عوامل تاثیر‌گذار در اهمال هند کدامند؟
گسترش جنگ در حوزه خاورمیانه و کشیده شدن آن به آبراهه‌های دریایی بین‌المللی همچون دریای سرخ و کانال سوئز برای هندی‌ها موضوعی بسیار نگران‌کننده تلقی می‌شود، به‌خصوص اینکه در حوزه واردات و صادرات به‌شدت به این منطقه وابستگی دارند. پس رایزنی درمورد این تحولات بدون تردید یکی از اهداف مهم این سفر محسوب می‌شد.
  • ۱۴۰۲-۱۰-۲۷ - ۰۳:۳۴
  • 00
عوامل تاثیر‌گذار در اهمال هند کدامند؟
آخرین فرصت هند برای اجرای پروژه چابهار
آخرین فرصت هند برای اجرای پروژه چابهار

میراحمدرضا مشرف، پژوهشگر حوزه بین‌الملل: در روزهای گذشته تهران میزبان سوبرامانیان جایشنکار، وزیر خارجه هند بود؛ سفری که براساس بیانیه صادرشده از جانب وزارت خارجه این کشور با هدف رایزنی درمورد روابط دوجانبه، منطقه‌ای و بین‌المللی انجام می‌گرفت. برخلاف ادعای منابع خبری هندی به نظر می‌رسد حضور وزیرخارجه دولت مودی در تهران، چندان هم با برنامه‌ریزی قبلی انجام نگرفته و مجموعه حوادث اخیر در سطح بین‌المللی و به‌ویژه تحولات خاورمیانه زمینه‌ساز انجام این سفر بوده است. گسترش جنگ در حوزه خاورمیانه و کشیده شدن آن به آبراهه‌های دریایی بین‌المللی همچون دریای سرخ و کانال سوئز برای هندی‌ها موضوعی بسیار نگران‌کننده تلقی می‌شود، به‌خصوص اینکه در حوزه واردات و صادرات به‌شدت به این منطقه وابستگی دارند. پس رایزنی درمورد این تحولات بدون تردید یکی از اهداف مهم این سفر محسوب می‌شد. اما بنابر اذعان منابع هندی، مسائل مربوط به روابط دوجانبه ایران و هند و در راس آن پیگیری پروژه بزرگ اقتصادی «بندر چابهار» یکی دیگر از موارد مهمی بوده که وزیرخارجه هند را به سوی تهران رهسپار کرده است. در این شرایط امضای توافق در تهران و میان وزیر مسکن و شهرسازی جمهوری اسلامی ایران و وزیر خارجه هند با محوریت بندر چابهار نشان داد این موضوع در صدر اولویت‌های این سفر قرار داشته است. موضوع سرمایه‌گذاری مشترک ایران و هند در پروژه بندر چابهار روشن است و چندان احتیاج به یادآوری دوباره ندارد. بیش از یک دهه است که دو کشور به‌طور جدی برای سرمایه‌گذاری در این بندر رایزنی و توافق کرده‌اند و هر دو طرف این پروژه مهم را هم در روند مبادلات دوسویه و هم در اتصال هند به افغانستان و آسیای مرکزی از یک‌سو و ایجاد کریدور شمال - جنوب برای اتصال هند به روسیه و اروپا از سوی دیگر بسیار بااهمیت ارزیابی می‌کنند. اما به‌رغم وقوف دوجانبه نسبت به مزایا و میزان تاثیر‌گذاری اقتصادی این پروژه بزرگ و بین‌المللی تاکنون روند پیشرفت آن بسیار به دور از توقعات و برنامه‌ریزی‌های اولیه انجام گرفته است. در این رابطه کوتاهی چندانی از جانب طرف ایرانی انجام نگرفته و این مواضع و سیاست‌های دولت هند و بدقولی‌های مکرر دهلی‌نو بوده که در پدید آمدن چنین شرایطی نقشی بسزا ایفا کرده است.

عوامل تاثیر‌گذار در اهمال هند نسبت به پروژه چابهار
هندی‌ها هیچ‌گاه منکر موقعیت ویژه و ممتاز بندر اقیانوسی چابهار و امتیازات آن برای کشورشان نبوده‌اند؛ دسترسی آسان‌تر به افغانستان و آسیای‌مرکزی بدون اتکا به پاکستان و دسترسی به روسیه و اروپا در قالب کریدور شمال -جنوب، آن هم با کاهش تقریبا پنج‌برابری مسافت تنها بخشی از مزایای این پروژه به شمار می‌آید. اما اینکه چرا دهلی‌نو با وجود مزایای چندجانبه، در پیشبرد سرمایه‌گذاری در این بندر کوتاهی به خرج داده است به چند عامل بازمی‌گردد.
1. رویکرد دهلی‌نو در گسترش روابط با واشنگتن: از زمان روی کار آمدن دولت مودی در هند این کشور تمایلات آشکاری به سوی گسترش روابط با ایالات‌متحده نشان داده و این درحالی است که پیش از این رویکرد سیاست خارجی هند بر حفظ موازنه و پایبندی به «عدم تعهد» استوار بوده است. بدون شک خیزش رقیب سنتی این کشور، یعنی چین به‌عنوان یک قدرت سیاسی و اقتصادی نوظهور در صحنه بین‌الملل، در این زمینه نقشی تاثیر‌گذار داشته است. درمورد پروژه بندر چابهار نیز هند در ابتدای امر و با گرفتن معافیت تحریمی از جانب آمریکا کوشید تا در حد ممکن از تاثیر‌گذاری روابط و تنش‌های متقابل تهران و واشنگتن بر این پروژه بکاهد. اما روی کار آمدن ترامپ در آمریکا و تغییر رویکردهای واشنگتن به سمت اعمال محدودیت‌های هرچه بیشتر نسبت به تهران، دهلی‌نو را نسبت به تبعات مشارکت در این سرمایه‌گذاری دچار تردید و نگرانی کرد. بنابراین ترجیح داد تا به جای خروج کامل از این پروژه پرمنفعت به شکلی کج‌دار و مریز آن را پیگیری کند.
2. اوضاع سیاسی و امنیتی افغانستان: در شرایطی که دسترسی آسان‌تر به افغانستان و کشورهای آسیای مرکزی، آن هم بدون اتکا بر پاکستان یکی از اهداف اصلی هند را برای مشارکت در این طرح شکل می‌داد وخامت اوضاع سیاسی - امنیتی افغانستان در اواخر دوران جمهوریت و به دنبال آن سقوط این نظام و بازگشت حاکمیت طالبان باعث شد تا هند مجموعه سرمایه‌گذاری‌های خود در افغانستان را ازدست‌رفته ببیند و این موضوع را به اهداف خود در پروژه بندر چابهار نیز تسری دهد. سابقه روابط هند و طالبان در دوره اول حاکمیت طالبان و نزدیکی آنها به پاکستان باعث شد تا هند نسبت به تداوم این سرمایه‌گذاری به‌شدت بدبین شود و حتی به تضمین‌های ایران در این زمینه نیز توجه چندانی نشان ندهد.
3. وقوع جنگ در اوکراین و دوقطبی شدید معادلات جهانی: ایجاد یک کریدور اقتصادی بزرگ میان هند، ایران، روسیه و اتصال آن به اروپا یکی از اهدافی محسوب می‌شود که در طی دو دهه اخیر همواره مد نظر هر سه کشور قرار داشته است. توسعه بندر اقیانوسی چابهار و اتصال خطوط زمینی شامل راه‌آهن، در مرکز برنامه‌ریزهای توسعه این کریدور (شمال - جنوب ) قرار دارد. برای هند ایجاد چنین کریدوری از مزایای دوگانه سیاسی و اقتصادی برخوردار بود؛ از یک‌سو باعث ایجاد پروژه‌ای رقیب با طرح «یک کمربند و یک راه» و تضعیف موقعیت درحال رشد چین می‌شد و از سوی دیگر موجب تسریع روند مبادلات اقتصادی چندمیلیارد دلاری دهلی‌نو و مسکو شده و مسیر دسترسی به شمال اروپا را نیز کوتاه‌تر می‌کرد. وقوع جنگ در اوکراین بسیاری از معادلات هندی‌ها را در هم ریخت. ارتباط اقتصادی اروپا و روسیه عملا قطع شد، تحریم‌هایی از سوی غرب علیه روسیه مقرر شد و صحنه بین‌المللی در فضای دوقطبی همراهی با روسیه یا آمریکا قرار گرفت. اگر چه هند با نپیوستن به روند تحریم‌ها بر ضد روسیه کوشید تا خود را مستقل نشان دهد اما جانب احتیاط را از دست نداده و از اقداماتی همچون توسعه بندر چابهار و اصرار بر اجرای کریدور شمال - جنوب، که احتمالا باعث تحریک بیشتر واشنگتن می‌شد پرهیز کرد.
4. نگرانی از فعالیت چینی‌ها در ایران: حضور و فعالیت چینی‌ها در ایران می‌توانست ‌انگیزه‌ای دوگانه را در دهلی‌نو ایجاد کند. از یک‌سو این کشور را تشویق می‌کرد تا در سایه افزایش روند همکاری‌ها با تهران مانع نفوذ هرچه بیشتر چین در ایران شود و از سوی دیگر ایران را عرصه تاخت‌وتاز چینی‌ها دانسته و ‌انگیزه حضور و فعالیت چشمگیر در این کشور را از دست بدهد. انتشار اخباری درمورد سرمایه‌گذاری 25 میلیارد دلاری چین و حتی احتمال پیگیری پروژه چابهار با کمک آنها، در این مقطع بیش از پیش بر نگرانی‌ها و دلسردی‌های هندی‌ها افزود.
5. برنامه‌ریزی برای اجرای کریدور «عرب - مد»: درحالی‌که معضلات و چالش‌های پیش‌روی پروژه چابهار و کریدور شمال - جنوب بیش از پیش برای هندی‌ها پررنگ می‌شد؛ دهلی‌نو با تشویق و پشتیبانی واشنگتن و در سایه شرایط جدیدی که با کمک آمریکا برای ایجاد آشتی میان اعراب و رژیم‌صهیونیستی به وجود آمده بود (توافق ابراهیم)؛ به دنبال تحقق کریدور اقتصادی جدیدی برآمد که امکان اتصال هند به اروپا را از مسیرهایی غیر از کانال سوئز یا کریدور بالقوه شمال - جنوب فراهم کند. کشورهای امارات متحده عربی، عربستان، اسرائیل، قبرس و یونان بخشی از این کریدور را شکل داده و زمینه اتصال هند به اروپا را از این مسیر فراهم می‌کردند. تلاش دولت مودی برای گسترش روابط همزمان با اعراب حاشیه خلیج‌فارس و تل‌آویو و مشارکت در توافقاتی همچون آی2 یو2(هند، اسرائیل، امارات متحده عربی و ایالات‌متحده آمریکا) نیز دقیقا به همین منظور انجام گرفت. درنهایت برگزاری نشست سران جی 20 در دهلی‌نو زمان مناسبی بود تا در آن تلاش‌ها برای ایجاد چنین کریدوری به شکل رسمی اعلام شود. این که تحقق چنین کریدوری به لحاظ سیاسی و جغرافیایی تا چه حد امکان‌پذیر به نظر می‌رسید یا زیرساخت‌های لازم آن تا چه حد مهیا بود همگی مسائلی بودند که تحت‌الشعاع تبلیغات وسیع هند، اعراب، رژیم‌صهیونیستی و به‌ویژه ایالات‌متحده قرار داشتند.

ادامه مطلب را اینجا بخوانید.

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰