سیدمهدی طالبی، خبرنگار گروه جهانشهر: حداقل در یک دهه گذشته ایران بارها با پدیده تروریسم وارداتی از مرزهای شرقی و بهویژه از خاک پاکستان مواجه بوده است. گروهکهای وابسته به سرویسهای امنیتی غربی و برخی کشورهای منطقه به دلیل خلأ امنیتی در آن سوی مرز بهسادگی وارد خاک ایران میشدند و دست به عملیات تروریستی در خاک کشورمان میزدند. در طول این سالها ایران بارها و بارها به طرف پاکستانی در این باره هشدار داده بود و حتی کمیتههای مشترکی نیز برای این امر تشکیل شد اما به نظر میرسید که نقش بازیگران ثالث، مانع بزرگی برای مقابله با تروریستها از سوی پاکستان بود. این بازیگران که عمدتا کشورهای مرتجع منطقه بودند وظیفه تامین مالی و تسلیحاتی گروهکهای تروریستی را برعهده داشتند. هفت سال پیش العالم در گزارشی به نقل از روزنامه اینترنتی «الان» کویت نوشت که ولیعهد سابق عربستانسعودی در اظهاراتی بیسابقه از پیامدهای اقدام کشورش در تسلیح گروههای مخالف ایران ابراز نگرانی کرده است. براساس این گزارش، مقرن بنعبدالعزیز (ولیعهد سابق سعودی) به نقل از منابع نظامی به شاهزاده «ترکی بن ناصر بن عبدالعزیز» گفته عربستانسعودی به گروههای مسلح مخالف ایران مقادیر بسیاری سلاح داده است. وی خاطرنشان کرده انتقال این محمولههای سلاح طی پنج مرحله و به وسیله هواپیماهای C-130 صورت گرفته و سلاحها به فرودگاه دالبندین در منطقه بلوچستان پاکستان منتقل شده است. تروریستهای تکفیری با استفاده از تسلیحات و منابع مالی سعودی در ایران دست به اقدامات تروریستی میزدند. پس از هر اقدام تروریستی تهران مراتب اعتراض خود را به اسلامآباد اعلام میکرد و از آمادگی برای مقابله با تروریستها درصورت ناتوانی پاکستان در داخل خاک این کشور، سخن میگفت اما این موضوع با مخالفت طرف پاکستانی همراه بود. مماشات اسلامآباد و سرویس امنیتی آن(ISI) که ادعا میشود تواناییهای گستردهای در حوزه امنیتی دارد نشان میداد تروریسم در مرزهای شرقی، در قالب یک پروژه تعریف شده است و حداقل بخشی از سرویس امنیتی پاکستان نیز در آن نقشآفرین است. رشد اقدامات تروریستی در مرزهای شرقی همچون حمله تروریستی به کلانتری 16 زاهدان توسط گروهک موسوم به «جیشالعدل» (17 تیر 1402)، حمله به مقر فرماندهی انتظامی راسک (24 آذر 1402) و کار گذاشتن مین کنار جادهای در مسیر خودروی سپاه در منطقه شورو زاهدان (28 آذر 1402) نشان میداد یک طراحی امنیتی در پس ماجرا قرار دارد. از این رو نیز تهران برای پایان دادن به این پروژه و هشدار به کشور پاکستان، مقر گروهک تروریستی جیشالعدل را هدف حملات موشکی و پهپادی قرار داد. با وجود محدودیتها در انتشار خبر درباره مقر منهدمشده جیشالعدل برخی منابع اعلام کردند در حمله پهپادی و موشکی سپاه پاسداران به تروریستهای جیشالعدل ۹۵ تروریست کشته شدهاند. در واکنش به حملات ایران که در چهارچوب «اقدامات دفاعی» تفسیر میشد پاکستان نیز دست به حملاتی در نقاط مرزی ایران زد و مدعی شد پناهگاههای تروریستها را هدف قرار داده است. اکنون با کاهش سطح تنش در روابط دو کشور و تصمیم پاکستان برای ازسرگیری روابط کامل دیپلماتیک با ایران و بازگشت سفرای دو کشور به پایتختهای یکدیگر میتوان دریافت منافع اقدام ایران به هزینههایی که این افزایش تنش به همراه داشت ارجحیت داشت. ایران با واکنش خود پرونده یک پروژه ضدامنیت ملی را بست.
ایران به مثابه هند جدید برای پاکستان
برای مدتها پاکستان به دلیل ایفای نقش در مهار روابط هند و روسیه، مورد توجه غرب قرار داشت. در دوران جنگ سرد، روابط هند و شوروی بسیار گرم بود. آنچه این روابط را گرم میساخت، توجه این دو در مهار چین بود.
شوروی و هند برای مهار چین به همدیگر نیاز داشتند و به همین دلیل یکدیگر را تقویت میکردند. این درحالی بود که غرب برای مهار شوروی به چین نیاز داشت و این کشور را تسلیح میکرد. در طول دهه 1970 و 1980 چین با فناوریهای تسلیحاتی غرب آشنا شد و هند نیز به یکی از بزرگترین خریداران تسلیحات روسی بدل گشت. این پدیده در شرایطی رخ میداد که هند با توجه به ساختارهای باقیمانده از دوران استعمار باید گرایش بیشتری به غرب میداشت تا چین که به لحاظ ساختاری و ایدئولوژی کمونیستی در دشمنی با آن قرار داشت.
در این میان پاکستان نقشی مهم ایفا میکرد و در کنار غرب و چین قرار گرفت. غرب و چین هردو در تلاش بودند مانع از توسعه روابط هند و شوروی شوند که لازمه آن قطع اتصال این دو کشور بود. روسها در دهه 1970 نفوذ خود در افغانستان را گسترش داده و در اواخر این دهه برای حمایت از متحدان خود به صورت نظامی وارد این کشور شدند که از آن دوره به اشغال یاد میشود. بیم آن میرفت که روسها پس از اشغال کامل افغانستان و برای دستیابی به آبهای آزاد، به دنبال برهم زدن اوضاع در پاکستان و تسلط بر این کشور باشند. از این رو غرب و چین بار دیگر بر حمایتهای مستقیم خود بر پاکستان افزودند. جغرافیای عمل اسلامآباد در آن دوره افغانستان بود. این کشور مجاهدان افغانستانی را برای مقابله با روسها تجهیز میکرد.
شرایط اما به مرور دچار تغییر شده، هرچند به طور کامل عوض نشده است. امروز در کنار روسیه، چین نیز در کانون توجه غرب برای مهار قرار گرفته است و حتی برخی معتقدند مهار پکن نسبت به مهار مسکو اهمیت بیشتری دارد. با بروز شرایط جدید، هند در طرح غرب برای مهار چین جایگاه ویژهای یافته است. این مساله باعث شده تا روابط غرب با هند از عمق بیشتری نسبت به روابطش با پاکستان برخوردار شود. از این رو اسلامآباد احساس خطر کرده است. با اینحال غرب همزمان با توجه به شرایط جدید ناشی از جنگ اوکراین مجددا به پاکستان برای کنترل روابط هند و روسیه نیازمند شده است. وظیفه پاکستان جلوگیری از اتصال روسیه به هند از طریق کریدور شمال-جنوب است که از ایران میگذرد. نقطه عمل جغرافیایی پاکستان در نقش جدیدش ایران است. از این رو اسلامآباد بر شدت تجهیز و حمایت اطلاعاتی و تدارکاتی گروههای تروریستی برای به آشوب کشیدن نواحی شرقی و جنوبی ایران افزوده است.
پاکستانیها با توجه به پروژه جدید خود، به دنبال شیفت از هند به سمت ایران هستند. کلان پروژه مهار هند دیگر از بین رفته و با توجه به رشد خیرهکننده چین، دورنمایی از احیای آن در میان مدت هم وجود ندارد. از سوی دیگر، مقاطعه کاری جلوگیری از پاگیری کریدور شمال-جنوب میتواند در چهارچوب کلان پروژه مهار قرار گیرد تا مزایای آن برای اسلامآباد افزایش یابد. پاکستانیها با هدایت غرب و به ویژه انگلیس در حال بازی در پروژههای راهبردی این جبهه هستند. همکاری پاکستان با ترکیه در قفقاز خود گویای ابعاد بزرگ این برنامه و نقش مهم اسلامآباد در آن است.
شاید در این خصوص سوالات مهمی وجود داشته باشد. پاکستانیها از مدتها قبل نیز میتوانستند با ایفای نقش در مهار ایران، از مزایای آن برخوردار شوند، پس چرا آن را به دوره کنونی موکول ساختند؟ موضوع آنجاست که پاکستان امروز به این نتیجه نرسیده و بر اساس روند چند سال اخیر این سیاست را درپیش گرفته است، چه اینکه از ایفای نقش در کنار ترکیه و آذربایجان در قضایای جنگ 2020 قفقاز، پنج سال گذشته است. یکسال پیش از آن نیز پاکستان با حمایت از تروریستها زمینهساز شهادت 27 نفر از پاسداران در جریان حمله یک خودروی انتحاری به اتوبوس حامل آنها در استان سیستانوبلوچستان شده بود. آنچه در این میان باعث شده این روند برجستهتر دیده شود، وقوع جنگ طوفان الاقصی و تبعات منطقهای آن بوده که غرب را به تکاپو انداخته است. بمباران گروههای مقاومت در عراق و چندین دور حمله به یمن، بخشی از تحولات ناشی از طوفان الاقصی در محیط منطقهای است. بر همین اساس و با درخواست غرب برای انجام اقدامات فوری، دستگاه اطلاعاتی پاکستان موسوم به آی اس آی به اقدامات ضدایرانی خود در استان بلوچستان پاکستان و همچنین مناطق جنوب شرق ایران شدت بخشیده است. پاکستان که شرایط دشواری به لحاظ سیاسی و اقتصادی دارد، امیدوار است این ایفای نقش در موقعیتی حساس برای غرب، باعث ارتقای جایگاه این کشور در چشم مقامات غربی شده و بتواند موقعیت پیشین اسلامآباد را احیا کند.
این روند نشان میدهد تهران دیگر نباید به دنبال روابط گذشته با اسلامآباد برود، زیرا ماهیت قضایا دچار تحول شده است. پاکستان همچنان به بخشی از ظواهر روابط گرم با ایران ملتزم است اما مساله اینجاست که از زیر این روابط درحال عمق بخشیدن به دشمنیهاست.
ائتلاف نظامی سهجانبه
پاکستان به همراه ترکیه و عربستان سعودی درحال تشکیل یک ائتلاف نظامی در منطقه هستند. نقطه تمرکز این ائتلاف به طور آشکاری «ایران» است. برای تقویت این ساختار تاکنون سه جلسه میان اعضا برگزار شده است.
نخستین نشست موسوم به «کمیته مشترک دفاعی» به میزبانی ریاض برگزار شد که در آن ژنرال محمد سعید، رئیس ستاد ارتش پاکستان، جلال توفکچی، معاون وزیر دفاع ترکیه و طلال بن عبداله بن ترکی، معاون وزیر دفاع عربستان حضور داشتند. سومین و آخرین دور از این نشستها نیز روز 19 دی در مقر ارتش پاکستان در راولپندی برگزار شد. در این همگرایی سهجانبه، تبادلات تسلیحاتی نیز شکل گرفته است. پاکستان ناوچه، توپخانه سنگین، بالگرد تهاجمی و پهپاد خریداری کرده و عربستان سعودی نیز خواستار خرید پهپادهای ترکیهای است. به نظر میرسد در این ائتلاف نظامی، عربستان نقش تامینکننده مالی برای تحقیق و توسعه تسلیحات باشد، ترکیه مسئول دریافت این منابع مالی و اختصاص آن برای تحقیق و توسعه باشد و پاکستان نیز به عنوان کشوری پرجمعیت و هستهای، نقش ضلع راهبردی را ایفا کند.
این سه کشور علاوه بر داراییهای نظامی، دارای توانمندیهای نیابتی مانند گروههای تروریستی هستند. به نظر میرسد توانمندیهای نظامی این کشورها برای مهار نظامی ایران و توانمندیهای نیابتی آنها برای مهار گروههای عضومحور مقاومت و همچنین ایجاد بیثباتی در داخل ایران به کار گرفته شوند.
اقدام پس از مماشات چندین ساله
تحرکات تروریستی در مرز ایران و پاکستان، همواره یکی از چالشها در روابط تهران و اسلامآباد بوده است. متاسفانه به دلیل مماشات یا ناتوانی پاکستان در تامین امنیت مرزهایش با ایران، گروهکهای تروریستی از این فرصت برای عملیات علیه ایران استفاده کردهاند. تهران برای توجه اسلامآباد به این تحرکات، سالها قبل اسناد مختلفی از دیدارهای افسران سازمانهای اطلاعاتی آمریکا، انگلیس، رژیمصهیونیستی و عربستان سعودی با فرماندهان گروهکهای تروریستی موسوم به انصارالفرقان، جیشالعدل و جندالله در پاکستان را به طرف پاکستانی ارائه داد. باور تهران این بود که بعید میداند سرویس امنیتی اسلامآباد اشرافی بر این دیدارها و اقدامات تروریستها در مرزهای خود نداشته باشد. پس از این دیدارها در اردیبهشت سال 96، عناصر گروهک تروریستی جیشالعدل، 10 نفر از نیروهای مرزبانی را در هنگ مرزی میرجاوه به شهادت رساندند. کمی بعد مشخص شد برخی از تروریستها از داخل خاک پاکستان با استفاده از سلاحهای دوربرد مرزبانان ایرانی را به شهادت رساندهاند. ایران، دولت پاکستان را مسئول این اقدامات خواند. پاکستان در واکنش به هیات ایرانی که برای این موضوع به اسلامآباد سفر کرده بودند، قول تجدیدنظر در آرایش نیروهای خود را در مناطق مرزی و همچنین نظارت مداوم و همکاری لحظهای با ایران پیرامون اتفاقات مرزی را داد اما یکسالونیم بعد، در بهمن 97 یک تبعه پاکستانی عضو گروهک تروریستی جیشالعدل به اتوبوس نیروی زمینی سپاه در جاده خاش - زاهدان به صورت انتحاری حمله و ۲۷ مرزبان ایرانی را شهید و ۱۳ نفر را زخمی کرد. پس از این عملیات، ایران به پاکستان به دلیل پناه دادن به گروهک جیشالعدل هشدار داد و اعلام کرد اگر پاکستان علیه این گروه اقدام نکند، ایران میتواند در خاک پاکستان علیه آنها عملیات کند. در اواخر بهمن ماه، سرلشکر محمد باقری، رئیس ستادکل نیروهای مسلح گفت مذاکراتی با پاکستان درخصوص «جلوگیری از حوادث تروریستی» انجام شده است. این اتفاق هم گویا پس از رایزنیهای دو طرف نیز تا حدودی افتاد و پاکستان در یک عملیات ضدتروریستی، از هلاکت 15 تروریست که قصد عبور از پاکستان به داخل خاک ایران داشتند، خبر داد. آنگونه که معظم انصاری، فرمانده نیروهای مرزبانی پاکستان در جمع نمایندگان مجلس سنای این کشور گفته بود، این تروریستها عاملان حمله تروریستی در منطقه اورمارا ایالت بلوچستان بودند که منجر به جان باختن 14 نفر شد. هدف قرار دادن این تروریستها نشان میداد اسلامآباد توانایی اطلاعاتی و نظامی برای مقابله با آنها را دارد اما این توانایی در مقابله با تروریستهایی که در خاک ایران عملیات میکنند، به کار گرفته نمیشود. این رویکرد در چند سال گذشته همچنان ادامه داشت و پاکستان تمایلی به اعمال حاکمیت در مرزهای خود نداشت و عملا دست تروریستها برای عملیاتهای تروریستی در خاک ایران را باز میگذاشت. از اینرو و پس از چند سال بیتوجهی اسلامآباد نسبت به هشدارهای تهران پیرامون خلأ امنیتی در مرز، ایران مقر تروریستهای وابسته به سرویسهای امنیتی غربی و کشورهای مرتجع منطقه را مورد هدف قرار داد. در حداقلیترین حالت، این اقدام باعث توجه بیشتر پاکستان به رفع خلأ امنیتی در مرزهایش و پیگیری جدی مبارزه با تروریسم در قالب همکاریهای دوجانبه خواهد شد.