فرهیختگان: تا هفته گذشته، ایالات متحده آمریکا بیش از 244 هواپیمای حامل انواع تسلیحات برای رژیمصهیونیستی ارسال کرد تا نکند این رژیم با خللی در جنگ علیه مردم غزه مواجه شود. دولت آمریکا برای تسریع در کمکرسانی حتی بدون کسب رضایت کنگره، با فروش محمولههای تسلیحاتی به اسرائیل موافقت کرد. به جز تسلیحات گسترده، گفته میشود فرماندهی عملیات در غزه نیز با نظامیان آمریکایی است. اینکه چرا با وجود جنایتهای رژیمصهیونیستی، سیاست آمریکا در قبال این رژیم حمایت است، پرسشی است که پاسخ دادن به آن بدون شناخت سیر تاریخی تحول واشنگتن-تلآویو، ناممکن است. بر همین اساس نیز اتاق تلگرامی «گفتوشنود» نشستی را با حضور سیدحامد موسوی، عضو هیات علمی دانشگاه تهران پیرامون «سیر تحول روابط آمریکا - اسرائیل» برگزار کرده است. موسوی در این ارائه، روابط دو طرف از 1948 تا به امروز را در قالب چهار برهه دستهبندی کرده و به تفکیک، هر حوزه را به طور کامل تشریح میکند. او پس از آن به چرایی روابط گرم آمریکا و اسرائیل در دوره کنونی پرداخته و در انتها نیز نتیجهگیری کرده است که حمایت از اسرائیل با منافع آمریکا همخوانی ندارد. متن کامل این نشست که با پرسش و پاسخ همراه بود را در ادامه میخوانید.
موضوع صحبت ما روابط آمریکا و اسرائیل است. میخواهم درمورد یک سیر تاریخی صحبت کنم. به نظرم درک امروز مسائل و روابط بین آمریکا و اسرائیل بدون پرداختن به این بحثهای تاریخی ممکن نیست. روابط آمریکا و اسرائیل را میتوانیم به چهار دوره تقسیم کنیم.
دوره اول از سال 1948 تا 1957
دوره دوم از 1957تا 1967
دوره سوم از 1967 تا پایان جنگ سرد
دوره چهارم دوران پساجنگ سرد
که هر کدام از این دورهها با هم تفاوتهای جدی دارند. من سعی میکنم به آن اشاره کنم.
همه میدانیم دولت آمریکا خیلی نقش چشمگیری در شکلگیری اسرائیل نداشت. اصلا دولت آمریکا در نیمه اول قرن بیستم، بازیگر مهمی در مسائل خاورمیانه نبود و نقشش با انگلیس یا فرانسه قابل قیاس نبود.
از آن طرف ولی همه میدانیم که بعد از شکلگیری اسرائیل در می1948، آمریکا نخستین کشوری بود که پس از 11 دقیقه، اسرائیل را به رسمیت شناخت. البته «دفاکتو» [واقعیت عینی] نه «دوژور» [قانونی]. دومی را حدود یک سال بعد، یعنی سال 1949 به رسمیت شناخت. شوروی نخستین کشوری بود که اسرائیل را دوژور به رسمیت شناخت. جالب این است که هری ترومن که آن موقع رئیسجمهور آمریکا بود بعد از مرگ «فرانکلین دلانو روزولت» تنها فرد مهمی بود که در دولت آمریکا موافق این کار بود. اکثر دولتمردان آمریکایی و وزارتخانهها مخالف بودند. هم پنتاگون؛ هم وزارت خارجه و هم جورج مارشال که وزیر خارجه معروف آمریکا بود بهشدت مخالف به رسمیت شناختن اسرائیل بود ولی ترومن این تصمیم را گرفت. تاریخنگارها دلایل مختلفی برای این کار ذکر میکنند. برخی میگویند ترومن یک وفاداری اخلاقی به یهودیها احساس میکرد اما به نظر من قضیه پیچیدهتر از این است.
چرایی شناسایی رژیم اسرائیل
زمانی که یکسری از متخصصان خاورمیانه موضوع را برای ترومن توضیح میدهند و میگویند اسرائیل را به رسمیت نشناس، ترومن در جواب میگوید من بایستی به چندصد هزار رایدهنده یهودی پاسخ بدهم نه چندصد هزار رایدهنده عرب. همان سال یعنی در نوامبر 1948 انتخابات ریاستجمهوری آمریکا برگزار شده است. بنابراین در تصمیم ترومن این موضوع نقش داشته است. با اینکه آمریکا اولین کشوری بود که اسرائیل را به رسمیت شناخت اما از سال 1947 سیاست آمریکا، حین جنگ 1948 تحریم تسلیحاتی اسرائیل بود. علیرغم تلاش و فشار بسیار اسرائیلیها ترومن همچنان این تحریم تسلیحاتی را نگه داشت و حاضر نشد به اسرائیل سلاح بفروشد.
ممانعت آمریکا ار فروش سلاح به اسرائیل
مهمتر از سال 1948، دهه 50 بود که بسیار برای اسرائیل مهم بود بهخصوص بعد از انقلاب 1952 مصر و رشد جمال عبدالناصر و قدرتمند شدن مصر. اسرائیل بسیار نگران از درگیری با مصر بود و خیلی تلاش داشت که از آمریکا سلاح بخرد اما ناموفق بود. مثلا سال 1955 آبا اِبن که سفیر اسرائیل در واشنگتن بود، نامهای نوشت و گفت که من هر چقدر تلاش کردم نتوانستم آمریکاییها را قانع کنم که به ما سلاح بفروشند. او بعدا وزیر خارجه شد. بعدا دیوید بنگوریون به ایسر هرئل، رئیس موساد دستور داد تا با رئیس سیا دیدار کند ولی با این حال باز هم در خرید سلاح موفق نبودند. درنهایت سال 1956 بن گوریون یک نامه معروف به دوایت آیزنهاور رئیسجمهور آمریکا نامه نوشت و بهطور تلویحی تهدیدش کرد که اگر به ما سلاح نفروشید، مجبوریم خودمان برویم دنبال امنیت خودمان. تحلیل جمله این بود که یعنی مجبوریم جنگ راه بیندازیم. در آن برهه آمریکا نمیخواست درگیری در منطقه اتفاق بیفتد ولی باز هم دولت آیزونهاور راضی به فروش سلاح به اسرائیل نشد.
ادامه مطلب را اینجا بخوانید.