زهرا طیبی، خبرنگار گروه نقد روز: کمتر از یک ماه تا برگزاری انتخابات مجلس دوازدهم باقی مانده است. نتایج بررسی صلاحیتها تقریبا اعلام شده و با وجود اینکه هنوز تکلیف لیستبندی و گروهبندیهای سیاسی واضح و مشخص نیست، اما تقریبا میتوان حدس زد که ترکیب حضور گروههای سیاسی در انتخابات مجلس دوازدهم به چه شکل خواهد بود. اما در میان این گمانهزنیها در مدت زمان کوتاه باقیمانده تا انتخابات، بهنظر میرسد کلیدواژه پرتکراری که شاید بیش از همه از زبان رهبرانقلاب شنیده میشود، نادیده گرفته شده است. اینکه چه سازوکارهایی منجر به کاهش مشارکت در انتخابات مجلس یازدهم شد، امری است که احتمالا ابعاد متفاوتی دارد، اما این نگرانی که کاهش مشارکت عمومی در انتخابات مجلس دوازدهم هم رخ دهد، امری بوده که برمبنای نظرسنجیها نیز میتوان آن را قابل بررسی و تحلیل دانست. براین اساس گزارههای مهمی برای ایجاد این فضای انتخاباتی در کشور مطرح میشد که ایجاد فضای باز انتخاباتی برای حضور گروههای مختلف سیاسی، عزم جریانها و گروهها و سلایق مختلف سیاسی برای نقشآفرینی در انتخابات مجلس از جمله این موارد بود. با این حال در چند مدت باقیمانده تا انتخابات، میتوان گفت علیرغم تکرار چندباره اهمیت میزان مشارکت در انتخابات، اما نه اهتمام قابلتوجهی به این موضوع شده است و نه اقدام چشمگیری که بتواند بر افزایش میزان مشارکت و ایجاد فضای انتخاباتی در کشور موثر باشد. علاوه بر این برخی اظهارنظرها و موضعگیریها حتی میتواند بر میزان مشارکت نیز اثر منفی بگذارد.
جای خالی نقشآفرینی رسانه ملی در انتخابات مجلس
از همان روزهای ابتدایی آغاز پیشثبتنامها گفته میشد که کارویژه اصلی صداوسیما بر ایجاد فضای شور و نشاط انتخاباتی در راستای افزایش مشارکت گذاشته شده است؛ امری که به دنبال تحقق آن در پس گفتوگوها و مناظرههای انتخاباتی میان شخصیتها و نمایندگان احزاب سیاسی بودند؛ علاوه براینکه در چهارچوب برگزاری این گفتوگوها نیز عموما اصل بیطرفی رعایت نمیشد. اما بهنظر نمیرسد خروجی چنین گفتوگوهایی چیزی تحت عنوان افزایش مشارکت باشد. میتوان گفت تنها خروجی قابل توجه این گفتوگوها جذب بیننده و افزایش مخاطبان تلویزیونی بود که بهنظر میرسد انگیزه اصلی صداوسیما نیز افزایش مخاطب در بستر فضای انتخاباتی بود. آن چیزی که در این گفتوگوها مورد توجه قرار میگرفت، تنها کلکلهای سیاسی و جناحی بود. در واقع در پس این گفتوگوها نه سازوکار درستی برای نقشآفرینی جناحها در انتخابات مجلس ارائه میشد، و نه ایجاد امیدی نسبت به این امر که حضور مردم پای صندوقهای رای منجر به ایجاد تغییر و رفع مشکلات مردم میشود. در همین چهارچوب و ادامه سیاست جذب مخاطب در تلویزیون گاهی بیایدگی و بیبرنامگی در این امر نیز به چشم میخورد و در مواردی تریبون صداوسیما در اختیار افرادی قرار میگیرد که پیش از این اظهارنظرهای غیرکارشناسی آنها در موارد مختلف، منجر به ایجاد حواشی شده است. برای مثال مطرح شدن ادعای دریافت 140سکه توسط یک نماینده از جانب فردی در فضای رسانه ملی که منجر به راه افتادن حواشی در این رابطه شد نیز در همین راستا قرار دارد. فارغ از اینکه این ادعا چقدر صحت داشته و چه اسناد دقیقی برای آن وجود داشته است، اساسا سوال اصلی این است که حضور این افراد که عموما اظهارنظرهای غیردقیق آنها در موارد مختلف مسبوق به سابقه بوده است، در چه چهارچوبی اتفاق میافتد؛ آنهم در فضای حساس کشور که امید مردم برای حضور پای صندوقهای رای با نگاه به رفع مشکلات تبدیل به امر شکنندهای شده است، در این فضا مطرح شدن این ادعاها در رسانه ملی، منجر به ایجاد ناامیدی در میان مردم میشود و در ادامه حتی اگر این ادعا اثبات نشود نیز فضای منفی که در ابتدا ایجاد شده در خاطر افکارعمومی باقی میماند؛ امری که نشان میدهد بیایدگی در مورد نوع نقشآفرینی صداوسیما در افزایش مشارکت، علاوه براینکه آن هدف را محقق نکرده است به نحوی منجر به ایجاد اثر منفی در میان افکارعمومی شده است. در ادامه این برنامهریزیها نیز ایجاد شبکههای مختلف برای تبلیغات انتخاباتی نامزدها با مشخص کردن هزینههایی برای تبلیغ هم این گزاره را پررنگ کرد که سیاست صداوسیما در این مرحله نیز قرابتی با مساله مشارکت ندارد و بهنظر میرسد موضوعی که برای رسانه ملی در این زمینه مهم است، بهرهبرداری تجاری و اقتصادی و تامین هزینههای سازمان از حضور نامزدهای انتخاباتی در تلویزیون است. مشخصا در چنین فضایی برداشت افکارعمومی از این تصمیمات نیز این امر نخواهد بود که صداوسیما به دنبال اجرای برنامههایی برای افزایش مشارکت است. بر این اساس با نگاهی به روند چندماهه صداوسیما در فضای انتخاباتی کشور، تلویزیون نهتنها نمره قابل قبولی در راستای ایجاد امید و افزایش مشارکت نمیگیرد، بلکه در مواردی حتی خلاف این امر نیز عمل کرده است.
از پس دعوای قدرت گروههای سیاسی افزایش مشارکت بیرون نمیآید
شاید این امر در دورههای مختلف نیز به کرات دیده شده که افراد و گروههای سیاسی در راستای رقابت، تسویهحساب یا پیروز شدن بر رقیب دست به افشاگری علیه یکدیگر میزنند. این امر حتی در دورههای مختلف انتخاباتی نیز تاثیر مثبتی بر افزایش مشارکت نداشته است. اما در شرایط فعلی کشور شاید سوالی که در نگاه افکارعمومی وجود دارد این است که حضور و مشارکت در انتخابات قرار است کدام یک از مشکلات فعلی آنها را حل کند؛ امری که انتظار میرود گروهها و جناحهای سیاسی پاسخ درستی مبتنی بر حل مشکلات کشور و راهحلها در این رابطه ارائه کنند؛ موضوعی که میتواند نقشآفرینی گروههای سیاسی در راستای افزایش مشارکت را به همراه داشته باشد. با این حال اما آنچه که این روزها در میان برخی از افراد و شخصیتها به راه افتاده، دعواها و افشاگریهای درست و غلط مبتنی بر محکوم کردن رقیب است؛ امری که نشان میدهد آنچه در این فضا اصل قرار داده شده است، از میدان به در کردن رقیب است. در میان این دعوا و رقابتهای سیاسی که این روزها در شبکههای اجتماعی به راه افتاده و فارغ از اینکه حرف درست از جانب چه کسی مطرح میشود، خروجی این دعوا و پیام آن برای افکارعمومی ناامیدی از مشارکت در انتخابات است. قضاوت افکارعمومی در پس این دعوا نیز این امر خواهد بود که در میانه این دعوا تنها چیزی که دغدغه این افراد که منتسب به برخی جناحهای سیاسی هستند، نیست، مشکلات و دغدغههای مردم است و آنچه برای افراد در فضای سیاسی اولویت دارد، تصاحب کرسیهاست. طبعا در چنین فضایی آنچه گم میشود، نگرانیها درباره افزایش میزان مشارکت است. اما نهتنها این امر نادیده گرفته میشود، بلکه حتی آسیب مستقیم این کنشها متوجه میزان مشارکت مردم و امید آنها برای حضور پای صندوقهای رای خواهد بود. نکته جالب ماجرا اینجاست که برخوردها از جانب افرادی صورت میگیرد که همواره بر اهمیت میزان مشارکت متاثر از صحبتهای رهبر انقلاب تاکید داشتهاند اما واقعیت ماجرا اینجاست که علیرغم اینکه این امر تبدیل به شعار سیاسیون در گفتوگوها و صحبتها شده، اما تنها در حد لفظ و گفتار محدود میماند و در واقعیت امر خلاف این امر رفتار میشود و میشود گفت تنها چیزی که در دعوای گروههای سیاسی با یکدیگر بیاهمیت است، میزان مشارکت مردم است؛ امری که افکارعمومی نیز مشخصا این امر را درک میکنند که در پس دعوای گروههای سیاسی با یکدیگر مشکلات و دغدغههای مردم از اهمیتی برخوردار نیستند.
فضای باز انتخاباتی برای رقابت جناحها و گروههای سیاسی فراهم شد؟
یکی از شئون و موارد مهمی که میتواند در افزایش میزان مشارکت موثر باشد، کنش احزاب سیاسی برای همراه کردن مردم برای ترغیب به حضور پای صندوقهای رای است؛ امری که نه تنها از جانب احزاب سیاسی کنشی در این راستا دیده نمیشود، بلکه این امر نیز دیده میشود که برخی احزاب سیاسی که حیات و پویایی آنها در انتخابات در کشور موضوعیت پیدا میکند، تمام بار افزایش مشارکت در انتخابات را به گردن نظام حکمرانی میاندازند و با اما و اگر کردن برای حضور در انتخابات، از مشارکت مشروط حرف میزنند؛ امری که فرامتن آن تکرار این گزاره است که اگر تضمینی برای پیروزی در انتخابات برای این احزاب باشد، در انتخابات حضور پیدا میکنند و اگر نه نیز از عدم مشارکت صحبت به میان میآورند و در واقع برای این احزاب نیز مشارکت مردم موضوعیت ندارد. در سمت دیگر اما این امر نیز مورد توجه قرار داشت که اساسا اگر فضای باز انتخاباتی برای حضور جناحها و گروههای سیاسی ایجاد نشود، امر مشارکت با آسیب همراه خواهد شد. براین اساس تا اینجای ماجرا و علیرغم حضور برخی افراد از جناحهای سیاسی اصلاحطلب و علیرغم اینکه این احزاب حضور پررنگی در انتخابات نداشتند، اما انتقادهایی مبنی بر بررسی صلاحیتهای افراد این جناحها مطرح شده است، با این حال با اعلام نظرها در بررسی صلاحیتهای داوطلبان در انتخابات، همواره این موضوع از جانب برخی مطرح میشد که بررسی صلاحیتها در انتخابات سیاسی بوده و در راستای خالصسازی صورت میگرفته است؛ امری که اکنون و بعد از بررسی صلاحیتها نیز با جدیت بیشتری از جانب برخی افراد و گروههای سیاسی مطرح میشود، موضوعی که در میان سکوت نهادهای نظارتی انتخاباتی برای اقناع و توجیه افکارعمومی برای علت برخی اعلام نظرها در این رابطه، اثر منفی آن مستقیما متوجه مشارکت مردم خواهد بود و این امر القا خواهد شد که اساسا فضای باز انتخاباتی برای حضور جناحها و سلایق سیاسی فراهم نشده است.