• تقویم روزنامه فرهیختگان ۱۴۰۲-۱۱-۱۵ - ۱۵:۱۱
  • نظرات روزنامه فرهیختگان۰
  • 0
  • 0
خیرالله تقیانی‌پور، کارگردان «قلب رقه»:

سعی کردم یک داعش واقعی را نشان دهم

‌«قلب‌رقه‌» تلاشی برای یک روایت استراتژیک است اما به قول خیرالله تقیانی‌پور، بالاخره قصه‌های عاشقانه به استخدام کارهایش می‌آیند تا مخاطب همراه سکانس‌های فیلم یا سریالش باشد. به سراغ او رفتیم تا برایمان از روند ساخت این فیلم بگوید.

سعی کردم یک داعش واقعی را نشان دهم

عاطفه جعفری، خبرنگار گروه فرهنگ: خیرالله تقیانی‌پور را پیش از این، در مقام کارگردانی برای سریال‌های تلویزیونی دیده بودیم. اولین اثر ساخته‌شده از او تله‌فیلم «تونل» است که در سال ۱۳۹۳ ساخته شد. ناسور، ترور، نجلا از دیگر آثار این کارگردان است که آرام آرام او را به عنوان یک کارگردان صاحب سبک در سینما و تلویزیون تثبیت کرد. این کارگردان در اولین فیلم سینمایی خود به سراغ یک سوژه در قلب نیروهای داعش رفته است. ‌قلب‌رقه‌ تلاشی برای یک روایت استراتژیک است اما به قول خودش، بالاخره قصه‌های عاشقانه به استخدام کارهایش می‌آیند تا مخاطب همراه سکانس‌های فیلم یا سریالش باشد. به سراغ او رفتیم تا برایمان از روند ساخت این فیلم بگوید.

چیزی که ما در فیلم ‌قلب رقه‌ می‌بینیم جست‌وجویی عاشقانه در دل داعش است. چه شد که این سوژه را با چنین روایتی انتخاب کردید؟
ببینید برای من اتفاق و حرف عاشقانه مهم است. زمانی که تئاتر کار می‌کردم و نمایش‌هایی که روی صحنه می‌بردم همیشه یک خط عاشقانه داشت، از آن طرف فیلم‌های ویدئویی و سریال‌هایی که ساختم هم خط عاشقانه داشتند. همیشه به دنبال یک موقعیت متفاوت عاشقانه بوده‌ام. این کار هم مستثنی از این ماجرا نبود و سعی کردم داستانم را این بار از این زاویه روایت کنم. موتور محرک فیلم تناقضی است که در دل وحشت، خصومت و فجایع بزرگ شکل می‌گیرد و در چنین فضایی ما با یک داستان عاشقانه همراه می‌شویم.

داستان فیلم شما برگرفته از یک اتفاق واقعی بود؟
بخش عاشقانه درام برای خودم و یک داستان است اما بخش اتفاقی که در دل داعش رخ داده برگرفته از یک داستان واقعی است.

یعنی آدم‌های قصه واقعی بودند؟
نه. من قصه‌ای عاشقانه را در بستر اتفاق‌های واقعی شکل دادم. حالا ممکن است که این آدم‌ها در بستر جنگ داعش وجود داشته باشند. اما اینکه بگویم این شخصیت حتما ما‌به‌ازای واقعی داشته است، نه؛ این‌طور نبوده است.

پرداخت به این سوژه مطمئنا سختی‌های زیادی داشته است. با توجه به اینکه این کار، اولین فیلم بلند سینمایی شماست، کمی درباره سختی‌هایی که در پروژه داشتید، صحبت کنید.
بخش اعظمی از فیلمبرداری این کار در سوریه بود. رفتن ما به سوریه همزمان شد با اینکه اسرائیل بمباران و موشک‌باران چند شهر را آغاز کرد. در آن مقطع اگر اخبار را دنبال می‌کردید، متوجه این می‌شدید که صهیونیست‌ها هر از گاهی شهرهای سوریه را بمباران می‌کردند. به نحوی که وقتی صبح برای فیلمبرداری می‌رفتیم نمی‌دانستیم شب سالم بر‌می‌گردیم یا خیر. شب می‌خوابیدیم و در چند کیلومتری هتل می‌دیدیم مکان‌هایی را اسرائیل بمباران کرده است. بعضا‌ جایی که موشک خورده بود را از نزدیک می‌دیدیم. چیزی که برای من تحسین‌برانگیز و قابل تقدیر بود، اینکه همه بچه‌ها پا به پای هم، یکدل و برادرانه سرکار می‌آمدند و همین به ما انرژی می‌داد و انگیزه‌ها چند برابر می‌شد.

برای نگارش فیلمنامه، چقدر وقت گذاشتید؟
تحقیقات و نگارش فیلمنامه حدودا یک سال طول کشید اما بازنویسی اثر تا لحظه فیلمبرداری ادامه داشت. در واقع در حین فیلمبرداری نیز اگر ایده بهتری در ذهنم ایجاد می‌شد حتما تغییر می‌دادم.

چقدر در ساخت ‌قلب رقه‌ از مستندها و فیلم‌هایی که در این مورد ساخته شده، استفاده کردید و مهم‌تر از اینها تجربه کسانی که در سوریه حضور داشتند، چه بود؟
بله استفاده کرده‌ام و کم هم نبوده است. مثلا برخی از این دوستان بعد از خواندن فیلم‌نامه گفتند که ما چنین کاری در مواجهه با داعش نمی‌کردیم و سعی‌مان این بود که متن را در آن سکانس اصلاح کنم. یا اینکه نکاتی در مورد خود داعش داشتند که از تجربیات‌شان استفاده می‌کردم.

یک نکته‌‌ که در فیلم‌های مربوط به داعش مشهود است، اینکه گاهی برخی فیلمسازان داعشی‌ها را شبیه زامبی نشان می‌دهند. چه تلاش‌هایی صورت گرفت تا در این فیلم روایتی نزدیک‌تر به واقعیت داعش نشان دهید؟
من این فیلم را در شهری که پایتخت داعش بود‌ ساختم و دقیقا به واقعیت نزدیک بودم. کل ایران را گشتیم و چند لوکیشن مد نظر داشتیم اما فکر نمی‌کنم حجم خرابی که در فیلم لازم داشتم را می‌شد در هیچ کشور دیگری به جز عراق و سوریه پیدا کنیم، بنابراین ترجیح دادیم به سوریه سفر کنیم. با صحبت با کسانی که در این حوزه هستند و کار کرده‌اند سعی کردم واقعیت را نشان بدهم. البته این را هم باید توجه کنیم که الان سران داعش کجا هستند؟ چه کسی اینها را انتقال داده است؟ اگر آنها به تفکری که داشتند اعتقاد داشتند باید می‌ماندند و شهید می‌شدند و به قول خودشان آن دنیا کنار حوری‌های بهشتی می‌رفتند. اما می‌بینیم که فرار کردند. پیشنهاد می‌کنم مستندهایی که درباره داعش و شهر رقه است را حتما ببینید. اگر بگویم مستندهایی که بچه‌های ما گرفتند یک‌طرفه به قاضی رفته است، ولی در یک‌سالی که کار تحقیق و پژوهش فیلمنامه را داشتم و قبل از فیلمبرداری نزدیک به هفت هشت سفر به آنجا داشتم و سعی کردم فقط از منظر خود به این ماجرا نگاه نکنم و کل ماجرا را نگاه کنم.

این در فیلم مشخص است.
بله. آنها زندگی می‌کردند و اداره‌جات داشتند و حکومتی برای خودشان تشکیل‌ داده بودند؛ یعنی به معنای واقعی حکومت داشتند. این حکومت عدلیه، بیمارستان، وزارتخانه و ... داشت.

با آدم‌هایی که در رقه زندگی می‌کردند، صحبت کردید تا نگاه واقعی‌تری نسبت به داعش و مدل زندگی با آنها داشته باشید؟
بله. پنج شش جلسه قبل از ساخت به سوریه رفتم و این صحبت‌ها را داشتم. تصور این است که در پایتخت داعش و جایی که حکومت می‌کرد همه افراد باید شبیه داعش باشند. اما در واقعیت این‌طور نبود. اینها قانونی داشتند و بر اساس آن قانون آدم‌ها را تقسیم‌بندی می‌کردند. عوام‌الناس، مهاجرین، انصار و مجاهدین.

مثل همان چیزی که در فیلم آمده است.
بله. سعی کردم در بافت شهری که شما آدم‌ها را می‌بینید بتوانم تفکیک کنم که عوام‌الناس همان افرادی هستند که همه جای دنیا پیدا می‌کنید و قطعا‌ در پایتخت داعش هم پیدا می‌کنید. انصار، مهاجرین، مجاهدین و ... نیز هستند که نگاه و زندگی آنها را می‌بینید.

شهرام حقیقت‌دوست چقدر به آن چیزی که برای این نقش متصور بودید، نزدیک شد؟
سابقه‌ همکاری‌ام با شهرام حقیقت‌دوست از تئاتر شروع شد و سال ۹۶ یک نمایش را در سالن اصلی تئاتر شهر شروع کردیم و از آن همکاری لذت بردم و زمانی که ایده فیلم ‌قلب رقه‌ شکل گرفت آن را با شهرام در میان گذاشتم و استقبال کرد. من با این نقش می‌خواستم یک نیروی آتش‌به‌اختیار خبره را نشان بدهم که در کنار اینها عاشق هم هست و شهرام حقیقت‌دوست توانست همه اینها را در کنار هم داشته باشد و از پس این نقش به خوبی بربیاید.

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰

یادداشتهای روزنامه فرهیختگانیادداشت

سهم طبقۀ متوسط از صنعت سریال‌سازی؛

«افعی تهران» از چه کسی انتقام گرفت؟

فرصتی برای تجدید ظهور «خوبی مردم ایران»؛

مفهوم ملت را زنده کردند

فیلم پرحاشیه «بیبدن» با قصه‌‌ای به‌اندازه از ایده‌ای مهم دفاع کرد؛

سینمای اجتماعی زنده است

درباره فیلم «بی‌بدن»؛

قصه‌گویی شرافتمندانه درباره قصاص

مصطفی قاسمیان، خبرنگار:

یک درامدی خوب و تماشاگرپسند

اهل ملت عشق باش؛

عشق و دیگر هیچ...

آقای کارگردان! چه داری می‌کنی با خودت؟!

آنتی ‌کانسپچوآل آرت ترک و کُرک و پَر ریخته حسن فتحی

مریم فضائلی، خبرنگار:

چشم‌هایمان گناه داشتند!

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

رویاهای شخصی‌ات را نفروش!

سریال پرطرفدار «حشاشین» چه می‌گوید؛

علیه شیعه یا علیه اخوان؟

راضیه مهرابی‌کوشکی، عضو هیات‌‌علمی پژوهشکده مطالعات فناوری:

فیلم «اوپنهایمر» به مثابه یک متن سیاستی

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

از شما بعید بود آقای جیرانی

ایمان‌ عظیمی، خبرنگار:

دیکته نانوشته غلط ندارد

درباره هزینه‌ای که می‌شد صرف «هفت سر اژدها» نشود؛

چرخ را از نو اختراع نکنیم

فرزاد حسنی بعد از سال‌ها، به قاب تلویزیون آمد؛

بازگشت امیدوارکننده

در نقد بهره کشی «علی ضیا» از شهرت؛

از موج ابتذال پیاده شو

محمد زعیم‌زاده، سردبیر فرهیختگان:

در عصر پساواقعیت به احمد خطر حرجی نیست اما...

سیامک خاجی، دبیر گروه ورزش:

برای خداحافظی زود بود آقای جملات قصار!

محمدرضا ولی‌زاده، فرهیختگان آنلاین:

عجایب آماری دیدم در این دشت!

محمدامین نوروزی، مستندساز:

از این طرف که منم راه کاروان باز است...

فاطمه دیندار، خبرنگار:

برای درخشش سیمرغ‌های بلورین

محمد زعیم‌زاده، سردبیر؛

کدام سینما؟کدام نقد؟

حامد عسکری، شاعر و نویسنده:

فیلم دیدن با چشم‌های تار...

چهل و دومین جشنواره فیلم فجر؛

چند نقد بر فیلم سینمایی «آپاراتچی»

«صبحانه با زرافه‌ها»؛

یک وس اندرسون ایرانی تمام‌عیار

ویژه‌نامه جشنواره فیلم فجر؛

«صبحانه با زرافه‌ها»؛ معنازدایی از جهان

«صبحانه با زرافه‌‌ها»؛

تهش هیچی نیست، پس لذت ببر!

درباره فیلم جدید سروش صحت؛

قرار صبحانه با خودمان

هومن جعفری، خبرنگار:

مردی که سازش نمی‌کرد

در روزگار بی‌مایگی حضور قاف غنیمتی است؛

برای «قاف» و عمو اکبر

تولد قاف به میزبانی اکبر نبوی با همکاری «فرهیختگان»؛

«قاف» نمی‌خواهد متکلم‌ وحده باشد

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ؛

هنوزم نقش بازی می کنی آقای فرخ نژاد؟