سجاد عطازاده، مترجم: ویلیام برنز، رئیس سازمان اطلاعات مرکزی -بخوانید جاسوسی- آمریکا (سیا)، در مقاله «جاسوسی و دولتمداری» که در وبسایت فارن افرز منتشر شده است به ارائه گزارش خود از اقدامات سیا و همچنین برنامههای آتی این سازمان پرداخته است. در نگاه اول آنچه بسیار جالب به نظر میرسد، مرئی شدن جاسوسی ایالاتمتحده و صحبت از آن با افتخار است؛ این درحالی است که پیشتر گرایش به عدمصحبت درباره این مورد بین مسئولان آمریکایی وجود داشت. درعینحال خواندن بین سطور این نوشته نیز نکاتی بسیار مهم را روشن میسازد. اولا برنز در گزارهای که البته پیشتر نیز به کرات بیان شده اما شنیدن آن از سوی یک مقام رسمی دولت آمریکا تازگی دارد، به عدم برتری بلامنازع ایالاتمتحده در دنیای کنونی اذعان میکند. بهعلاوه برنز به روشنی از بیم آمریکا از چین سخن میگوید مثلا آنجا که اعلام میکند سیا یکی از مراکز ماموریتی خود را به چین اختصاص داده است؛ اقدامی که اولینبار برای کشوری منفرد انجام میگیرد. بهعلاوه از شکستهای اطلاعاتی اخیر آمریکا نیز صحبتی نمیشود؛ شکستهایی که یکی از آخرین نمودهای آن در افغانستان و در جریان برآمدن طالبان رخ نمود. اما آنچه برای مخاطب ایرانی جذابتر است، اعتراف برنز به این نکته است که کلید امنیت منطقه غرب آسیا در دستان جمهوری اسلامی ایران قرار دارد.
از همان زمانی که کشورها اسرار خود را از یکدیگر مخفی نگه داشتهاند، تلاش برای دزدی این محرمانهها نیز آغاز شده است. جاسوسی بخش جداییناپذیری از حکومتداری بوده و خواهد بود، حتی اگر تکنیکهای آن بهطور مداوم درحال تکامل باشند. اولین جاسوسان آمریکا جنگ انقلاب را با استفاده از رمزها، شبکههایی از پیکهای مخفی و جوهر نامرئی برای مکاتبه با یکدیگر و متحدان خارجی خود سپری کردند. در جنگ جهانی دوم، حوزه نوظهور اطلاعات سیگنالی به کشف نقشههای جنگی ژاپن کمک کرد. در اوایل جنگ سرد نیز با ظهور هواپیماهای یو-2 و دیگر هواپیماهای جاسوسی که میتوانستند در ارتفاع بالا از تاسیسات نظامی شوروی با وضوحی فوقالعاده عکسبرداری کنند، تواناییهای اطلاعاتی ایالاتمتحده سر به استراتوسفر گذاشت.
ستارههای حک شده روی دیوار یادبود مقر سیا در لانگلی ویرجینیا، نماد تجلیل از 140 افسر این آژانس اطلاعاتی هستند که جان خود را برای خدمت به کشورشان فدا کردند. این یادبود یادآوری ماندگاری از اقدامات شجاعانه بیشمار آنان محسوب میشود. با این حال این نمونههای قهرمانی و دیگر موفقیتهای بیسروصدای سیا برای عموم مردم آمریکا بسیار کمتر از اشتباهاتی که بعضا تاریخ این آژانس را مخدوش کرده است، شناخته شده هستند. آزمون سرنوشتسازی که همیشه پیشروی دستگاههای اطلاعاتی قرار داشته، پیشبینی و کمک به سیاستگذاران برای حرکت در مسیر تغییرات عمیق پیشرو در چشمانداز بینالمللی بوده است، لحظات سرنوشتسازی که تنها چندبار در هر قرن اتفاق میافتند.
همانطورکه پرزیدنت جو بایدن به کرات اظهار داشته است، ایالاتمتحده امروز با یکی از همین لحظات نادر مواجه است؛ هنگامهای که ارزشی برابر با طلوع جنگ سرد یا دوره پس از 11 سپتامبر دارد. ظهور چین و انتقامخواهی روسیه [انتقامگرایی یا روانشیسم تجلی سیاسی اراده یک ملت برای جبران خسارتهای سرزمینهای ازدسترفتهاش در اثر جنگ یا جنبشهای اجتماعی است] چالشهای ژئوپلیتیکی دلهرهآوری را در دنیای رقابتهای شدید راهبردی ایجاد کرده است؛ دنیایی که در آن ایالاتمتحده دیگر از برتری بلامنازع برخوردار نیست و تهدیدات اقلیمی وجودی هم درحال افزایش هستند. آنچه این وضعیت را پیچیدهتر کرده، انقلاب فناورانهای است که حتی فراگیرتر از انقلاب صنعتی یا آغاز عصر هستهای بهشمار میرود. ریزتراشههای هوش مصنوعی، محاسبات کوانتومی و دیگر اشکال فناوریهای نوظهور درحال متحول کردن جهان و ازجمله حرفه اطلاعاتی هستند. از بسیاری جهات این تحولات کار سیا را سختتر از همیشه کرده و ابزارهای قدرتمندی را در اختیار دشمنان قرار میدهند تا ما را گیج کنند، از ما بگریزند و دست به جاسوسی از ما بزنند.
با این حال و فارغ از میزان تغییراتی که در جهان رخ مینمایند، جاسوسی همچنان محصول تعامل بین انسان و فناوری باقی خواهد ماند زیرا همچنان رازهایی وجود خواهند داشت که فقط انسانها میتوانند آنها را جمعآوری کنند و عملیاتهای مخفی که فقط انسانها میتوانند آنها را انجام دهند. پیشرفتهای فناورانه، بهویژه در حوزه شنود الکترونیک، سبب نشده است تا پیشبینی برخی مبنیبر از حیز انتفاع ساقط شدن عملیاتهای انسانی درست از آب دربیاید، بلکه آنها انقلابی در این حوزه ایجاد کردهاند. سیا برای اینکه یک سرویس اطلاعاتی موثر در قرن بیستویکم باشد، باید تسلط بر فناوریهای نوظهور را با مهارتهای مردم- به- مردم و جسارت فردی که همیشه در قلب حرفه ما بوده است، در هم آمیزد. این امر به معنای تجهیز افسران عملیات به ابزارها و مهارتهای لازم برای انجام جاسوسی در دنیای نظارت مداوم فناورانه است. ضمنا باید تحلیلگران را به مدلهای پیشرفته هوش مصنوعی که میتوانند مقادیر عظیمی از اطلاعات منبع باز و بهطور مخفیانه بهدست آمده را پردازش کنند، مجهز کرد تا آنها بهترین قضاوت انسانی را انجام دهند.
درعینحال آنچه سیا با اطلاعات جمعآوری شده انجام میدهد نیز درحال تغییر است. «از طبقهبندی خارج کردن راهبردی» که منظور از آن افشای تعمدی اسرار خاص برای تضعیف رقبا و تقویت متحدان است، به ابزار قدرتمندی برای سیاستگذاران تبدیل شده. البته کاربست این ابزار به معنای به خطر انداختن همراه با بیمبالاتی منابع یا روشهای مورد استفاده برای جمعآوری اطلاعات نیست، بلکه به معنای مقاومت عاقلانه در برابر میل شدید طبقهبندی کردن همه چیز است. جامعه اطلاعاتی ایالاتمتحده همچنین درحال یادگیری ارزش روزافزون دیپلماسی اطلاعاتی است و به درک جدیدی از اینکه چگونه تلاشهای آن برای تقویت متحدان و مقابله با دشمنان میتواند از سیاستگذاران حمایت کند، رسیده است.
اکنون زمان چالشهای تاریخی برای سیا و کل جامعه اطلاعاتی است؛ تغییرات ژئوپلیتیکی و فناورانه ما را در برابر یکی از بزرگترین آزمونهای تاریخ قرار داده است. موفقیت در این جدال به ترکیب هوش سنتی انسانی با فناوریهای نوظهور به شکلی خلاقانه بستگی دارد. به عبارت دیگر کامیابی مستلزم انطباق با جهانی است که تنها پیشبینی مطمئن درباره تغییرات آن، شتاب گرفتن این تغییرات است.
برای خواندن متن کامل گزارش، اینجا را بخوانید.