علی علیزاده، فعال حوزه تعلیموتربیت: تقریبا کمتر از یکسال گذشته، شکایتی از وزارت آموزشوپرورش در دیوان عدالت اداری تنظیم شد، مبنیبر اینکه چرا استخدام از طریق دانشگاه فرهنگیان سقف سنی دارد؟ باید عادلانه باشد و از قانون خدمات کشوری استخدامی تبعیت کند. نهایتا 20/04/1402 رای صادره علیه آموزشوپرورش صادر شد و سقف سنی برای ورود به دانشگاه فرهنگیان باید برداشته شود.
اما از موقع رسانهای شدن این موضوع تا الان دغدغهمندان تعلیموتربیت به بیان ایرادها و نکات مغفولمانده فارغ از نکات حقوقی پرداختند. اما در ادامه یادداشت به بیان ایرادهای حقوقی و تربیتی به رای صادرشده پرداخته میشود.
1- محرومیت دانشآموزان پسر از تحصیل در دانشگاه فرهنگیان: این رای با استناد بر ماده 42 قانون مدیریت خدمات کشوری (مصوب 1382) بند «الف» میباشد که با استناد هیات عمومی به این ماده، بند «ج» که انجام خدمت دوره ضروری سربازی یا معافیت قانونی برای مردان و بند «و» دارا بودن مدرک تحصیلی دانشگاهی هست، نادیده گرفته شده است، یعنی براساس این دو بند جامعیت دانشآموزان حاضر در کنکور بهویژه آقایان با توجه به شرط انجام خدمت و داشتن مدرک تحصیلی، شرایط حضور در دانشگاه فرهنگیان را دیگر نمیتوانند داشته باشند. این تصمیم موجب بیعدالتی در پذیرش دانشآموزانی میشود که 12 سال پیاپی تحصیل کردهاند و دارای شرایط لازم ذکرشده بند «و» و «ج» نیستند و مجبور به اعزام خدمت یا تحصیل در سایر دانشگاهها میشوند که عامل تضعیف سطح و جایگاه دانشگاه فرهنگیان و عدالت آموزشی میشود.
2- سکوت دوساله قانون: پیش از این رای، دانشجومعلمان از طریق قانونی خاص، یعنی قانون متعهدین خدمت رابطه خود را با دستگاه اجرایی تعریف میکرد. اما زین پس باید از قانون خدمات کشوری تبعیت کرد. مورد مغفولمانده در اینجا سکوت دوساله قانون است. از شروط استخدامی قانون خدمات کشوری، وجود حداقل 20 سال و حداکثر 40 (دکتری 45) سال داوطلب است. با توجه به بند یک یادداشت، احتمالا بهطور جدی باید نظارهگرتضعیف جدی دانشگاه فرهنگیان و در آینده آموزشوپرورش باشیم.
3- گامهایی بهسوی تعطیلی: با گسترش طیف داوطلبان دانشگاه فرهنگیان آن هم دیپلم در یک بازه سنی ۲۰ساله، باید تامل کرد فردی که بزرگسال است و مدرک تحصیلی (لیسانس و فوقلیسانس) نیز دارد، آیا توان این را دارند که چهارسال دیگر در دانشگاه فرهنگیان مجدد تحصیل کنند؟ بهنظر میرسد بعد از اینکه سقف سنی ۴۰ سال شد دوره تربیتمعلم دستخوش تغییراتی شود و گامهایی بهسوی دوساله شدن میرود و از این رو دیگر دست از تقویت دانشگاه برمیدارند.
4- خالی از اشتیاق: در چندسال اخیر با وجود شرایط خاص دانشگاه فرهنگیان که برای دانشجویان حاکم است مثل حقوق و مزایا و همینطور برای پسران معافیت از سربازی، خیلی از رتبههای برتر از گزینههای خودشان دانشگاه فرهنگیان است. بهنظر میرسد از این پس با ورود به این دانشگاه ناامید میشوند یا امیدی ندارد برای ورود به این دانشگاه. چرا ناامید میشوند؟ وقتی میبینند این دانشگاه از حالت نخبگانی و جوان بودن خارج شده است و بهجای توسعه کمی و کیفی هیاتعلمی دانشگاه، سن دانشجویان را به سن اساتید رساندهاند!
5- شوآف بالاتر از دیوان: بعد از تصویب سند تحول در سال 90، در همان سالها اساسنامه دانشگاه فرهنگیان در شورایعالی انقلابفرهنگی مصوب شد. در اساسنامه حداکثر سن ذکر شده و از طرفی دیوان امکان رای برخلاف مصوبه شورایعالی انقلابفرهنگی را ندارد و از این منظر قابلیت پیگیری دارد.
6- مسبوق به سابقه: قبلا نیز (سالهای 91، 93 و 98) رای دیوان برای سقف سنی استخدامی دستگاههای اجرایی را به تشخیص و اختیار دستگاه اجرایی واگذار کرده بود. لذا با استناد به آرای وحدت، سقف سنی مغایرت قانونی ندارد.
7- بازنشستگان حال: نکتهای که حائز اهمیت است، سن بازنشستگی این طیف است. عددی بین 50-70 سالگی است. این عدد واقعا برای تربیت و آموزش دانشآموز خندهدار است. عملا ما بهجای آنکه نسلی از نومعلمان جوان تربیت کنیم، داریم بازنشسته تربیت میکنیم.
اما فارغ از نکات حقوقی، جامعهشناختی و تربیتی گفتهشده، نقدهایی دررابطه با سقف سنی سابق نیز مطرح است که به آن در ادامه میپردازیم. اول نقدها و سوالات این دسته از افراد را ذکر میکنیم و به بررسی آن میپردازیم.
1- دسته اول افرادی هستند که بحث حقوقی و قانونی میکنند که قبل اشاره شد.
2- دسته دوم ناظر به خود مساله دانشگاه فرهنگیان و تربیتمعلم نقد دارند. عبارتهایی از این دست که «آیا الان در دانشگاه فرهنگیان اصلا چیزی به اسم تربیتمعلم وجود دارد؟» «غیر از عدم تربیتمعلم، معلم آموزش نمیدهند»، «دانشجومعلمان ۲۲ ساله چه تحولی رقم زدهاند؟ که ۴۰ سالهها نمیتوانند؟»
3- دسته سوم به اینکه مبنای این عدد (24 یا 22 سال) چیست پرسش میکنند. عبارتهایی چون «آیا تربیت صرفا در یک سن خاصی فقط اتفاق میافتد؟» نیز بیان میشود.
پاسخهای مختلفی میتوان داد، اما بهاختصار و بند به بند مطالب را ذکر میکنم.
۳-1- بله تربیتمعلم وجود دارد. منتها به کفایت رقم نمیخورد. اما این کم بودن کیفیت، دلیلی بر این باشد که اصل اتفاق تربیتمعلم و شکلگیری هویت معلمی و شخصیت معلم خاصا در سنین پایین و جوانی را کنار زده. نمیتوان نگاه صفر و صدی و بدون نتیجه به این اتفاق داشت.
۳-2- مگر گفته نمیشود دانشگاه فرهنگیان ناتوان است؟ باید از این دسته پرسید چرا نمیروند آزمون استخدامی آموزشوپرورش بدهند؟
۳-3 و ۴- باید توجه داشت، دانشگاه فرهنگیان تقریبا 11 سال سابقه دارد. اگر قرار بود تحول به این راحتی رقم بخورد، دیگر اساسا تحول معنا نداشت. نمیشود بگوییم چون ۲۰ سالهها کاری نکردهاند، پس بگذاریم 40 سالهها بیایند. رد یک موضوع، اثبات دیگری نیست. البته نقد درستی است، چون در آزمون استخدامی نیز ۴۰ سالهها میتوانند شرکت کنند ولی نکته قابلتامل اینجاست که آنجا ادعای معلمی میکنند و ارزیابی میشوند ولی در دانشگاه قرار است تربیت شوند. اینجا طرف چهار سال میخواهد دانشجو باشد!
کلام آخر
علاج قانون خاص است: قانون خاص معلمی میخواهیم. نمیشود معلمی را کارمند دید، چون اگر قانون خاص نداشته باشیم، تداخلات ساختاری مثل اتفاق رخ میدهد و از این دست زیاد خواهیم داشت.