مصطفی قاسمیان، خبرنگار: مدتی است که به شکلی عجیب، عرصه هنرهای تصویری کشور، محل نمایش محصولاتی شده که مدتها از زمان تولید آنها گذشته است. اینگونه آثار که هم در سینما، هم در تلویزیون و هم در نمایش خانگی نمونههایش دیده میشود، البته در مواردی با توفیق همراه بوده، اما غالبا با شکست مواجه شده که علت بخشی از شکستها، به همین فاصله طولانی تولید تا نمایش برمیگردد. اگرچه بنا به اقتضائات هر مدیوم، تاخیر محدود در نمایش محصولات تصویری، طبیعی و پذیرفتنی است، اما آنچه امروز شاهد آن هستیم، فراتر از تاخیری محدود است که باعث ایجاد مشکلات جدی در صنعت تصویر شده است. در پرونده امروز ضمن مرور این آثار و دلایل احتمالی یا قطعی نمایش دیرهنگام آنها، این مشکل را واکاوی کرده و بررسی میکنیم که آیا فاصله زمانی طولانی تولید تا نمایش در فیلمها و سریالهای کشورهای صاحب صنعت فیلم و سریال هم وجود دارد یا نه.
ماجرای پوسترهای سفید
ماجرای پوسترهای سفید
مضاف بر آنچه گفته شد گاهی در شرایط التهاب کشور بعضی بازیگرها که کلی اثر نمایشدادهنشده دارند، دچار مشکل ممنوع از کاری یا ممنوعالتصویری میشوند که این خود اصطلاحا قوزبالایقوزی برای فیلم/سریال آنهاست و دستوپای سازنده محصول را بیش از گذشته، در ارتباط با مخاطب عام میبندد. همین حالا حمید فرخنژاد حدود یک سال بعد از مهاجرت، دو فیلم و دو سریال در حال نمایش روی پرده سینمایا در قاب پلتفرمها دارد. اگرچه با تصمیم خردمندانه مسئولان وزارت فرهنگ و ساترا، مجوز نمایش آثار این هنرپیشه داده شده تا حداقل سازندگان ضرر نکنند، اما خودش به علت توهینهایی که به اعتقادات مردم و ارکان نظام سیاسی کشور انجام داده، ممنوعالتصویر است و امکان حضورش در تبلیغات وجود ندارد. این در حالی است که فرخنژاد در اغلب این آثار، ایفای نقش اصلی را برعهده دارد. نمونههای دیگری مثل حذف تصویر باران کوثری از پوستر «گیجگاه» و به وجود آمدن ماجرای پوستر و تبلیغات فیلم «عامهپسند» به علت ممنوعالتصویری فاطمه معتمد آریا و باران کوثری، نظام تبلیغات سینمای ایران را بیشتر تحتتاثیر قرار میدهد. معنای این اتفاقات برای اقتصاد فیلم و سریال ایران، آن است که سازندهها اگرچه برای استفاده از این ستارهها کلی هزینه صرف کردهاند و بهخاطر حضور این افراد، محصولشان گرانتر تمام شده اما حالا نمیتوانند برداشت درستی از این سرمایهگذاری داشته باشند و ضرر میکنند. درصورتیکه این محصولات به فاصله کمی بعد از پایان تولید به نمایش درمیآمدند، چنین مسائلی برایشان رخ نمیداد. میتوان حدس زد که سریال «رعد و برق» اگر بلافاصله بعد از تولید هم پخش میشد، با نریشنهای طولانی و حرفهای بعضا شاذ بهروز افخمی، مخالفتهایی را برمیانگیخت، «سامو بندری» با کیفیت پایین هرگاه پخش میشد، مورد توجه قرار نمیگرفت و «مصلحت» شاید حتی بدون توقیف چند ساله هم نمیتوانست پرفروش شود، اما تردیدی نیست که هرکدام از این آثار، اگر به فاصله کمتری نسبت به تولید و انتشار اخبار آن، به پخش میرسیدند، میتوانستند توجهات بیشتری را نسبت به آنچه اکنون اتفاق افتاد، جلب کنند. در بخش بعدی این گزارش مروری بر آثاری داریم که امسال در سینما، تلویزیون و نمایش خانگی به نمایش درآمدند اما چندین سال قبل تولید شدهاند.
در فرانسه هم صف اکران هست؟
چندی پیش در همین صفحه، گزارشی درباره صف طولانی اکران سینما به انتشار رسید و فهرستی بلندبالا شامل 246 فیلم آماده نمایش که با استفاده از اطلاعات رسانهایشده، تهیه شده بود، رونمایی شد. از آن زمان چند فیلم از آن فهرست اکران شده، ولی جریان تولید هم بیکار ننشسته و کلی فیلم جدید ساخته. بنابراین اگر نسخه بهروزشده این فهرست طولانیتر نشده باشد، به شکلی جدی، کوتاهتر هم نشده. بد نیست بدانید آنچه ما در کشورمان به عنوان «صف اکران» میشناسیم، در اغلب کشورهای توسعهیافته و دارای صنعت سینما، به این شکل وجود ندارد. شرکتهای بزرگ فیلمسازی که سالانه چند فیلم یا چند ده فیلم تولید میکنند یا پخشکنندگان عمده که این آثار را به نمایش درمیآورند، برنامه منظم نمایشی دارند که از ماهها قبل بنا به اقتضائات رسانهای و ظرفیتهای صنعتی و هنری هر اثر تنظیم شده و اگرچه گاه بنا به مسائل پیشبینینشده مثل اعتصاب بازیگران ممکن است دستخوش تغییر شود، اما معمولا همانطور که در ابتدا تنظیم شده، به اجرا درمیآید. به ندرت پیش میآید که اینگونه شرکتها، فیلمی را یک یا دو سال در گنجه نگه داشته و به نمایش درنیاورند. علت این امر هم مشخص است؛ فیلم/سریال در عین اینکه یک پدیده هنری و یک رسانه است، یک محصول صنعتی نیز شمرده میشود که پای آن سرمایه صرف شده و باید پس از نمایش، سود حاصل از این سرمایهگذاری، برداشت شود.
نقش جشنوارهها در پروموت فیلمها
آنچه گفته شد البته فقط مربوط به جریان کاملا تجاری سینما نیست و حتی در جریان نیمهتجاری و نیمهجشنوارهای سینما هم برنامهریزی دقیقی برای نمایش تجاری آثار وجود دارد. احتمالا شنیدهاید که در رقابتی که از قدیمالایام میان دو جشنواره بزرگ فیلم ونیز و کن وجود داشت، در سالهای اخیر، ونیز به تدریج دست بالاتر را پیدا کرده و فیلمهای بهتری را نمایش میدهد. علت اصلی این اتفاق، به روشنی نزدیکی بیشتر زمان برگزاری جشنواره ونیز نسبت به فصل جوایز سینمای آمریکاست که باعث شده فیلمهای آمریکایی که از حضور ستاره و بالتبع توجهات عمومی و حامیان مالی بیشتری برخوردارند، تمایل افزونتری به حضور در این جشنواره نشان دهند. چراکه ونیز در شهریورماه برگزار میشود و کن در خردادماه. استودیوهای بزرگ هالیوود، فیلمهایی را که برای فصل جوایز خصوصا اسکار در نظر دارند، در فاصله شهریور تا آذرماه به نمایش درمیآورند و اگر فیلم را به کن بفرستند، باید دو بار برای آن کمپین تبلیغاتی اجرا کنند؛ یک بار در جریان رونمایی در جشنواره و یک بار در جریان اکران عمومی در پاییز. به این ترتیب هزینه کمپین تبلیغاتی بسیار بیشتر میشود و استودیوها طبیعتا از این اتفاق گریزانند. در مقابل فیلمهای آمریکایی رونماییشده در جشنواره ونیز، به فاصله کمی از این رویداد به چرخه اکران عمومی و بعد هم کمپینهای تبلیغاتی فصل جوایز وارد میشوند و از این طریق، استودیوها در هزینههای سنگین تبلیغاتی صرفهجویی میکنند. بر همین اساس است که جشنواره فیلم تورنتو نیز که در نیمه شهریورماه برگزار میشود، همواره حیاطخلوت فیلمهای اسکاری سینمای آمریکا بوده است. در مقابل ونیز و تورنتو، جشنواره فیلم کن این تهدید را از طریق نمایش بلاکباسترهای هالیوودی به فرصت تبدیل کرده است! نمونههای این رویکرد را میتوان در رونمایی از فیلم «ایندیانا جونز و گردونه سرنوشت»، انیمیشن «المنتال» و سریال «بت» در کن 2023 و رونمایی از فیلمهای «تاپ گان: ماوریک» و «الویس» در کن 2022 دانست. اینگونه آثار نوجوانپسند هالیوودی که معمولا تابستانها به نمایش درمیآیند، در ابتدای تابستان از فرصت تبلیغاتی نمایش در بخش خارج از مسابقه جشنواره فیلم کن استفاده میکنند و بلافاصله بعد از این رویداد، در سینماهای سراسر جهان به اکران میرسند. به این ترتیب هم جشنواره کن از سروصدای ستارهها و فیلمهای محبوب عامه استفاده میکند و هم این فیلمها ضمن بهرهمندی از پرستیژ جشنواره فیلم کن، کمپین تبلیغاتی خود را با شوک یک رویداد سینمایی بینالمللی آغاز میکنند.
ادامه مطلب را اینجا بخوانید.