عرفانه بیات، دبیر واحد خواهران انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه صنعتی شیراز: هر انسانی چه زن و چه مرد موظف است گامی برای پیشرفت جامعه بردارد و نقشی برای خود انتخاب کند، تلاش برای رسیدن جامعه اسلامی به رشد و تعالی جنسیت نمیشناسد. مدیران شایسته تاثیر بسزایی در عملکرد مراکز تربیتی ازجمله دانشگاهها دارند؛ مسئولانی که بتوانند در شرایط مختلف بهترین تصمیمات را بگیرند و عملکرد خوبی از خود نشان بدهند. از ویژگیهای مدیران کارآمد میتوان به تفکر تحلیلی، آیندهنگری، اعتقادات، تحصیلات کافی و تخصص، داشتن تفکر نقاد، مسئولیتپذیری، برخورداری از شم سیاسی و بسیاری موارد دیگر -که تعدادشان اندک نیست- اشاره کرد. برخی افراد بر این باورند که مردان بهخاطر ویژگیهایی مثل قدرت جسمانی بیشتر و اینکه در فرهنگ ما اکثرا مرد نانآور خانواده است و همچنین منطقیتر بودن تصمیمات آقایان نسبت به بانوان و برخی تفاسیر دیگر میتوانند مدیران شایستهتری در عرصههای مختلف اجتماعی باشند و زنان را بهخاطر ضعف جسمانی و احساسیتر بودن نسبت به آقایان برای مدیریت در سطح بالا جدی نمیگیرند و هرگاه خانمی داوطلب مدیریت در مسائل مربوط به دانشگاه بشود او را میترسانند از اینکه مدیریت کار بسیار سختی است و برنامهریزی و داشتن توان جسمی کافی برای مدیریت مسئولیتهایی که در دانشگاه دارند و مسئولیتهایی که بهعنوان یک مادر و همسر در خانه بر دوش زن است او را از قبول کردن مدیریت منصرف میکنند. چرا همیشه نقاط ضعف خانمها دربرابر مردان درنظر گرفته میشود و از ویژگیهای خاصی که مخصوص زن است صحبتی نمیشود؟ یا در جوامع غربی برای نشان دادن یک زن موفق به مردواره کردن زن روی آوردهاند و زنی را شایسته میدانند که مانند مردان کارهای بسیار سنگین انجام بدهد، مانند مردان رفتار کند و علاقه به وظایف زنانه خویش مثل مادری و همسری را هم از دست بدهد؟ درحالیکه یک زن میتواند با حفظ عفاف و روحیه لطیف و زنانه خویش و با بهکار گرفتن ظرافتهایی که در وجود او نقش بسته تاثیر مثبتی در جامعه داشته باشد و مسئولیتهای اجتماعی در عرصههای گوناگون مثل مدیریت دانشگاهها را بهخوبی انجام دهد. اگر معیار انتخاب مدیر، شایستهسالاری باشد بسیار زنان مجرب و تحصیلکرده و متخصص داریم که از برخی مردان- که برای مدیریت داوطلب شدهاند- بسیار شایستهترند، حتی این زنان مسئولیتهای خانهداری خویش را به نحو احسن انجام میدهند و در تربیت نسلی شایسته موفق هستند و این مسئولیتهای مدیریتی را- هرچند کار خیلی سخت میشود- درکنار کارهای خانه انجام میدهند. درست است در زمانه امروز دیگر واژه ضعیفه به زن تعلق نمیگیرد اما هنوز عدهای ظرافتهای جسمی و بدنی زن را بهانه قرار میدهند و زنان را برای مدیریت جدی نمیگیرند و به ظرافتهایی که در ساختار فکر و اندیشه و تدبیر و قدرت تصمیمگیری زنان وجود دارد نگاهی نمیکنند. اگر این ظرافتهایی که در ساختار روحی و فکری زن وجود دارند در مسائل مدیریتی بهکار گرفته شوند، این میتواند گامی باشد به جهت اینکه تعالی و پیشرفت جامعه زنان را با بهرهگیری از ویژگیهای زنانه جلو ببریم، نه کاری که غرب کرد و زن بودن زن را به اسم زن موفق بودن از او گرفت. باید نگاهی درست در جامعه به وجود بیاید و این برداشتهای اشتباهی که باعث توقف رشد بهینه زنان جامعه مسلمان میشود کنار گذاشته شود، زیرا همه افراد جامعه موظفند مسئولیتی را برای رشد و پیشرفت و تعالی جامعه برعهده بگیرند.