زهرا طیبی، خبرنگار گروه نقد روز: «تداوم بیثباتی سیاسی و نابسامانی اقتصادی در منطقه، ادامه این مدل تلویزیون تجاری را ناممکن کرد و ما را از رشد، گسترش و درآمدزایی در این صنعت در حال تحول ناتوان ساخت.» این بخشی از پیامی بود که تلویزیون «منوتو» در 13 نوامبر (22آبانماه) منتشر کرد و اعلام کرد نهایتا تا روزهای آخر ماه ژانویه، فعالیت تلویزیون منوتو به پایان خواهد رسید. انتشار پیام منوتو یک ماه بعد از آغاز عملیات طوفان الاقصی این گزاره را پررنگ میکرد که با توجه به خسارتهای کارفرمای صهیونیستی و آمریکایی در میدان جنگ آنها دیگر قادر به تامین هزینههای شبکه منوتو نیستند، نهایتا نیز این اتفاق افتاد و تیم منوتو در آخرین روز از ماه ژانویه، یعنی 11 بهمن رسما پایان فعالیت تلویزیونی خود را اعلام کرد. شاید بتوان از دست دادن حامی مالی منوتو را یکی از مهمترین علتهایی تعطیلی این شبکه دانست اما این امر تنها علت و عامل تعطیلی به حساب نمیآید و این تعطیلی تنها یک علت ندارد، از طرفی نیز این امر هم مورد توجه قرار دارد که تعطیلی این شبکه به معنای پایان فعالیت تیم رسانهای کیوان و مرجان عباسی با چنین محتواهایی به شمار نمیرود.
بودجه 30میلیون دلاری که یکدفعه قطع شد!
شبکه تلویزیونی منوتو پیش از تعطیلی بهصورت رسمی نزدیک به 200 کارمند داشت و به لحاظ امکانات رسانهای مثل استودیوها و تجهیزات تصویربرداری نیز نسبتا مجهز بود. تا آنجا که حسن اعتمادی یکی از بنیانگذاران منوتو معتقد است، استودیوی منوتو یکی از بزرگترین استودیوهای رسانهای در لندن به شمار میرود. امری که این گزاره را تقویت میکند تامین هزینههای مالی این شبکه توسط یک فرد امکانپذیر نیست. اعتمادی در روایت خود به این موضوع اشاره میکند که نخستین گفتوگوها برای تامین مالی منوتو، توسط کیوان عباسی با آمریکاییها صورت گرفته است. اعتمادی در روایت خود به این موضوع اشاره کرد که بودجه منوتو دولتی بوده و توسط پنتاگون تامین میشده است. با این حال اما اطلاعات دقیق و شفافی درمورد اینکه بودجه منوتو مشخصا توسط چه کسانی تامین شد ارائه نشده است و این موضوع در قالب روایتهای برخی افراد و اپوزیسیون خارجنشین مطرح شده است. بر مبنای آمار و اطلاعاتی که برخی از چهرههای اپوزیسیون منتشر کردند، بودجه منوتو در سالهای 2021 و2022به تفکیک هرسال، حدود 22 میلیون پوند (30میلیون دلار بوده) بوده است، فارغ از اینکه منبع تامین این بودجهها شفاف نیستند، سوالی که مورد توجه قرار دارد این است که چرا با وجود اینکه بودجه این شبکه هرسال به مبلغ مشخص تامین شده است، اما به یکباره عوامل این شبکه از مواجه شدن با مشکل مالی صحبت به میان آوردند. امری که میبایست پاسخ آن را در عدم تحقق اهدافی که پس از راهاندازی این شبکه مورد توجه قرار داشت، جستوجو کرد.
یک شبکه سرگرمی معمولی
منوتو از زمان تاسیس در سال2007، کارویژه اصلی خود را روی ایجاد برنامههایی با هدف سرگرمی متمرکز کرده بود. در واقع مبنا بر این گذاشته شده بود که شبکهای به دور از سیاست و تنها با هدف ساخت برنامههایی طنز و شاد با قالب و فرمی که مدنظر این شبکه و عوامل آن بود، فعالیت خود را شروع کرد و اگرچه این برنامهها صرفا ظاهر کار بودند اما با همین فرم به جذب مخاطب خود پرداختند و مخاطب تنها با تصور اینکه قرار است ساعاتی سرگرم شود برنامههای این شبکه را دنبال میکرد. در میانه این برنامههای سرگرمکننده اما به مرور برنامههایی پخش شدند که رنگ و بوی سیاسی داشتند. مستندهایی درباره دوران پهلوی، محمدرضا شاه و رویدادهای آن زمان که به ارائه روایتی از تاریخ دوران پهلوی میپرداخت و در آن محمدرضا و پدرش عموما قهرمانهایی بودند که ایران را به سمت توسعه هل دادند. مشخصه اصلی این مستندها سفیدشویی و ریبرندینگ پهلوی و ارائه روایت مثبت از زمان پهلوی بود. امری که بعد از جذب مخاطب و جلب اعتماد او در این شبکه مورد توجه قرار میگرفت و با اتکا به آرشیو فیلمهایی که از طریق خانواده پهلوی در آن اختیار آنها قرار میگرفت، عملا اقدامات و فعالیتهای پهلویها را سفیدشویی میکردند. تا اینجای کار این شبکه این امر بهوضوح مشخص شده بود که منوتو یک شبکه حامی سلطنت است اما بهنوعی این ادعا را مطرح میکرد که انگار تنها روایتهایی که از زمان پهلوی بهصورت ناگفته باقی مانده را منتشر و بازگو میکند. نقطه اوج حمایت آنها از رضا پهلوی در جریان انتشار منشور همبستگی بود.
پایان تاریخ مصرف یک برند تلویزیونی
اتفاقات پاییز سال گذشته نقطه عطفی در فعالیتهای رسانههای فارسیزبان به شمار میرفت؛ چراکه بخش قابلتوجهی از ناآرامی که در خیابانهای ایران به راه افتاده بود در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی این رسانهها واقعی تلقی میشد. بعد از وقوع ناآرامیهای سال گذشته اینترنشنال که پیش از این کارویژه خود را بر حمایت تجزیهطلبان و تجزیه ایران متمرکز کرده بود در خط مقدم ادامه این ناآرامیها و انتشار جعلی اخبار قرار گرفت، امری که منجر شد دیگر شبکههای فارسیزبان نیز در رقابت با این شبکه تلویزیونی در همین مسیر قدم بردارند شبکه تلویزیونی منوتو نیز تلاش کرد تا از رقابت جا نماند، بر همین مبنا بود که از پاییز 1401 شبکهای که نزدیک به 14 سال تلاش کرد تا اقدامات و اهداف خود را در ظاهر سرگرمی دنبال کند حالا مشخصا تمام تمرکز خود را روی فعالیتهای سیاسی و همراه شدن با اتفاقات و ناآرامیهای پاییز متمرکز کرده بود. واقعیت این بود که رسانههای فارسیزبان در سال گذشته تمام کوپنهای خود را خرج کردند و بدون نقاب و مشخصا از نابودی ایران صحبت کردند و این موضعگیریها در شرایطی مطرح میشد که فرض بر این گذاشته شده بود در پس این ناآرامیها هدف اپوزیسیون خارجنشین محقق خواهد شد. امری که خیلی زود و با گذر از ناآرامیها غیرواقعی بودن آن اثبات شد اما در گام بعد عدم تحقق این وعده، ضربه کاری به اعتماد براندازها وارد کرد و حالا دیگر قدرتهای خارجی نیز حاضر نبودند به استناد ادعاهای آنها روابط خود با ایران را به چالش بیندازند. در سمت دیگر اما موضوعی که مورد توجه قرار داشت، چگونگی ادامه فعالیت این رسانههای فارسیزبان بود. بخش قابلتوجهی از اعتبار این شبکهها بهخاطر انتشار تعداد زیادی از اخبار دروغ و جعلی فروریخت و از طرفی هم دفاع عریان این شبکهها از حمله به ایران و تحریم ایران با هدف تحقق براندازی منجر شد تا مخاطب ایرانی در داخل کشور دیگر اعتمادی به این رسانهها نداشته باشند و حتی روی اخبار آنها نیز حساب باز نکند. منوتو نیز از این ماجرا مستثنی نبود، شبکهای که قرار بود با سرگرمی چهره خود را سفید نگه دارد حالا دیگر مشخصا شبکهای سیاسی بود که در کنار اینترنشنال و بیبیسی به فعالیت سیاسی میپرداخت. در واقع منوتو دیگر یک شبکه اصطلاحا سفید نبود و نمیتوانست اهداف کارفرمایان خود را محقق کند. میتوان بخشی از علت تعطیلی این شبکه را در این موضوع جستوجو کرد که برند منوتو دیگر همانند 14 سال گذشته یا حتی یکی دوسال گذشته خود سفید نبود و تاریخ مصرف آن به انتها رسیده بود، براین اساس علیرغم آخرین تلاشهای منوتو برای تکیه روی نقاط قوت این شبکه مثل مستندها و برنامههای سرگرمی و با هدف جذب مخاطب و پیدا کردن سرمایهگذار تازه نهایتا شبکه تلویزیونی منوتو پایان فعالیت خود را اعلام کرد.
هدفی که دیگر با منوتو محقق نمیشود
اگرچه پایان فعالیت این شبکه تلویزیونی بعد از گذر از ناآرامیهای سال گذشته و آغاز درگیری صهیونیستها در غزه را میتوان یک اتفاق مثبت و قابل توجه دانست اما در تحلیل این تعطیلی نباید دچار این اشتباه شد که فعالیت این تیمرسانهای نیز به پایان رسیده و ایدهها و اهدافی که در منوتو دنبال میشد دیگر کاملا به پایان رسیدهاند. یکی از نکاتی که باید به آن توجه کرد این است که منوتو نه در رقابت با شبکههای تلویزیونی بلکه به این علت که دیگر یک شبکه اصطلاحا سفید نبود تعطیل شد که در این چهارچوب عدم تحقق اهداف مدنظر این شبکه نیز مورد توجه قرار دارد. این امر به این معنی است که در شرایط فعلی دنبال کردن هدف بنیانگذاران منوتو و کارفرمایانش دیگر با شبکه «منوتو» امکانپذیر نیست و این گزاره مورد توجه قرار دارد که کیوان عباسی با شبکه و فرم دیگر و برند سفید دیگری به دنبال جذب مخاطب بگردد و ممکن است این فعالیت دوباره هرزمانی و با پیداشدن اسپانسر تازهای محقق شود. براین مبنا نمیتوان تعطیلی این شبکه را تنها در قالب شکست آنها در رقابت با شبکههای ایرانی تحلیل کرد، منوتو درواقع در تحقق یکی از اهداف خود که همان ریبرندینگ پهلوی بود در جریان اتفاقات سال گذشته با شکست سختی مواجه شد و در گام بعد بخش زیادی از مخاطبان عادی خود را از دست داد. بر این اساس تعطیلی منوتو را میتوان صرفا پایان فعالیت یک شبکه تلویزیونی دانست که احتمالا در ادامه سوگواریهای پرآب و تاب پیرو تعطیلی آن در گام بعد به دنبال بالا آوردن شبکه تازهای برای تحقق اهداف کارفرمایان خود باشد.
اصلا نباید منوتوهایی شکل بگیرد
در نگاه دیگر اما میتوان این امر را مورد توجه قرار داد که شاید چگونگی آغاز یا پایان این شبکه تلویزیونی، در درجه دوم اهمیت باشد. موضوعی که بیش از تعطیلی این شبکه اهمیت دارد این است که چه اقدامات و فعالیتهایی در راستای جلوگیری از پاگرفتن و پیدا کردن مخاطب توسط این شبکهها در داخل کشور صورت میگیرد. واقعیت آن است که منوتو اساسا بهخاطر شکست خوردن در رقابت با شبکههای تلویزیونی تعطیل نشد، در این راستا حتی برخی معتقدند که منوتو در پیگیری اهداف خود در ساخت برنامههای سرگرمکننده نیز شکست نخورد بلکه در ادامه عدم اقبالی که به دلیل اتفاقات سال گذشته و حمایت از پهلوی داشته تعطیل شده است. امری که همواره انتظار میرود که در شکلگیری و جذب مخاطب این شبکهها مورد توجه قرار گیرد انجام اقداماتی است که اساسا این شبکهها شکل نگیرند و مخاطب جذب نکنند. واقعیت این است که مسیری که منوتو طی کرد و اصل قرار دادن سرگرمی، اتفاق عجیبی نبود اما منوتو در همین چهارچوب تلاش میکرد با جذب مخاطب با هدف سرگرمی حرف خود را به مخاطبش بخوراند، امری که فقدان آن در شرایط فعلی در برنامههای صداوسیما احساس میشود و به نظر میرسد فارغ از اینکه این شبکه چه زمانی فعالیت خود را آغاز و تمام کرد، جای خالی برنامهریزی و اتخاذ سیاستهایی برای جذب مخاطب در داخل کشور و در ادامه جلوگیری از شکل گرفتن و جذب مخاطب توسط این شبکههای خارجی احساس میشود.