چند نماینده اصلاح‌طلب نمی‌توانند مناسبات حاکم را تغییر دهند؛
با نزدیک شدن به ایام انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری، به تبعیت از ادوار گذشته عده‌ای از منتقدان نظام جمهوری اسلامی دست به تحریم یا تضعیف صندوق‌های رای زده‌اند.
  • ۱۴۰۲-۱۰-۲۱ - ۰۰:۵۷
  • 00
چند نماینده اصلاح‌طلب نمی‌توانند مناسبات حاکم را تغییر دهند؛
انتخابات؛ منطقی ترین مسیر توسعه ملی
انتخابات؛ منطقی ترین مسیر توسعه ملی

محمد جلیلی، دکتری علوم سیاسی: با نزدیک شدن به ایام انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری، به تبعیت از ادوار گذشته عده‌ای از منتقدان نظام جمهوری اسلامی دست به تحریم یا تضعیف صندوق‌های رای زده‌اند. هرکدام از مخالفان مشارکت مردم در سرنوشت سیاسی کشور برای خود استدلال‌هایی دارند. یک گروه به بی‌ثمر بودن انتخابات اشاره می‌کند و گروه دیگر به نمایشی بودن آن علی‌رغم 200 هزار ناظر مردمی! فردی می‌گوید چند نماینده اصلاح‌طلب نمی‌توانند مناسبات حاکم را تغییر دهند و دیگری می‌گوید با تحریم مشارکت، حاکمیت تحت‌فشار قرار می‌گیرد تا رفتار خود را نرم و مطالبات ایشان را اجرایی کند، زیرا نظام خود را در دوراهی فروپاشی یا اصلاح ساختاری خواهد یافت. این تحلیل‌ها چندان با حقیقت اجتماعی ایران همخوانی ندارد و نمی‌توان تجارب تاریخی را با این مفهوم‌سازی‌های وارداتی مطابقت داد. واقعیت این است که هرجا انتخابات تضعیف ‌شده، قدرت تصمیم‌گیری حاکمیت و به‌تبع آن امنیت و اتحاد مردم آسیب ‌دیده است. یعنی برخلاف تصور در هر موقعیتی که احزاب و گرایش‌های مختلف سیاسی-اجتماعی اراده کرده‌اند که از طریقی غیر از شرکت در انتخابات سراسری، خواسته‌هایشان را به کرسی بنشانند، اتفاقا‌ ناامنی خیابانی، بهبود تصمیمات سیاسی و رشد توسعه ملی به عقب ‌افتاده و بلکه فروپاشیده است.
پدیده بدشگون و شروری مثل داعش از میان ایده‌‌ بریدن از حاکمیت پدید آمد و با توجیه باج ندادن به بشار اسد در سوریه به بهانه‌های مختلف، تمام کشور را به ویرانی کشید؛ نتیجه نه توسعه بود و نه دموکراسی! وضعیت به‌گونه‌ای شد که مردم آرزوی بازگشت به دهه اول قرن بیست‌و‌یکم را داشتند و تمنای همان آبادانی و رشد نسبی دوران بشار را می‌کردند، اما دیگر دیر شده بود. کشورهای آفریقایی نیز مدام از فقدان فرهنگ رجوع به صندوق رای و عدم اصرار بر تمکین به رای عمومی، رنج می‌برند و هیچ حاکمی نمی‌تواند به‌دور از توسل به نظامی‌گری، اقتدارش را تثبیت کند. حتی اگر خودش هم نخواهد رقیبان مسلح و اراذل خیابانی هوادار جناح مخالف، نمی‌گذارند اهداف درست و غلطش را پیش ببرد و به ماه نکشیده با کودتا و هرج‌ومرج و اعتراض و ترور، کشور را به آشوب می‌کشند. در ایران معاصر این رویه بارها تجربه شد، هم در سال 60 و هم 88 و هم در ماجرای بنزین و مهسا امینی، شاهد آن بودیم که عده‌ای اعتراض‌شان را نه از رویه‌های حقوقی و قانونی و نه از کرنش به خروجی صندوق انتخابات، بلکه از زورآزمایی خیابانی و لشکرکشی مجازی پیش بردند. نتیجه چه شد؟ وضع تحریم‌های ثانویه و فلج‌کننده، آبروریزی بین‌المللی، کاهش توریسم خارجی، رادیکالیزه شدن برخوردهای امنیتی و همان پدیده‌ای که اسمش را می‌گذارند خالص‌سازی یا بهتر بگویم، هرس حامیان فتنه، ناقضان قانون اساسی و هم‌پیالگان ایده براندازی!
عقلانیت حکم می‌کند راهی را در مسیر قدرتمند شدن ایران و پیشرفت و آبادانی کشور انتخاب نکنیم که پایانش معلوم نیست. تعهد به هموطنان و دلسوزی برای تمامیت ارضی ایران، ما را ملزم می‌کند از کم‌هزینه‌ترین و امن‌ترین روش‌ها برای رسیدن به مقصود استفاده کنیم. طبعا به خاک بردن جمهوری اسلامی، فانتزی‌ترین رویه است که اگر قرار بود چنین رویایی محقق شود، در آشوب‌های 1401 که تمام مخالفان داخلی و خارجی جمهوری اسلامی، دست‌به‌دست هم دادند یا در جنگ هشت‌ساله و خرداد 88 می‌افتاد. نظامی که تسلیحات آمریکا و اسرائیل و رسانه‌های غرب نتوانسته‌اند نابودش کنند، چند فریب‌خورده‌ سطل‌آشغال و بانک آتش‌زننده، تکلیف‌شان معلوم است. به طرزی آشکار یک شورای شش‌نفره و سلبریتی‌سالار، نتوانست چند ماه سازش کند و مخالفان ربع پهلوی و تجزیه‌طلبان کردش هم به جان هم افتادند؛ یکی می‌گفت از مخالفت با جمهوری اسلامی تاج‌وتختش را می‌خواهند و دیگری بخشی از خاکش را!
چگونه می‌توان حامی چنین رویکردی شد که مخالفت با هر چه جمهوری اسلامی بگوید و بخواهد ولو بلغ ما بلغ! این منطق فاشیستی، مسئولیت‌گریز و تعصب‌آلوده، از کجا می‌آید؟ اساسا‌ نمی‌توان وضعیت بدتری پدید آورد و نامش را اصلاح گذاشت. انتخابات و ایجاد تغییر از طریق تشویق به حمایت از همفکران و منتقدان، منطقی‌ترین راه است. پس زدن صندوق‌های رای، تشویق به جنگ داخلی و دعوای عمومی و به جان هم انداختن مردم مسلمان به طمع قدرت سیاسی است. بی‌اعتماد کردن مردم به خروجی انتخابات هم تفاوتی با رای ندادن ندارد؛ چراکه در دلش همان تشویق مردم به هرج‌ومرج و قانون‌شکنی به‌نام تقلب و رای دزدی است. نمی‌توان هرکجا کاندید اعلامی موافق خواست ماست، بگوییم ترسیدند و رای را دستکاری نکردند و هر جا‌ مردم به مخالف مطلوب‌مان رای دادند، بگوییم مهندسی شد و تعرفه‌سازی کردند و آدم خودشان را بر مسند نشاندند. این رفتار در اوج ناپختگی سیاسی و عملی بچگانه و عمیقا‌ تعهدستیزانه و ضد‌ایرانی است. ادعای مهندسی انتخابات نه از طریق شورای نگهبان بلکه با ابزار ایجاد آگاهی کاذب عمومی هم ممکن است. همان بلایی که برخی رسانه‌های اصلاح‌طلب صبح و شب بر سر روان مردم می‌آورند؛ ایجاد احساس بحران فزاینده و بدبختی شایع ناشی از نحوه حکمرانی جمهوری اسلامی! این همان خطی است که قلم‌به‌دستان مزدور، مایوس‌کنندگان جوانان و مشوقان مهاجرت نخبگان و آینده‌سازان، در سر دارند.
به معنای حقیقی، انتخابات مشروع‌ترین روش چیدمان قدرت سیاسی و قابل دفاع‌ترین ایده در مردم‌سالاری دینی است. دعوت به خیابان یا ترغیب به انزوا، هیچ خروجی‌‏ای جز تعمیق گسست میان دولت و مردم و تشدید تنازع میان ملت ندارد. اگر دلسوز ایرانیم باید از حاکمیت آن دفاع کنیم و اشتباهات و کم‌کاری‌هایش را با انتخاب افراد صالح و متخصص و دلسوز جبران کنیم. اگر به دنبال پیشرفت ایرانیم باید از وحدت ملی و آبروی بین‌المللی ایران با تثبیت جایگاه علمی و فناوری و هنجارهای دینی و فرهنگی‌اش دفاع کنیم و بیاموزیم که دخالت ایده‌های جدید حکمرانی، تنها از مسیر تقویت حزب و رفتارهای دموکراتیک قابلیت تداوم دارد. اینکه برای رای و انتخاب موافقان جمهوری اسلامی ارزش و حرمتی قائل نشویم، هیچ تفاوتی ندارد با تفکر یک ساواکی یا عضو اس‌اس نازی که اجازه نمی‌داد ایدئولوژی متعصبانه‌اش جایی برای تنوع رای بگذارد. قانون اساسی ایران از مترقی‌ترین قوانین حقوقی است و می‌توان از ظرفیت آن برای پیشرفت و ساخت آینده کشور به بهترین نحو استفاده کرد. کاهش مشارکت هیچ منفعتی ندارد جز تضعیف قدرت مجریان قانون و تقویت هرج‌ومرج ملی و مخالفان امنیت و پیشرفت مملکت. اسلام هم بنایش را بر تشویق عموم به حضور اجتماعی و بیعت سیاسی با حاکمان مردمی گذارده؛ این فرصت نابی در تحقق آینده ایران است و نیاز به تقویت دارد تا فرهنگ استفاده از ظرفیت سلایق و نگاه‌های متنوع و تقبیح معارضان وحدت و قانون ملی، تثبیت شود.

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰