حدیث مرتضویفر، دبیر واحد خواهران اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان: هر انقلاب و حکومتی، اندیشهها، عقاید و محوریتهای فکری و مبنایی همسو با خود را روی کار میآورد. نوع نگرش آن ملت و سردمداران آنها ناظر به دین و مذهب، اقتصاد و مواردی از این قبیل، چهارچوب و ساختارهای کلان اجرایی آن کشور را در زمینههای مختلف تشکیل میدهد. در حوزه زنان نیز پس از تلالو و درخشش باشکوه انقلاب اسلامی، نگرش متناسب با مبانی ناب اسلامی جای نگرش مبتذلانه پهلوی به زن و جایگاه او را گرفت و تصویر و بازنمایی نوینی از بانوان و موقعیت ارزشمند آنها تحت عنوان الگوی سوم زن مسلمان که افراط و تفریط نگاههای غرب و شرق را ندارد به جهانیان ارائه داد. این نوع نگرش را میتوان از بیانات صریح و راهگشای امام راحل(ره) و مقاممعظمرهبری به نحو احسن متوجه شد.
زن مبدأ همه خیرات است. ما نهضت خود را مرهون زنان میدانیم. زنها هستند که ملتها را تقویت و شجاع میکنند. زنان نیمی از جمعیت کشورند اما تاثیرشان در سرنوشت این کشور بیشتر از تاثیر نیمی از جمعیت است. اینها تنها گوشهای از نوع نگرش و بازتاب نگاه بینظیر امامین انقلاب بهعنوان رهبران این نظام است که سرچشمه آن نگرش پیامبر اکرم(ص) میباشد. کما اینکه از باب معرفی بهترین الگوها برای زنان ایران و جهان بارها به مقام عظیم و متصل به عرش الهی حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) اشاره کردهاند. ایفای نقش حضرت زهرا(س) در ابعاد مختلف تربیتی، مادری، همسری، اجتماعی و سیاسی از مواردی است که باید در مقابل آن سر تعظیم فرود آورد و و مکررا در بیانات مختلف نیز مورد توجه و اهتمام قرار گرفته تا آنجا که چندین کتاب از بیانات رهبر معظم انقلاب در این باب نگاشته شده است. این نوع نگاه به زن پس از انقلاب اسلامی تلاش برای ایجاد ساختار و فراهم کردن بستری جهت حضور در فعالیتهای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی بهخصوص ساختارهای مدیریتی کشور را دوچندان کرده است. هرچند میزان حضور در پستهای مدیریتی پس از انقلاب به واسطه ظهور و بروز نگرش توحیدی و اصیل اسلام به زن، متعالی شد و بهبود پیدا کرد و درنتیجه فضا و بستر فراهمتر شد، لکن چالشهایی در این مسیر وجود داشت و دارد که همچنان گریبانگیر حضور و فعالیت بانوان در پستهای مدیریتی کشور است.
اگر درصد حضور بانوان در پستهای مدیریتی در دوران اخیر را مورد رصد و بررسی قرار دهیم، میبینیم درصد مناسب و قابل توجهی نیست. نسبت تعداد نمایندگان مجلس زن به کل نمایندگان یا نسبت وزیران خانم نسبت به کل وزیران نسبت جالبی نیست. درواقع هرچه از مناصب در لایههای پایینتر به لایههای بالاتر و پستهای مدیریتی کلانتر میرسیم این درصد حضور کاهش مییابد. این مساله حقیقتا جای تفکر و تعمق بسیار دارد. منطقا در باب مسائل و چالشهای مختلف، گام اول شناخت عوامل ایجاد آن مساله و بررسی ریشههای آن است. تا عوامل را نشناسیم، نمیتوانیم به راهکار متناسب دست یابیم. درواقع همان استدلال منطقدانان است که برای از بین بردن معلول نیاز است علتها رفع گردند. پس شناخت علتها از این جهت اهتمام بسزایی مییابد. در مورد عواملی که موجب عدم رسیدن زنان به پستهای مدیریتی کلانتر کشور و اخذ درصد کمتر نسبت به مردان میشوند موارد زیر را میتوان مورد توجه و بررسی قرار داد.
اولا، موضوع مهم شایستهسالاری است که مقاممعظمرهبری در دیدار اخیرشان نیز بر این موضوع تاکید داشتند. اینکه اصل بر شایستهسالاری باشد و نه جنسیت، از موضوعاتی است که در بین اقشار مختلف جامعه هنوز که هنوز است تثبیت نشده و خود بنبستی میشود که نگاههای مردسالارانه بروز و ظهور پیدا کنند. ممکن است یک زن بیشتر از یک مرد توانایی و لیاقت مدیریت یک وزارتخانه را داشته باشد. اینجا انتخاب آن زن، انتخاب اصلح است و بالعکس نیز صادق است. اگر یک مرد بتواند بهتر اداره کند باز هم معیار، انتخاب شایستهترین فرد است. در باب اینکه معیار شایستگی چیست، قطعا دو کلانموضوع تقوا و تخصص مطرح میشود. ما در تشکلهای دانشجویی نیز به دنبال تربیت و رشد افرادی باتقوا و متخصص هستیم تا اداره آینده کشور در دستان آنها براساس تقوا، کار برای خدا و دلسوزی عمیق برای این انقلاب و مردم این نظام باشد و در کنار آن تخصص و توانایی لازم متناسب با حوزه کاری مدیریتی را کسب کرده باشند. متاسفانه این نگاه شایستهسالاری آنطور که باید و شاید در میان اذهان عمومی و اقشار مختلف بهویژه آقایان مورد توجه نیست و همین یکی از عواملی است که مانع حضور زنان در پستهای مدیریتی شده است.
عامل دوم، موضوع فراهم بودن دقیقتر بستر و ساختار برای حضور و نقشآفرینی زنان در پستهایی در لایههای پایینتر بدنه دولت تا لایههای بالاتر آن است. زنان به واسطه نوع آفرینش و خلقت خود نقشهای مقدسی مثل مادری را دارند که از مهمترین نقشها نیز به شمار میرود اما ساختار جامعه برای سایر نقشهای آنها ازجمله نقش اقتصادی و اشتغال، باید با این نقش مهم تربیتی و مادری تطابق داشته باشد. بهعنوان مثال میزان مرخصیهایی که به بانوان شاغل داده میشود برای دوران بارداری و چند سال اول تولد فرزند، مرخصی بسیار کمی است! فرزند در اوج وابستگی به مادر باید از او جدا شود. از طرفی زمان کار برای زنان مشابه زمان برای مردان است. این درحالی است که امر بسیار مهمی مثل تربیت فرزند که مادر نسبت به پدر سهم بیشتری در آن دارد نیز به عهده زنان است. دیدن مادر بهعنوان اولین نفر توسط فرزند هنگامی که از مدرسه باز میگردد، دور هم بودن خانواده هنگام صرف غذا، دیده شدن کمکهای پدر به مادر در اداره خانه توسط فرزندان و ساختن موقعیتهای تربیتی برای آنها ازجمله کوچکترین مصادیقی هستند که ضرورت و نیاز به حضور بیشتر مادران در کنار فرزندان را اثبات میکند و از آنجایی که سهم اعظم این تربیت از آن مادران است، زمان کاریشان نباید مشابه مردان باشد. متاسفانه در شرکتهای خصوصی ساعات کاری برای زنان بسیار زیاد و طولانی است و در امور دولتی نیز همینطور است. بنابراین باید ساختار طوری تنظیم شود و قانونگذاریها به شکلی انجام گیرد تا به این نقش مهم زنان آسیب و لطمهای وارد نشود. این ساختار را میتوان ساختاری متناسب با الگوی سوم زن مسلمان نام نهاد. بهطور مثال فراهم کردن بستری که زنان بتوانند وقتی در صف کار اداری قرار دارند از فرزندانشان مراقبت کنند و فراهم کردن جایی برای فرزندان کوچکتر تا کنار مادران باشند برای اینکه بعد از مدرسه مادران خود را ببینند و بعد از ۶ الی ۸ ساعت کاری او را مشاهده کنند و قلبشان آرام گیرد. لیکن موضوع نیاز به مطالبه جدی و کمک بسزای مسئولان دارد.
مورد سوم، بحث عدم تبیین جامع و همگانی در لایههای مختلف جامعه در باب ضرورت حضور زنان است. متاسفانه آنطورکه باید این تبیین صورت نگرفته است. ما در بخشی از این تبیین موفق بودهایم که اگر همانقدر موفقیتها هم نبود همین تعداد خانم هم در پستهای مدیریتی نداشتیم. لکن نیاز هست این تبیین همگانیتر باشد و به لایههای مختلف و اقشار مختلف زنان برسد، مطرح شود و مورد مباحثه قرار بگیرد. البته که نقش افراد صاحبنظر و دارای تریبون در این حوزه و رسانههایی که ظرفیت انتقال این تبیین را دارند غیرقابل انکار است.
عامل بعد که موضوع ناراحت کنندهای است، بحث استقلال عملکرد زنان در پستهای مدیریتی است. گاه فعالیتهای زنان در برخی سازمانها ذیل برخی احزاب سیاسی تعریف میشود. تهدیدهایی از جانب احزاب صورت میگیرد مثل تهدید به حذف شدن از برخی لیستها برای سالهای بعد. اینجا برخی مجبور میشوند کنش و واکنشهای خود را طوری ترسیم کنند که موجب میشود استقلال عملکردشان زیر سوال رود که این امر ریشه در همان بحث شایستهسالاری دارد. علاوهبر این عوامل، عوامل دیگری نیز قابل بررسی و رصد هستند. مثل بررسی ملاک و معیارهای مشخص در ذیل یک گفتمان مشترک در باب الگوی سوم زن مسلمان و مواردی از این قبیل. همه این عوامل راه و چارهای دارند. باید در هر یک بررسی متخصصانه، منصفانه، معقولانه و هوشمندانهای صورت گیرد تا به نتایج و راهحلهای متناسبی برسیم. از بین همه راهحلهایی که پیدا میشود نیز برخی که اولویت بیشتری دارند باید در صدر اجرا قرار گیرند. کما اینکه تشکلهای دانشجویی خود از منابع و سرمایههای خوشفکر و صاحب ایده در این زمینهها هستند که صحبت هرچه بیشتر مسئولان و استفاده از ظرفیت قشر دانشجو قطعا بسیار کمککننده خواهد بود. علاوهبر این در وضع قوانین باید تفکر و تامل عمیقی در ارتباط با چگونگی ایجاد بستر، رفع عوامل تبیینشده مذکور و تقویت فضای مناسب جهت حضور اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی زنان شود.
درنهایت رفع این عوامل و موانع علاوهبر سازمانها و نهادها و افراد خوشفکر، از جهتی به دست خود دختران و زنان مسلمان و عفیفه، باتقوا و متخصص ایرانی است که ریشه این عوامل را بشناسند، اعتمادبهنفسشان را تقویت کنند، وحدت گفتمانی ذیل منویات امامین انقلاب داشته باشند، مسائل را بهدرستی تشخیص دهند تا انشاءالله با رفع این موانع ایرانی آبادتر و بالندهتر با استفاده از نظرات مفید و موثر زنان با ساختاری که الگوی سوم زن مسلمان میطلبد، داشته باشیم.