پیروزیها در مسابقات و بازیهای جهانی، بهانه خوبی برای رقم خوردن شادی جمعی برای مردم یک جامعه است. در همین چهارچوب پیروزی ایران مقابل ژاپن نیز یکی از همین بهانهها برای رقم خوردن شادی جمعی در جامعه ایرانی بود. با این حال اما این پیروزی و شادی که در جامعه ایرانی ایجاد شد، ناخودآگاه اذهان را سمت بازیهای ایران در جامجهانی و اتفاقاتی برد که در حاشیه بازیهای تیم ملی ایران اتفاق افتاد. در میانه جامجهانی قطر تلاشهای رسانههای برانداز و چهرههای آن مشخصا روی این امر متمرکز شده بود که اساسا چیزی تحت عنوان تیم ملی وجود ندارد و این تیم وابسته به نظام حکمرانی است. بر این اساس و در راستای همین پروژه تلاش شد تا فضایی ایجاد شود که حتی مردم ایران نتوانند از پیروزی تیم ملی خود اظهار خوشحالی کنند. علاوه بر این در نقطه مقابل حتی از باخت این تیم نیز اظهار خوشحالی میکردند، شرایطی که حتی بازیکنان تیم ملی را بهلحاظ روحی تحت فشار قرار داده بود. چیزی که بهوضوح و به بهانه ناآرامیها در جریان بازیها در جامجهانی خود را نشان میدهد، تلاش برای از میان بردن امر ملی یا به فراموشی سپردن چیزی تحت عنوان شادی جمعی مردم ایران بود. اقداماتی که اگرچه آسیب قابل توجهی به جامعه ایران وارد کرد، اما با گذر از اتفاقات و بازگشت جامعه به شرایط عادی خود و رقم خوردن دوباره این شادی جمعی مشخص شد، این فضاسازیها همچنان در سطح باقی مانده و به عمق جامعه نفوذ نکرده و همچنان شادی برای برد تیم ملی ایران، امری است که نمیتوان آن را از جامعه ایرانی جدا کرد. با این حال اما رسانههای فارسیزبان بعد از پیروزی تیم ملی تلاش کردند همچنان در نقش همیشگی خود بازی کنند، با این تفاوت که اینبار دیگر گفته نمیشد این تیم مردم نیست، بلکه در نقطه مقابل قرار میگرفت و این گزاره را القا میکرد این پیروزی تنها از جانب فوتبالیستها رقم خورده است تا در این بین نیز بهنوعی شکافهای مدنظر خود را تشدید کند. امری که البته با اقبال چندانی در جامعه ایرانی همراه نشد. برای بررسی بیشتر ابعاد پیروزی تیم ملی فوتبال و کنش جامعه ایرانی در سال گذشته در مقایسه با امسال با محمدحسین شهرستانی و مصطفی غفاری، دو جامعهشناس گفتوگو کردیم که در ادامه میخوانید.
بازسازی از مسیر عدالت یا فوتبال؟