حملات انتحاری کرمان منجر به شهادت ده‌ها تن از مردم بی‌گناه شد؛
حملات انتحاری کرمان که منجر به شهادت ده‌ها تن از مردم بی‌گناه، اعم از مرد و زن و کودک شد، یک‌بار دیگر موضوع فعالیت داعش در ایران را در محور توجه قرار داده است.
  • ۱۴۰۲-۱۰-۱۸ - ۰۲:۴۵
  • 00
حملات انتحاری کرمان منجر به شهادت ده‌ها تن از مردم بی‌گناه شد؛
چرا تمرکز عملیاتی داعش به سوی ایران جلب شده است؟
چرا تمرکز عملیاتی داعش به سوی ایران جلب شده است؟

میراحمدرضا مشرف، پژوهشگر حوزه بین‌الملل: حملات انتحاری کرمان که منجر به شهادت ده‌ها تن از مردم بی‌گناه، اعم از مرد و زن و کودک شد، یک‌بار دیگر موضوع فعالیت داعش در ایران را در محور توجه قرار داده است. موضوع چرایی و چگونگی تشدید فعالیت داعش در ایران، بحث ارتباط احتمالی افزایش حملات با استقرار حکومت طالبان در افغانستان، عوامل ارتکاب این جنایات و هویت‌های فردی و جمعی آنها و امنیت مرزهای شرقی تنها بخش‌های کوچکی از این مباحث بوده‌اند. در نگاهی اجمالی و در قالبی صرفا فصل‌بندی‌شده در این زمینه شاید بتوان به چند نکته مهم اشاره کرد:
1- پاسخ به این پرسش که آیا اساسا میان استقرار طالبان در افغانستان و افزایش تحرکات تروریستی و به‌طور خاص تحرکات داعش در ایران ارتباط مستقیمی وجود دارد یا خیر، به بررسی‌های دقیق‌تر داده‌ها و شاخصه‌های آماری تحرکات تروریستی در ایران قبل و بعد از استقرار حاکمیت طالبان نیازمند خواهد بود. در پاکستان وجود چنین ارتباطی تقریبا مورد پذیرش و اثبات قرار گرفته است و مقامات پاکستانی هم به‌صراحت به آن اشاره کرده‌اند اما در مورد جمهوری اسلامی ایران حتی در صورت اثبات آماری هم نباید از دخیل بودن نقش متغیرهای دیگری چون جنگ غزه و احتمال تحرکات و توطئه‌های آمریکا و رژیم‌صهیونیستی و همچنین تاثیرات آشفتگی اوضاع سیاسی در پاکستان صرف‌نظر کرد. بااین‌حال برخی تاثیرات غیرمستقیم به‌وضوح قابل‌مشاهده و تحلیل هستند.
2- افزایش عضوگیری داعش از میان فارسی تاجیک‌ها، ازبک‌ها و به‌طورکلی فارسی‌زبانان در افغانستان و آسیای مرکزی می‌تواند یکی از همین تاثیرات و پیامدها تلقی شود. این موضوع خود می‌تواند از دو مساله سرمنشأ گرفته باشد؛ نخست اینکه تشکیل یک حکومت اسلامی و به‌تعبیری خلافت اسلامی توسط طالبان بر ‌انگیزه مشارکت پشتون‌ها در داعش به‌شدت تاثیر گذارده و ترجیح آنها را بر همکاری با طالبان به‌جای همکاری با داعش قرار داده است. تعداد نسبتا محدودی از پشتون‌ها هم که با حاکمیت طالبان زاویه داشته یا به داعش وفادار مانده‌اند، بیشتر به‌سمت انجام تحرکات در پاکستان و در مناطق پشتون‌نشین این کشور کشیده شده‌اند. در این شرایط طبیعی است که داعش به‌سوی جذب نیرو از دیگر قومیت‌ها تمایل پیدا کرده اما در وهله دوم اعمال فشارهای طالبان بر فارسی‌زبانان و بیرون نگه داشتن آنها از ساختارهای قدرت توانسته ‌انگیزه مناسبی برای جذب آنها در گروه‌های داعش ایجاد کند. با توجه به ماهیت ملی‌گرایانه و مبتنی‌بر پشتون‌گرایی که طالبان از خود نشان داده‌اند، اسلام‌گرایان تندرو تاجیک و ازبک‌تبار و به‌طورکلی فارسی‌زبان در افغانستان و آسیای مرکزی هرگز این احساس را ندارند که طالبان همان خلافت اسلامی جهانی و مورد نظر آنها را ایجاد کرده‌اند. با توجه به فضای بسته سیاسی و تقریبا ضداسلامی که در کشورهایی آسیای مرکزی همچون تاجیکستان وجود دارد، طبیعی است آنها برای تغییر شرایط خود و احتمالا تکرار تجربه مانند حکومت طالبان در حوزه‌های فارسی‌زبان، به گروه‌هایی مانند داعش توجه نشان دهند.
3- تقویت حضور فارسی‌زبانان و تاجیک‌ها در گروه‌هایی چون داعش به قابلیت آنان در گسترش حوزه فعالیت خود به مناطقی چون ایران اضافه می‌کند. با توجه به زبان و فرهنگ و حتی اشتراکات ظاهری نفوذ و فعالیت چنین افرادی در ایران راحت‌تر انجام گرفته و این موضوع درصد موفقیت عملیات را نیز بیشتر خواهد کرد، بنابراین همکاری اخیر با فارسی‌زبانان برای داعش که در شرایط ضعف، با محدودیت امکانات، افراد و حوزه‌های جغرافیایی مواجه هستند، بسیار حیاتی تلقی می‌شود.
4- عقاید تکفیری که در میان گروه‌های تندرو مانند داعش در رابطه با شیعیان وجود دارد، دست آنها را برای انجام اقدامات تروریستی در ایران بیش از پیش باز می‌گذارد. در شرایطی که ممکن است داعش برای توجیه اعضای خود در انجام عملیات‌های تروریستی و خونین در دیگر کشورهای اسلامی با مشکل مواجه باشد، با توجه به تبلیغات شدید ضدشیعی، حداقل برای انجام عملیات در ایران با چالش کمتری برای یافتن داوطلب مواجه خواهد شد. در این بین متاسفانه رویکردهای کنونی طالبان دربرابر شیعیان می‌تواند در راستای تقویت چنین نگرشی‌هایی عمل کند. طی دوسالی که از حکومت طالبان در افغانستان می‌گذرد و با وجود رابطه به‌ظاهر خوبی که آنها با ایران برقرار کرده‌اند، تاکید این گروه بر یگانگی مذهبی و به حاشیه راندن شیعیان از ساختارهای سیاسی و حتی اجتماعی، به‌نوعی بر افراط‌گرایی مذهبی در افغانستان و منطقه مهر تایید زده است. شاید دیدگاه طالبان در صدور حکم ارتداد و قتل شیعیان با داعش یکسان نباشد اما میان اصول فکری هر دو گروه شباهت‌هایی غیرقابل‌انکاری وجود دارد. گفتارها و نوشتارهایی که اخیرا از جانب برخی شخصیت‌های مذهبی و مقامات طالبان مطرح شده، کاملا گویای همین امر است. در سایه چنین نگرشی آیا نباید این احتمال را درنظر گرفت که برخی جناح‌های تندروی درون طالبان نسبت به مسائل امنیتی مرتبط شیعیان در داخل یا خارج از این کشور اهمال به خرج داده یا خواهند داد؟
5- در شرایطی که از جانب گروه‌های افراط‌گرایی چون داعش از یک‌سو و دسیسه‌چینان فرامنطقه‌ای از سوی دیگر، تلاش می‌شود تا به وجوه افتراق و به‌ویژه اختلافات مذهبی در میان مردم و دولت‌های منطقه دامن زده شود، شاید توجه و تاکید هرچه بیشتر بر اشتراکات فرهنگی و تمدنی قابلیت آن را داشته باشد که از تاثیر این اقدامات تفرقه‌افکنانه بکاهد. آنگونه که یکی از تحلیلگران سیاسی مطرح می‌کند، ایران‌هراسی یکی از زمینه‌های مهمی بوده که طی چند دهه اخیر در کشوری مثل تاجیکستان ترویج شده و در رشد تفکرات ضدایرانی در این کشور و حتی منطقه آسیای مرکزی بسیار تاثیر‌گذار بوده است. متاسفانه در ایران نسبت به این موضوع توجه کافی نشده و رویکردهای موثری برای خنثی‌سازی آن درنظر گرفته نشده است. در شرایط فعلی که طالبان برخی رویکردهای فارسی‌ستیزانه و در تقابل با حوزه تمدنی مشترک ایران و آسیای مرکزی را درپیش گرفته‌اند، برقراری روابط حسنه میان جمهوری اسلامی ایران و طالبان و حمایت کمرنگ از حوزه تمدنی فارسی دربرابر برخی هجمه‌ها، بر فاصله میان ایران و حوزه‌های تمدنی مشترک افزوده است.
6- درنهایت باید به این نکته پایانی و مهم اشاره کرد که طی چنددهه اخیر نگاه ایران به افغانستان عمدتا نگاهی امنیتی بوده است. حضور نیروهای آمریکایی در افغانستان، نزدیکی نظام جمهوری با غرب و حضور القاعده و داعش در تقویت این نوع نگاه نقشی بسزا ایفا کرده بود. اما به‌نظر می‌رسد از زمان روی کار آمدن طالبان در افغانستان این رویه و نگاه تا حد زیادی تغییر کرده و به‌سوی نگرشی مبتنی‌بر اقتصاد و بهره‌گیری از فرصت‌های اقتصادی متمایل شده است. از سوی دیگر در بعد امنیت برداشت‌های کوتاه‌مدت و میان‌مدت جای خود را به برداشت‌های بلندمدت داده است. در توضیح این فقره باید گفت نگرانی نسبت به هزینه‌های احتمالی هرگونه بی‌ثباتی در افغانستان و همچنین امیدواری به پاره‌ای از همکاری‌های امنیتی با طالبان در حوزه‌های مرزی یا در مبارزه با داعش باعث شده نسبت به برخی هشدارها در مورد تاثیرات بلندمدت امنیتی استقرار نظام طالبان؛ البته در قالب کنونی آن، کم‌توجهی صورت گیرد. همه اینها در شرایطی رقم خورد که اغلب همسایگان افغانستان و دیگر کشورهای منطقه با روی کار آمدن طالبان در افغانستان رویکردها و ملاحظات امنیتی خود را به‌شدت تقویت کرده‌اند اما به‌نظر می‌رسد این آسودگی‌خاطر و رویکرد تساهل‌مدارانه ایران درقبال امنیت و رفت‌وآمد در مرزها که ماحصل اعتماد به طالبان و تغییر نگرش‌ها از امنیتی به اقتصادی و سیاسی بوده، اکنون تبعات خود را نشان داده و احتمالا در بلندمدت پیامدهای بیشتری را دامنگیر امنیت ایران خواهد کرد.

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰