطب را نمیشناسیم یا دنبال دردسر نمیگردیم و قرار است تنها بیلان کاری پر شود. مراکز تولیدی به جای اینکه از دریچه مخاطب به موضوع نگاه کنند و سوال او را جواب دهند، یکسری کلیشههای هرساله را بیان میکنند که اساسا با مخاطب ارتباطی برقرار نمیکند. به قولی به جای اینکه ما خودمان را جای مخاطب بگذاریم، مخاطب را جای خودمان قرار میدهیم. کسانی که کار تولید میکنند زیاد این جمله را شنیدهاند که «تولید فلان کار صلاح نیست.» من هنوز هم بعد از این همه سال علیرغم پیگیری و مداقه، معنای کامل این جمله را متوجه نشدهام. اینکه «صلاح نیست» دقیقا یعنی چه؟ برای چه کسی صلاح نیست؟ چه چیزی صلاح است؟ این «صلاح» مربوط به مخاطب است یا مدیر تولیدکننده؟ به گمان نگارنده عمدتا مفهوم جمله «تولید این اثر صلاح نیست» این است که «تولید این اثر دردسر دارد.»
4وامروز موانع تولید موثر درباره موضوعات مهم مانند پهلوی، نفوذیها و انقلابینماها نیست و دست غیبی هم در کار نیست تا معارف انقلاب به مخاطب نرسد. البته دشمنیها و نفوذیها همیشه در تلاشند و این مساله واضح است اما به نظر میرسد در این مورد اتفاقا مشکل اصلی خودیها هستند. خودیهایی که بدون در نظر گرفتن مخاطب و با تصلب و پافشاری روی سلیقه خود و بیتوجه به نظر هر کسی غیر از خودشان، ناخودآگاه اجازه ظهور و بروز تولیدات خوب را نمیدهند و هر روز این مسیر را سختتر میکنند. یا خودیهایی که برای اینکه به دردسر نیفتند حاضرند هر محصول بیکیفیت درجه سهای را که لحن آن متناسب با ذائقه گذشته است، پخش کنند اما تن به ساخت محصول باکیفیت ندهند تا نخواهند پاسخگوی اشکالات احتمالی باشند. یا خودیهایی که محصول هنری را نمیشناسند و سلیقه هنری ندارند اما حرف هیچکس دیگری را هم به رسمیت نمیشناسند.
5.اینها ازجمله مواردی است که از نظر نگارنده در تولید موضوعات مهمی مثل خاندان پهلوی موثر بوده و هست. همه این موارد با هم به این معنی است که امروز مسیر تولید درباره این موضوعات غلط است و اگرچه تلاشهای زیادی صورت میگیرد اما نتیجه گویی هر روز کمرنگتر میشود بهطوریکه امروز سفید کردن خاندان پهلوی از محمدرضا شاه و فرح به ساواک و ثابتی رسیده است.