• تقویم روزنامه فرهیختگان ۱۴۰۲-۱۱-۱۲ - ۰۱:۴۹
  • نظرات روزنامه فرهیختگان۰
  • 0
  • 0
علی ثقفی، کارگردان فیلم سینمایی «پرویزخان»:

نمی‌خواستم از دهداری قهرمان بسازم

برای یک کارگردان جوان، دشوار است که در اولین تجربه فیلمسازی‌اش سراغ یک مربی فوتبال برود که بیش از سه دهه است فوت شده و ماجراهایی که جای چندانی در اذهان مخاطبان امروزی ندارد. علی ثقفی، سینماگری است که فوتبال را حرفه‌ای دنبال می‌کند و همین باعث شده در ساخت پرویزخان، جزئیات را به‌خوبی رعایت کرده و به تصویر بکشد.

نمی‌خواستم از دهداری قهرمان بسازم

سیدمهدی موسوی‌تبار، دبیر فرهیختگان‌آنلاین: برای یک کارگردان جوان، دشوار است که در اولین تجربه فیلمسازی‌اش سراغ یک مربی فوتبال برود که بیش از سه دهه است فوت شده و ماجراهایی که جای چندانی در اذهان مخاطبان امروزی ندارد. علی ثقفی، سینماگری است که فوتبال را حرفه‌ای دنبال می‌کند و همین باعث شده در ساخت پرویزخان، جزئیات را به‌خوبی رعایت کرده و به تصویر بکشد.

کدام ویژگی‌های مرحوم دهداری برایتان جذاب بود که در تجربه اولین کارگردانی خود سراغ چهره‌ای رفتید که برای نوجوانان و جوانان ما خیلی شناخته‌شده نیست؟
همین ویژگی شناخته نبودنش. من چون علاقه‌مند به فوتبال هستم از قدیم آقای دهداری را می‌شناسم ولی در تحقیقات برای فیلمنامه بیشتر ایشان را شناختم. تحقیقات طولانی‌مدتی هم داشتیم و نگارش فیلمنامه بسیار زمان برد. آقای دهداری ویژگی‌های مختلفی دارند که خیلی نمی‌خواهم آنها را به زبان بیاورم و در فیلم بیشتر مشخص است، اما باید این موضوع را بگویم برایم مهم بود سراغ موضوعی بروم که مابه‌ازا و کارکرد امروزی داشته باشد. آقای دهداری با یک‌سری مسائل جوری برخورد می‌کند که برای ما غافلگیرکننده باشد. نسبت‌شان با مسائل انسانی وقتی برخوردشان در موقعیت‌های مختلف و اینکه علت این‌طور برخورد کردن‌شان چیست و از چه نگاهی می‌آید برای من جذاب بود.

شما صرفا داستانی را از گذشته روایت نکردید و حواس‌تان بود یک‌سری مسائل را به نسل امروز یادآوری کنید که برخی مسائل هنوز تغییر نکرده و متعلق به امروز و فرداست.
بله. دقیقا قصد داشتیم با جامعه امروز یک مناسباتی پیدا کنیم و این موضوع برایمان بسیار اهمیت داشت و نسبت‌هایی که آقای دهداری در موقعیت‌های مشابه داشتند برایمان مهم بود که مابه‌ازای امروزی داشته باشد.

منابع شما در نوشتن فیلمنامه صرفا مجلات بودند؟
مجلات و افراد مطلع هم بودند. بعضی از آن 15 بازیکن هم بودند؛ سعی کردم هر دفاع و نقطه‌نظری که آنها داشتند را در فیلم بیاورم. هرچند من اسم شخص خاصی را نیاوردم اما همه نکات بازیکن‌ها را در رابطه با مشکلاتی که با آقای دهداری داشتند و در موقعیت‌های مختلف گفتند را آوردیم، حتی با بعضی از آنها تماس هم گرفتیم. این بازیکن‌ها درباره مساله استعفا در نشریات و مصاحبه‌ها خیلی صحبت کردند. غیر از آن هم مستقیم با بعضی از آنها صحبت کردم. دفاعیات آنها را آوردم تا فیلم یک‌سویه نباشد.
در مجلاتی که خواندم نقش آقای رضا وطن‌خواه از آن چیزی که در فیلم است بسیار پررنگ‌تر بود، یعنی بازیکنان می‌گویند ما با خود آقای دهداری مشکلی نداشتیم و مشکل با آقای وطن‌خواه بوده است.
البته همه آنها این را نمی‌گویند. بعضی این را می‌گویند که شما می‌گویید، بعضی دیگر هم مشخصا با آقای دهداری مشکل داشتند. در هر صورت آقای وطن‌خواه دستیار آقای دهداری بوده است.

شاید آنها برای تطهیر خودشان این را می‌گویند که مشکلی با آقای دهداری نداشتند.
بحث سر این است که اگر با آقای وطن‌خواه مشکل داشتند چرا دستیار را عوض نکردند؟

بازیکن که نمی‌تواند دستیار را عوض کند.
بله، به هر حال اینکه فلان بازیکن چرا در ترکیب اصلی نیست به دستیار ربطی ندارد.

در انتخاب اسم بازیکن (وحید کامیاب) عمد یا نکته‌ای داشتید؟ این شخصیت بیشتر شبیه ناصر محمدخانی است و البته ویژگی‌های حمید درخشان و محمد پنجعلی را هم دارد.
خیر، محمدخانی نیست. اگر او بود که اسمش را می‌گذاشتیم ناصر محمدخانی ولی نمی‌خواستیم به‌طور مستقیم به شخص خاصی اشاره کنیم.

ظاهر و فکت‌هایی که می‌دهید ترکیبی از چند بازیکن است؟
بله. من اسم کسی را نمی‌آورم اما ترکیبی از چند بازیکن است به اضافه تخیل نویسنده، یعنی علاوه‌بر اینکه ترکیبی از بازیکن‌هایی است که شما گفتید تخیل هم اضافه شده به دلیل اینکه درام قوی‌تر شود. بنابراین اسم مستعار گذاشتم که به هیچ شخص خاصی اشاره نکنم. هرکجا متوجه می‌شدم که کاملا ما را سمت یک بازیکن خاص می‌برد حتما چیزی می‌گذاشتم که سمت آن نرویم. مثلا فرض کنید شاید درام می‌گفت من باید این شخص را کاپیتان پرسپولیس کنم اما چون اگر این کار را می‌کردم همه فکر می‌کردند پنجعلی است و این کار را نکردم، یعنی دائما دنبال نکته‌ای بودم که ما را از شخصیت‌های مشخص دور کند.

ولی مهاجم پرسپولیس است دیگر؟
بله. آن را در درام نیاز داشتم. البته پرسپولیس در آن زمان چند مهاجم توانمند دیگر هم داشت.
در بحث جنگ هم تخیل را وارد کردید یا فقط ما‌به‌ازای تاریخی دارد؟
مابه‌ازای تاریخی هم دارد. همان‌طور که می‌دانید شخصیت کامیاب چه ما‌به‌ازای واقعی دارد و چه مابه‌ازای ساختگی دارد همین اتفاق در جنگ هم افتاده است، یعنی کاملا از روی تخیلی نیست و بخش‌هایی از آن مابه‌ازای واقعی دارد. مثل اینکه فرض کنید جزیره بومیان کویت واقعا در اختیار عراقی‌ها بوده یا مثلا عملیات آبی، خاکی آنجا انجام می‌شده، عملیات کربلای چهار و پنج همزمان با برگزاری این مسابقه بوده است. اینکه در مسابقه‌هایی برای تضعیف رزمنده‌ها منور می‌زدند هم بوده است. اما این جزئیات کاملا واقعی نیست و بخشی از آن زائیده تخیل هم است. آن هم برای پخته شدن درام فیلم.

آقای پورصمیمی انتخاب اول‌تان بود؟
بله اولین انتخاب بود و واقعا به ما افتخار دادند برای این نقش زحمت کشیدند و وقت زیادی گذاشتند و ماه‌ها سر تمرین‌های دورخوانی و پلاتو آمدند و سر تمرین مربی‌هایی که آقای دهداری را می‌شناختند حضور داشتند برای اینکه با آقای دهداری آشنا شوند. سنگ تمام گذاشتند واقعا و عاشقانه سر تمرین‌ها و جلسات تحلیل که سه ماه طول کشید آمدند. سر فیلمبرداری هم همیشه خیلی آماده می‌آمدند و کلی فکر کرده بودند و همیشه دیالوگ‌هایشان را خیلی دقیق حفظ کرده بودند و هیچ‌وقت کوچک‌ترین مشکلی با ایشان نداشتیم.

نکته جذاب فیلم صرفا ناشی از برد ایران نبود، ناشی از پیروزی یک نگاه بود، یعنی نگاه امثال آقای دهداری که این همه مخالف داشت در رده‌های سیاسی و بین مسئولان کشور حالا مقابل کویت پیروز شد. به این موضوع فکر کرده بودید که قهرمان صرفا قرار نیست شخص دهداری باشد؟
بله دقیقا درست است. بیشترین موضوعی که در این فیلم اهمیت دارد نوع نگاه آقای دهداری است و من هم دنبال نگاه ایشان به زندگی بودم. این نگاه می‌تواند برد و پیشرفت یک ملت را همراه داشته باشد.

نمی‌خواستید از پرویزخان قهرمان بسازید؟
بله. پرویزخان وقتی قهرمان می‌شود که نگاهش پیروز ‌شود. آن نگاه اهمیت دارد. آن نگاه از خودش هم مهم‌تر است و این را می‌بینیم که برای خودش هم آن نگاه مهم‌تر است.

درواقع خودش را کنار می‌گذارد که نگاهش پیروز شود.
بله نکته درستی را گفتید.

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰

یادداشتهای روزنامه فرهیختگانیادداشت

سهم طبقۀ متوسط از صنعت سریال‌سازی؛

«افعی تهران» از چه کسی انتقام گرفت؟

فرصتی برای تجدید ظهور «خوبی مردم ایران»؛

مفهوم ملت را زنده کردند

فیلم پرحاشیه «بیبدن» با قصه‌‌ای به‌اندازه از ایده‌ای مهم دفاع کرد؛

سینمای اجتماعی زنده است

درباره فیلم «بی‌بدن»؛

قصه‌گویی شرافتمندانه درباره قصاص

مصطفی قاسمیان، خبرنگار:

یک درامدی خوب و تماشاگرپسند

اهل ملت عشق باش؛

عشق و دیگر هیچ...

آقای کارگردان! چه داری می‌کنی با خودت؟!

آنتی ‌کانسپچوآل آرت ترک و کُرک و پَر ریخته حسن فتحی

مریم فضائلی، خبرنگار:

چشم‌هایمان گناه داشتند!

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

رویاهای شخصی‌ات را نفروش!

سریال پرطرفدار «حشاشین» چه می‌گوید؛

علیه شیعه یا علیه اخوان؟

راضیه مهرابی‌کوشکی، عضو هیات‌‌علمی پژوهشکده مطالعات فناوری:

فیلم «اوپنهایمر» به مثابه یک متن سیاستی

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

از شما بعید بود آقای جیرانی

ایمان‌ عظیمی، خبرنگار:

دیکته نانوشته غلط ندارد

درباره هزینه‌ای که می‌شد صرف «هفت سر اژدها» نشود؛

چرخ را از نو اختراع نکنیم

فرزاد حسنی بعد از سال‌ها، به قاب تلویزیون آمد؛

بازگشت امیدوارکننده

در نقد بهره کشی «علی ضیا» از شهرت؛

از موج ابتذال پیاده شو

محمد زعیم‌زاده، سردبیر فرهیختگان:

در عصر پساواقعیت به احمد خطر حرجی نیست اما...

سیامک خاجی، دبیر گروه ورزش:

برای خداحافظی زود بود آقای جملات قصار!

محمدرضا ولی‌زاده، فرهیختگان آنلاین:

عجایب آماری دیدم در این دشت!

محمدامین نوروزی، مستندساز:

از این طرف که منم راه کاروان باز است...

فاطمه دیندار، خبرنگار:

برای درخشش سیمرغ‌های بلورین

محمد زعیم‌زاده، سردبیر؛

کدام سینما؟کدام نقد؟

حامد عسکری، شاعر و نویسنده:

فیلم دیدن با چشم‌های تار...

چهل و دومین جشنواره فیلم فجر؛

چند نقد بر فیلم سینمایی «آپاراتچی»

«صبحانه با زرافه‌ها»؛

یک وس اندرسون ایرانی تمام‌عیار

ویژه‌نامه جشنواره فیلم فجر؛

«صبحانه با زرافه‌ها»؛ معنازدایی از جهان

«صبحانه با زرافه‌‌ها»؛

تهش هیچی نیست، پس لذت ببر!

درباره فیلم جدید سروش صحت؛

قرار صبحانه با خودمان

هومن جعفری، خبرنگار:

مردی که سازش نمی‌کرد

در روزگار بی‌مایگی حضور قاف غنیمتی است؛

برای «قاف» و عمو اکبر

تولد قاف به میزبانی اکبر نبوی با همکاری «فرهیختگان»؛

«قاف» نمی‌خواهد متکلم‌ وحده باشد

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ؛

هنوزم نقش بازی می کنی آقای فرخ نژاد؟

خبرهای روزنامه فرهیختگانآخرین اخبار