مردم در نگاه امام راحل و رهبر معظم انقلاب جایگاهی بنیادی دارند؛
می‌شود گفت نگاه استکمالی و مکملی داشتن به دو مفهوم «جمهوریت» و «اسلام» و نیز نقش «موید و مقوم» دادن به مردم در نسبت آنها، نکته قابل‌تأملی است که می‌توان بر پایه منطقی آن بسیاری از مسائل گریبانگیر فعلی را حل‌وفصل کرد.
  • ۱۴۰۲-۱۰-۱۴ - ۰۱:۳۶
  • 00
مردم در نگاه امام راحل و رهبر معظم انقلاب جایگاهی بنیادی دارند؛
بافت درهم‌آمیخته‌ جمهوریت و اسلام
بافت درهم‌آمیخته‌ جمهوریت و  اسلام

محمد جلیلی، دکتری علوم سیاسی: بیانات رهبر انقلاب درمورد وابستگی جمهوریت و اسلامیت نظام به انتخابات ارائه درک جدیدی از واژه «مردم» در بافت و ساخت جمهوری اسلامی بود. می‌شود گفت نگاه استکمالی و مکملی داشتن به دو مفهوم «جمهوریت» و «اسلام» و نیز نقش «موید و مقوم» دادن به مردم در نسبت آنها، نکته قابل‌تأملی است که می‌توان بر پایه منطقی آن بسیاری از مسائل گریبانگیر فعلی را حل‌وفصل کرد. اثر مردم در انقلاب اسلامی همواره تاثیری محوری و موسس بوده و خود آنهایند که پیوسته حاکمیت دینی و تدبیر سیاست‌های ملی را جهت‌دهی می‌کنند. این نظر که اسلامی شدن ابعاد زندگی اجتماعی را وابسته به «مشارکت حداکثری» ملت بدانیم و حضور مردم را در اسلامی‌تر شدن جهات تصمیمات بپذیریم هم اعتماد به مردم را می‌رساند و هم برچسب نچسب دیکتاتوری را از سر رابطه پروانه‌وار امام و امت برمی‌کند. مردم در نگاه امام راحل و رهبر معظم انقلاب جایگاهی بنیادی دارند و برخلاف تصویرسازی‌های کلیشه‌ای برخی جریانات وارداتی، از ملت به‌عنوان ویترین تشکلات حزبی یا پوشش تمهیدات حکومتی استفاده نمی‌کنند. در جهانی که می‌توان به‌راحتی پشت نقاب دموکراسی، مردم را نقاش چهره قدرت نامید و از سوی دیگر با تنظیمات رسانه‌ای، افکار عمومی را در جهت خواست طبقه اولیگارش سازمان‌دهی کرد؛ هیچ اندیشه و اراده‌ای رأی مستقل یک ملت شمرده نمی‌شود. اما در فراسوی یک دروغ فریبنده، این جمهوری اسلامی است که از دل ایرانی‌ترین انقلاب تاریخ معاصر و درصورت یکی از وابسته‌ترین و خشن‌ترین رژیم‌های سلطنتی ـ موروثی، سر برآورد تا مناسبات صدها سال انفعال و تقلید و غرب‌گرایی را به تعیین‌کنندگی حقیقی و استقلال بازیگری مبدل کند. انصاف این است که مردم نبض این نظام و اسلام خون رگ‌های این مردم بوده‌اند که علی‌رغم چنین هجوم سنگینی از مرارت‌ها همچنان در حفظ و ارتقایش می‌کوشند. اگر مشروعیت دولت جدید را ناشی از موجودیتی برگرفته از مردم بخوانیم، چه شکلی از بر سرکار آمدن، مناسب‌تر از انقلاب؟ و اگر انقلاب را تغییر بافتار سیاسی، اقتصادی و فرهنگی به دست حداکثری‌ترین اقشار ملت و مبتنی‌بر ایده و رهبر واحد بخوانیم، چه انقلابی شامل‌تر از انقلاب 57 ایران خواهد بود؟ واقعیت این است که برگزاری بیش از 40 انتخابات سراسری برای تعیین واقعی‌ترین نمایندگان مردمی در اساسی‌ترین مناصب حکومتی، رخدادی نیست که جز در معدود دولت‌ملت‌های اروپایی تکرار داشته باشد. چگونه می‌توان راه‌حل عبور از مشکلات را در تقابل با مردمی‌ترین نظام سیاسی دنیا و در تشویق ملت به انزوا از مشارکت تعریف کرد؟ نظامی که این حد از «تاب‌آوری» را در برابر جنگ و تحریم و ترور و خیانت نشان داده، قدرتش را وامدار کدام عنصر جز «فداکاری عمومی» است؟ آیا می‌توان با به‌کارگیری زور و اسلحه مردمانی هواخواه داشت؟ مگر تسلیحات ضامن بقای پهلوی و شوروی بود؟ یا چگونه با فهرست وعده‌های سیاسی، رضایت‌شان را خرید که امروز اوکراین و اسرائیل را در جدال اختلافات درونی و ترس‌های بیرونی، در وضعیتی فروپاشیده می‌یابیم. حقیقت امر، «مردم بنیادی» جمهوری اسلامی و «رشد حمایت و مقاومت ملی» است که تاب‌آوری شگرف در مقابل تهدیدات را نتیجه داده است. اگر تاریخ جمهور اسلامی را بکاویم درمی‌یابیم هر نقطه‌‌ضعف و هر اشکالی که پدید آمده ارتباط مستقیمی با فاصله گرفتن از «اعتماد به مردم» و اعتنا به فرهنگ اسلامی‌ایرانی آنها داشته است. درست در مواقفی که یک نگاه بالادستی، اصالت توجه خود را از «جلب رضایت و انجام خدمت و حفظ سلامت مردم» برگردانده، کشتی ایران از همان منفذ آسیب ‌دیده است. خیانت به اموال و اهمال در کار و بدعملی در تصمیم، جز از طریق دشمنی با جمهوریت و اسلامیت نظام امکان‌پذیر نیست، فلذا معضلات ریشه در ستیز با الگوهای انقلاب دارد. جالب اینجاست که هرکجا نشانی از پیشرفت و رضایت و اقبال می‌بینیم هم رویکردی «جهادی، تخصصی و مردم دارانه»، از وجوه توصیفی آن است. درست درجایی که منافع حداکثری مردم در عمل نه شعار، منهاج رویه قرار داشته هم کارها به‌درستی پیش رفته و هم آثار به تقویت منویات مذهب و اتحاد جمهور انجامیده است. سلامت جامعه در بازگردانی کارها به دست شریف‌ترین مجرب‌ها و کوشاترین متخصصان جوان است. نباید از این امر غافل شد که مادام موسس و نگاهبان انقلاب مردم بوده‌اند و خود ایشانند که با تاییدات صادقانه‌شان مایه اعتلای نظریه ولایت‌فقیه در نظامات سیاسی جهان و پدیداری ماهیتی بنام حکومت اسلامی شیعه شدند. باید به این ملاحظه توجه داشت که رقابت‌های انتخاباتی، مادام که در جهت «تحول بنیادین کارها» و حرکت به سمت پیشرفت و شکوفایی ایران باشد، معنادار است و آنجا که بخواهد اهرمی در جهت تحت‌فشار قرار دادن «زندگی ایمانی مردم» و «گروکشی سعادت آنها» درازای به قدرت رسیدن «گروهی منحرف» و بی‌اعتنا به قانون اساسی باشد مطرود و مذموم است. مشارکت در حل متعهدانه و کارشناسانه معضلات و ساخت و آبادانی میهن است که میان دلسوزان ملت، رقابت می‌سازد و این رقابت، مفهومی جز تلاش بیشتر در معماری بهتر ساختمان جمهوری اسلامی نیست. اما اگر مفهوم رقابت اصل شد و تنازع و اختلاف، نمادی از مردم‌سالاری جعل شد؛ طبعا «قانون‌ستیزی، اتحادگریزی، خطوط غیراصیل و افکار و گفتار مسموم»، آیت صلاحیت افراد خواهد بود. نبایست در دام سوءاستفاده‌ها و سوءتعابیر افتاد و نباید اعتلای کشور را اسیر بازی «خودخواهی یک گروه» کرد. شاید سخنان رهبر معظم انقلاب در ضرورت مشارکت حداکثری مردم که میوه‌اش را در «رقابت سلامت» و «اتحاد امنیت‌ساز» و «مشارکت در پیشرفت» همه‌جانبه کشور می‌یابیم، ریختن آبی بر آتش‌افروزی معدود شخصیت‌هایی بود که به‌وقت یاری و حق‌مداری، در اندیشه «صدمه به مسئولیت‌محوری» و «زدایش اعتماد و اعتقاد از دل‌های مردم» هستند. فتنه‌گردانانی که فاصله نجومی خود با مصالح کشور و منویات رهبری نظام را دیگر در پشت نقاب مندرس و سیاه خود نمی‌توانند پنهان کنند که گویی وظیفه‌ای جز «دوقطبی‌سازی میان جامعه ایرانی» و «فاصله‌اندازی میان دولت و ملت» ندارند. افرادی که نه در کارنامه سوابق‌شان اثری از خیرخواهی و عقلانیت عملی است و نه در گفتار و کردارشان باوری به جمهوریت و اسلامیت دیده می‌شود. حیات سیاسی خود را در تقابل و تقبیح و تمسخر می‌جویند و نمک‌خورده‌ انقلاب و نمکدان‌شکن ساختاری‌اند که آنها را از وضعیتی منزوی و شأن اجتماعی حداقلی به عالی‌ترین سطح رساند تا به‌جای تکریم و تحفظ ارزش‌های ملی، امروز ترجمان دستورالعمل‌های معاندان میهن و مخاصمان انقلاب اسلامی شوند. به‌واقع کوشیدن در حل مشکلات به‌قدر وسع و توان فرد ما وظیفه است. مسیر تدبیر مسائل ملی هم منوط به انتخابات است که منطقی‌ترین ابزار تقویت قدرت ملی و رفع موانع بیگانه از راه ملت است. انتخاباتی که منصوبان ناشایست را خلع و «صالحان دانا و توانا» را بر کرسی تصمیم می‌نشاند. انتخاباتی که از تعیین باواسطه ولی‌فقیه جامعه اسلامی گرفته تا نصب نمایندگان شهر و روستا و رئیس قوای اجرایی را به دستان مردم می‌سپارد و طبعا نمی‌توان چنین «فرصت ادواری و استثنایی» را به «مشوقان انزوا و تضعیف ملی» فروخت.

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰