• تقویم روزنامه فرهیختگان ۱۴۰۲-۱۰-۱۷ - ۱۵:۳۸
  • نظرات روزنامه فرهیختگان۲
  • 1
  • 0
دلیل سانسور شدن خنده‌ها چه بود؟

الیکا عبدالرزاقی: برای «قهوه تلخ» هفت‌ماه دستمزد نگرفتم

الیکا عبدالرزاقی درمورد دستمزدش برای «قهوه تلخ» گفت:«از فروشنده سوپر مارکت محله‌مان شنیدم این بود که با فروش همان سی دی ها توانسته ماشین بخرد اما به ما حقوق نمی‌دادند و می‌گفتند فعلا در مرحله آزمون وخطاست و ممکن است فروش نداشته باشد، گفت بابا به تو دروغ می‌گویند من با پول فروش سی‌دی‌های «قهوه تلخ» ماشین خریدم.»

الیکا عبدالرزاقی: برای «قهوه تلخ» هفت‌ماه دستمزد نگرفتم

الیکا عبدالرزاقی درمورد سرنوشت «قهوه تلخ» گفت:«کاش یکی این را به ما هم بگوید. من اولین بار تعطیل شدن کارمان را از زبان راننده تاکسی شنیدم که من را نشناخته بود. سوار آژانس بودم و داشتم برمی‌گشتم به خانه که از راننده تاکسی شنیدم که کارمان تعطیل شده است بعد به سحر عفری جوزانی گفتم و کلی خندیدیم که مردم چه شایعاتی می‌گویند وشاید باورتان نشود از پس فردایش کارمان تعطیل شد. کسی به ما توضیحی نداد و مدت‌ها بود که حقوق نگرفته بودیم، اما همان زمان طبق شایعات به ما گفتند که چون پول به دستشان نرسیده نمی‌توانند ادامه‌اش را بسازند با این‌که فیلم‌نامه و بخش پایانی هم آماده بود. عده‌ای گفتند آقای مدیری کار را تعطیل کرده تا تهیه کننده پول بدهد و تهیه کننده هم گفت امکانش را نداشتیم. همه این حرف‌ها را جسته و گریخته می‌شنیدم و هیچ‌وقت جلسه‌ رسمی برای ما برگزار نشد اما هنوزهم به مردم برای این که چرا آن کار تعطیل شد جواب می‌دهیم. چیزی که من همان سال‌ها از فروشنده سوپر مارکت محله‌مان شنیدم این بود که با فروش همان سی دی ها توانسته ماشین بخرد اما به ما حقوق نمی‌دادند و می‌گفتند فعلا در مرحله آزمون وخطاست و ممکن است فروش نداشته باشد، گفت بابا به تو دروغ می‌گویند من با پول فروش سی‌دی‌های «قهوه تلخ» ماشین خریدم.»

وی افزود:«متاسفانه در هفت ماه آخر من هیچ وقت پولی دریافت نکردم چون چک نداشتم. بعد از سال‌ها داشتم کاری انجام می‌دادم که خیلی دوستش داشتم وجزء بازیگران گران قیمت هم نبودم. در پارت دوم با من قرار داد خوبی بستند که کار متوقف شد و دیگر هیچ وقت از بخش دوم پولی دریافت نکردم اما چون آن سریال خیلی خوب دیده شده بود پیشنهادات زیادی در طول کار داشتم.»

عبدالرزاقی درمورد سانسور شدن خنده‌هایش گفت:«سال ۸۵ که «باغ مظفر» را کار می‌کردیم پشت صحنه‌هایش پخش می‌شد اما من هیچ وقت نبودم وقتی جویا شدم گفتند که خنده‌های من قابل پخش نیست خیلی ناراحت شدم که سبک خندیدن من می‌تواند قابل پخش باشد یا نباشد یکی از همان عزیزان که به نظر من از افراد معتبر تلویزیون بود گفت که نگران مخاطب هستند و می ترسند مخاطب واکنش نشان بدهد چون مخاطب عادت ندارد ببیند یک زن جلوی دوربین قهقه می‌زند اما من انقدر خندیدم که عادت مخاطب تغیر کند وقتی در برنامه زنده خندیدم دیگر نتوانستند مانع پخشش شوند. من به اندازه خودم رسالت و وظایفی دارم و سعی می‌کنم انجامش دهم. هنرمندی که از تلویزویون حذف شده قابل حذف کردن نیست چون در خاطرات مردم مانده است. هنرمند در خاطرات مردم حضور دارد و ۴ ساله و ۸ ساله و کارمند نیست ولی مدیران یک رسانه بالاخره دوره کاری‌اشان تمام می‌شود.»

 

منبع: خبر آنلاین

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۲

یادداشتهای روزنامه فرهیختگانیادداشت

سهم طبقۀ متوسط از صنعت سریال‌سازی؛

«افعی تهران» از چه کسی انتقام گرفت؟

فرصتی برای تجدید ظهور «خوبی مردم ایران»؛

مفهوم ملت را زنده کردند

فیلم پرحاشیه «بیبدن» با قصه‌‌ای به‌اندازه از ایده‌ای مهم دفاع کرد؛

سینمای اجتماعی زنده است

درباره فیلم «بی‌بدن»؛

قصه‌گویی شرافتمندانه درباره قصاص

مصطفی قاسمیان، خبرنگار:

یک درامدی خوب و تماشاگرپسند

اهل ملت عشق باش؛

عشق و دیگر هیچ...

آقای کارگردان! چه داری می‌کنی با خودت؟!

آنتی ‌کانسپچوآل آرت ترک و کُرک و پَر ریخته حسن فتحی

مریم فضائلی، خبرنگار:

چشم‌هایمان گناه داشتند!

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

رویاهای شخصی‌ات را نفروش!

سریال پرطرفدار «حشاشین» چه می‌گوید؛

علیه شیعه یا علیه اخوان؟

راضیه مهرابی‌کوشکی، عضو هیات‌‌علمی پژوهشکده مطالعات فناوری:

فیلم «اوپنهایمر» به مثابه یک متن سیاستی

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

از شما بعید بود آقای جیرانی

ایمان‌ عظیمی، خبرنگار:

دیکته نانوشته غلط ندارد

درباره هزینه‌ای که می‌شد صرف «هفت سر اژدها» نشود؛

چرخ را از نو اختراع نکنیم

فرزاد حسنی بعد از سال‌ها، به قاب تلویزیون آمد؛

بازگشت امیدوارکننده

در نقد بهره کشی «علی ضیا» از شهرت؛

از موج ابتذال پیاده شو

محمد زعیم‌زاده، سردبیر فرهیختگان:

در عصر پساواقعیت به احمد خطر حرجی نیست اما...

سیامک خاجی، دبیر گروه ورزش:

برای خداحافظی زود بود آقای جملات قصار!

محمدرضا ولی‌زاده، فرهیختگان آنلاین:

عجایب آماری دیدم در این دشت!

محمدامین نوروزی، مستندساز:

از این طرف که منم راه کاروان باز است...

فاطمه دیندار، خبرنگار:

برای درخشش سیمرغ‌های بلورین

محمد زعیم‌زاده، سردبیر؛

کدام سینما؟کدام نقد؟

حامد عسکری، شاعر و نویسنده:

فیلم دیدن با چشم‌های تار...

چهل و دومین جشنواره فیلم فجر؛

چند نقد بر فیلم سینمایی «آپاراتچی»

«صبحانه با زرافه‌ها»؛

یک وس اندرسون ایرانی تمام‌عیار

ویژه‌نامه جشنواره فیلم فجر؛

«صبحانه با زرافه‌ها»؛ معنازدایی از جهان

«صبحانه با زرافه‌‌ها»؛

تهش هیچی نیست، پس لذت ببر!

درباره فیلم جدید سروش صحت؛

قرار صبحانه با خودمان

هومن جعفری، خبرنگار:

مردی که سازش نمی‌کرد

در روزگار بی‌مایگی حضور قاف غنیمتی است؛

برای «قاف» و عمو اکبر

تولد قاف به میزبانی اکبر نبوی با همکاری «فرهیختگان»؛

«قاف» نمی‌خواهد متکلم‌ وحده باشد

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ؛

هنوزم نقش بازی می کنی آقای فرخ نژاد؟