علی ملکی، خبرنگار گروه نقد روز: ناآرامیهای سال گذشته با مسابقات جامجهانی فوتبال در قطر همراه شد و موج دو قطبیها و اختلافات ناشی از آن به سکوهای هواداری تیم ملی هم رسید. این امر تا جایی ادامه پیدا کرد که حتی عدهای از باخت تیم ملی مقابل تیم رقیب، ابراز شادی میکردند. بعد از گذشت یکسال از اتفاقات جامجهانی و ناآرامیها، نوبت به جام ملتهای آسیا در قطر رسید. همان ایران، همان تیم، همان مردم و همان قطر. اما یک تفاوت اساسی وجود داشت. تفاوتی که شکلگرفتنش، محور اصلی مباحث و گفتوگوها طی این سالهای اخیر است و آن هم اهمیت امر ملی در جریان این اتفاقات است. سوال این است که چه اتفاقی باعث شد ایران از جامجهانی قطر به جام ملتهای قطر برسد؟ برای تحلیل شرایط جامعه در اتفاقات سال گذشته و امسال با مصطفی غفاری، جامعهشناس گفتوگو کردیم که در ادامه میخوانید.
پروژه جنگ شناختی دشمن در سال گذشته، به مرحلهای رسید که درست مقابل امر ملی قرار گرفت
غفاری ابتدا با اشاره به جامجهانی سال گذشته و اتفاقاتی که در جریان فضاسازی رسانههای برانداز اتفاق افتاد، گفت: «من فکر میکنم برگزاری جامجهانی در سال گذشته، یک نقطهعطف در ناآرامیهای سال 1401 بود. چون فارغ از مطالبات و اعتراضات مردمی، پروژه جنگ شناختی دشمن یا شورش کور خیابانی به نقطهای رسید که درست در نقطه مقابل «امر ملی» قرار گرفت. وقتی تیم ملی کشوری آن هم در ورزش محبوبی مثل فوتبال در ایران در عرصه جهانی حضور پیدا میکند، مردم بهطور طبیعی برد و باخت آن را از آن خودشان میدانند. وقتی فشار رسانهای روی این قرار میگیرد که این تیم، تیم فوتبال حکومت جمهوری اسلامی ایران است ـو به همین دلیل باید تشویق آن را تحریم کرد!ـ طبیعتا عامه مردم آن را پس میزنند. شاید اقلیتی بهدلیل هیجانزدگی آن را بپذیرند و برای باخت تیم ملی هم شادی کنند اما این رفتار در بین اکثریت ریشهدار و پایدار نمیشود.»
جامجهانی قطر دست مدعیان دلسوزی برای ملت ایران را رو کرد
غفاری در ادامه به این موضوع اشاره کرد اتفاقاتی که در جریان جامجهانی قطر رخ داد، نقاب را از چهره بیگانگان کنار زد و گفت: «از آنجایی که کارگزار براندازی نظام در سال ۱۴۰۱ عمدتا از طریق رسانههای اجتماعی دنبال میشد، حس عاملیت و تلقین بیشتری به برخی کاربران دست میداد؛ بهگونهای که هم تصویری از وضعیت کلی کشور را القا میکرده و هم فشاری بر کاربر وارد میکرد که باید خودش و کنشش بهویژه در فضای مجازی را با این وضعیت سازگار کند. چیزی که در جریان جامجهانی قطر رخ داد. از این منظر، تحمیل دوباره واقعیت بر تصویر موهومی بود که درواقع با پروپاگاندا برساخته شده بود و با خواست عامه مردم انطباق نداشت. چون تصویرسازی رسانهای در بلندمدت و در بزنگاههای ملی که مردم بهصورت عمومی درگیرش میشوند، نمیتواند در برابر امر واقع، تاب بیاورد. این البته نه به معنای جانبداری یکپارچه از عملکرد نظام حکمرانی است و نه به معنای پیروزی رسانههای خودی است.
هر کدام از این موارد، جای بحث جداگانه دارد. درواقع مقطع برگزاری جامجهانی فوتبال قطر و نوع عملکرد نیروهای بیگانه در آن، دست کسانی که ادعای دلسوزی برای «ملت ایران» میکردند را آشکار کرد. شاید به هیچ زبان و بیان بهتری از این مورد، نمیشد این نقاب را کنار زد. بله، مردم نسبت به بسیاری از پدیدهها و روندهای حکمرانی میتوانند نظر مخالف داشته باشند که دارند؛ اما از رویکرد و کنشهایی که تیشه به ریشه ملت بودنشان میزند، پرهیز میکنند. همچنان که ممکن است ریشه برخی نقد و مخالفتهای مردم با رفتار نظام حکمرانی نیز همین است که چرا گاهی برخلاف اقتضائات امر ملی سیاستگذاری یا اقدام میکند.»
فرصت بازیابی امر ملی را غنیمت بشمارید!
غفاری به این موضوع اشاره کرد جام ملتهای آسیا، یک فرصت بینظیر در اختیار ما قرار داده است و توضیح داد: «نظام حکمرانی اگر خردمند و هوشمند باشد، میتواند ضمن تشخیص خطای خودش، از همین نقطه فرصت «بازیابی امر ملی» را مغتنم بشمارد. دقت کنیم در اینجا سه عامل کلیدی نقشآفرین هستند که از فوتبال جام ملتهای آسیا یک فرصت بینظیر میسازند. اولا در اینجا با عامه مردم سروکار داریم، نه الزاما نخبگان و تحلیلگران و نظریهپردازان. ثانیا فضای شادی و سرگرمی و نشاط برقرار است. ثالثا بخت و سودای قهرمانی مطرح است که میتواند احساس غرور یا به تعبیر بهتر اعتمادبهنفس ملی را که چهبسا زخمهایی بر آن نشسته، احیا و ترمیم کند. فقط باید مراقبت کرد از این فرصت و از قهرمانی احتمالی استفاده روزمره سیاسی بهنفع یک اقلیت یا چماقی برای کوفتن بر سر هر منتقد و مخالف سیاسی ساخته نشود. اگر مداخله ناسنجیده و نابهجایی نکنیم، این فرآیند احیا و ترمیم تا حد زیادی خودبهخود در دل جامعه رخ خواهد داد؛ انشاءالله.»