زهرا رمضانی، خبرنگار گروه دانشگاه: «آییننامه قطبهای علمی» درحال بازنگری است؛ خبری که نیمه دیماه امسال روی خروجی سایت وزارت علوم قرار گرفت تا دوباره این کهنه موضوع آموزش عالی، در دانشگاهها مطرح شود. قطبهایی که اولین آییننامه مربوط به آن سال 79 با هدف نوآوری، توسعه و پاسخگویی به نیازهای علمی و فناوری کشور و توسعه مقالات با کیفیت ایندکس تدوین و ابلاغ شد تا از این طریق در مسیر حرکت نظام آموزش عالی، پاسخگویی عملی و علمی برای نیازهای علمی و فناوری کشور به وسیله این قطبها فراهم شود. قطبهایی که بند 6 راهکارهایی اجرایی قانون برنامه سوم توسعه را میتوان دلیل اصلی ایجاد آنها دانست. براساس این بند مراکزی که بهعنوان قطب و پایگاه اصلى رشتههاى مختلف علوم معرفی میشوند باید از راهکارهاى حمایتى ادارى، مالى، فنى و قانونى برخوردار باشند تا بتوانند بهعنوان مرکز پیشرفته علمى در حوزههاى مختلف علوم شناخته شوند. با این حال علیرغم گذشت بیش از دو دهه از شکلگیری این قطبها آنچه از واقعیت میدان به نظر میآید، اینکه نامشخص بودن مسیر حرکت این قطبها باعث شده تا از بخش قابلتوجهیشان امروز تنها در حد یک اسم باقی بماند. در این وضعیت مشخص نیست وزارت علوم با چه هدفی میخواهد این قطبها را فعال کرده و اصلا آییننامه جدید تا چه میزان در این حوزه موفق عمل کند. درست است که قطبهای علمی قرار بود مسیر را برای تحقق مرجعیت علمی در حوزههای مختلف هموار کنند اما با اوضاع فعلی برای احیای دوباره آنها نیازمند اصلاح مقررات بالادستی هستیم؛ اتفاقی که حالا در وزارت علوم درحال رقم خوردن است. سوالی که در اینجا مطرح میشود اینکه صرفا با بازنگری آییننامه بدون در نظر گرفتن چالشهای اصلی فعالیت قطبهای علمی میتوان انتظار تغییری مثبت در این زمینه داشت یا خیر؟ شاید برای پاسخ به آن باید نگاهی به روند طیشده از سوی قطبها در این مدت داشته باشیم.
سنگلاخهای مسیر قطبهای علمی چه بود؟
اگر بخواهیم قصه قطبهای علمی را از ابتدا روایت کنیم باید به تشکیل 69 گروه علمیای اشاره کرد که از همان سال 79 در دانشگاههای مطرح کشور پا گرفتند و از میان آنها ۲۶ قطب در گروه فنی و مهندسی، ۱۲ قطب علمى در گروه علوم پایه، ۱۹ قطب علمى در گروه کشاورزى و ۱۲ قطب علمى در گروه علوم انسانى و هنر بودند. قطبهایی که امروز تعدادشان به بیش از 100 قطب رسیده و تقریبا هر دانشگاهی صاحب بیش از یک قطب علمی بوده، اما واقعیت این است که بسیاری از آنها به حال خود رها شدهاند. علیرغم اینکه یکبار آییننامه مرتبط با قطبها در سال 95 بازنگری و البته با تاخیر دوساله بالاخره در سال 97 به ابلاغ رسید اما این بازنگری هم نتوانست تضمینکننده حیات فعالیت این قطبها باشد. بیسرانجام بودن فعالیت این قطبها دلایل متعددی دارد که حیطههای مختلف فعالیت قطبها را تحت تاثیر قرار داده است.
1- اصلیترین دلیل نیمهرها شدن ایده قطبهای علمی را باید ناکافی بودن بودجه این حوزه دانست. مقولهای اثرگذار که تیرماه 1400 علیاصغر طالبی، عضو هیاتمدیره قطب علمی «مدیریت تلفیقی آفات و بیماریهای محصولات گلخانهای» دانشگاه تربیت مدرس آن را اولین چالش این حوزه معرفی کرده بود اما این تنها مشکل این حوزه نبود بلکه همان مقدار اندک هم پرداختی مشخصی نداشت و عملا ظرف چند سال بودجه این بخش مانند بسیاری از فعالیتهای فرهنگی و دانشجویی حذف شد.
2- با همهگیری کرونا و تعطیل شدن آموزشهای حضوری نفسهای قطبهای علمی به شمارش افتاد و اگر بگوییم ضربه نهایی را برای به حاشیه کشیده شدن این بخش در دانشگاهها، کروناویروس زده است گزافه نگفتهایم.
3- یکی از دلایل مهم در انحراف قطبهای علمی از مسیر اصلیشان را باید تاکید به انجام فعالیتها با نگاه مقالهمحوری دانست؛ اتفاقی که در بسیاری از دانشگاهها باعث شد تا اعضای این قطبها هم بیشتر از اینکه به سمت حل مساله حرکت کنند به سمت نگارش مقاله سوق داده شدند.
4- عدم گزارشدهی از سوی وزارت علوم که نشاندهنده وضعیت عملکردی قطبها باشد و نبود نظارت بر آنها هم یکی از مولفههایی است که باعث بیانگیزگی اعضای هیاتعلمی حاضر در قطبها شده بود. در حقیقت این اتفاق باعث شد تا جریان رقابتی میان فعالان این حوزه شکل نگیرد. بابک شکری، معاون اسبق پژوهشی دانشگاه شهید بهشتی و مدیر قطب پلاسما پیشتر در گفتوگو با خبرگزاری دانشجو گفته بود: «بهطور سیستماتیک هیچ نهادی این قطبهای علمی را مورد نظارت قرار نمیدهد، وزارت علوم نیز تنها به راهاندازی این قطبها پرداخته، ولی این قطبهای علمی هیچ ارتباطی با بدنه کشور ندارند.»
5- مولفه دیگر را باید رشد کمی این قطبها و عدم حضور فرد مرجع بهعنوان رئیس قطب در بسیاری از دانشگاهها دانست. موضوعی که به دلیل عدم نقشآفرینی موثر وزارتخانه در برقراری ارتباط میان آنها با صنعت، عملا قطبهای علمی را از تحقق مرجعیت علمی دور کرده است.
ادامه مطلب را اینجا بخوانید.