الهه احمدی در گفت‌وگو با «فرهیختگان»؛
الهه احمدی در گفت‌وگو با «فرهیختگان» از مشکلات و انگیزه‌های مادران ورزشکار می‌گوید: هربار ناامید شدم، یادم آمد «باور» دارم
  • ۱۴۰۲-۱۰-۱۳ - ۰۲:۰۶
  • 00
الهه احمدی در گفت‌وگو با «فرهیختگان»؛
کسب سهمیه المپیک ۱۰ برابر سخت‌تر شده است
کسب سهمیه المپیک ۱۰ برابر سخت‌تر شده است

یگانه عصاری، خبرنگار: مادران ورزشکار همه جای دنیا سختی بیشتری را تحمل می‌کنند و در ایران مسئولیت چندین برابر دارند. جنگیدن با تبعیض‌ها و کلیشه‌ها در ورزش و تلاش برای قهرمانی، رسیدن به مدال و المپیک از یک طرف و مسئولیت سنگین مادری از طرف دیگر، آن چیزی است که شاید کمتر کسی به آن توجه می‌کند. برای روز مادر با الهه احمدی تماس گرفتیم و از او خواستیم از زندگی یک مادر ورزشکار بگوید. ستاره تیراندازی ایران که مدت‌ زیادی است سکوت اختیار کرده، این روزها بی‌سر و صدا در مسابقات اندونزی برای رسیدن به سهمیه المپیک پاریس تلاش می‌کند. الهه احمدی در گفت‌وگو با «فرهیختگان» از مادر بودن، سختی‌های یک مادر ورزشکار و امیدواری برای کسب سهمیه المپیک گفت.

انتخاب اسم باور برای پسرتان چقدر به ورزشکار و قهرمان بودن شما ربط داشت؟
اسم باور از طرف همسرم انتخاب شد. من خیلی فکر می‌کردم که چه اسمی برای پسرم بگذارم، وقتی همسرم این اسم را به من گفت مدتی فکر کردم. فکر کردم ما اولین نفری هستیم که این اسم را برای پسرمان انتخاب می‌کنیم. به‌تدریج فهمیدم این اسم به من قدرت می‌دهد. احساس کردم من به یک باور قوی نیاز دارم که کنارم باشد و به من قدرت دهد و خودش هم فردی بسیار قوی شود. امیدوارم باور در زندگی‌، خود و توانایی‌هایش را باور کند.

شما قبل و بعد از حضور پسرتان تیرانداز بودید. الهه قبل از مادر بودن و بعد از آن، چه تفاوتی با هم دارند؟
من از سال 82 تیراندازی ملی را شروع کردم و وارد اردوهای ملی شدم و سال 92 پسرم به دنیا آمد. شرایط و مسئولیت مادر بودن بسیار سنگین است و من از نظر روحی و ذهنی به‌شدت تحت تاثیر قرار گرفته بودم و تیراندازی برایم خیلی سخت‌تر شده بود. قبل از تولد باور تمام فکر و ذهن من سمت تیراندازی بود و با وجود اینکه چهار سال بود که ازدواج کرده بودم، همسرم بسیار همراه من بود و مانعی مقابل ورزش من نبود. بعد از تولد باور روح من به دو نیمه تقسیم شد. باید می‌پذیرفتم که مادر هستم و دغدغه و فکر بچه‌ام را دارم. به‌خصوص وقتی از ایران خارج می‌شدم و می‌دانستم که مدتی پسر کوچکم را نمی‌بینم از نظر روحی خیلی روی من فشار بود اما سعی کردم این را بپذیرم که با وجود همه اینها من انتخاب کردم که مادر شوم. الهه قبل از تولد باور یک الهه کامل بود اما با تولد پسرم کامل‌تر شد و بخشی از وجود من در پسرم نهفته شد و از این بابت خوشحالم. این مانعی برای من نبود، فقط من مجبور بودم با بخشی از روحم کارهای بزرگ انجام دهم و تیراندازی کنم.
عکسی معروف از شما هست که با فرزندتان که حدودا یک ماه داشت در سالن تمرین هستید.
بله، پس از آنکه پسرم 40 روزش تمام شد، به تیراندازی برگشتم و شروع به بدنسازی کردم. مادرم که همیشه کنارم بود به من گفت نگران نباش و با خیال راحت برای چیزی که می‌خواهی تلاش کن. شش یا هفت ماه اول زندگی پسرم، همیشه مادرم کنارم بود. من، هم تیراندازی می‌کردم و هم به بچه‌ام می‌رسیدم. وقتی پسرم به سن غذا خوردن رسید، من حتی بخشی از تمریناتم را در خانه مادرم انجام می‌دادم. تیراندازی را در سالن بودم، بدنسازی را در باشگاهی نزدیک خانه مادرم و بخش دیگر تمرینات در خانه که بتوانم شرایط را جوری مدیریت کنم که به پسرم برسم و مادرم کمتر اذیت شود.

پسرتان حدودا دو ساله بود که به سهمیه المپیک رسیدید و یکی از درخشان‌ترین افراد حاضر در المپیک ریو بودید.
من در مرداد 94 سهمیه المپیک را گرفتم، پسرم حدودا دو سالش بود و توانستم با مدال طلا و بعد از آن طلای فینال فینالیست‌ها در وردکاپ رنکینگ یک دنیا را بگیرم و وارد المپیک شوم. دوره بسیار سختی بود چون تمام دوره را به سختی تمرین کردم. من در شرایط بسیار سختی بودم و با لطف خدا کمک خانواده و همسرم توانستم به لحاظ روحی آماده شوم. من دائما در مسابقات بودم و ندیدن بچه دو ساله‌ام برایم خیلی سخت بود ولی به‌خاطر خواسته‌ام باید می‌جنگیدم.

و همین الان که پسرتان حدودا 11 ساله است، در اندونزی هستید و برای کسب سهمیه المپیک تلاش می‌کنید. چه چیزی باعث شد اینقدر قوی، همیشه برای ایران و مدال‌آوری بجنگی؟
بله، من الان در اندونزی هستم و فقط دو مسابقه مانده که بتوانم سهمیه المپیک پاریس را بگیرم. علی‌رغم شایستگی بسیار و تکرار رکورد دنیا، نشد که سهمیه المپیک توکیو را بگیرم و دو سال کرونا را هم در خانه بودم اما با قدرت تمام می‌گویم کسی که باعث شد من تیراندازی را ادامه دهم، همسرم بود. همسرم از من خواست سختی‌ها را تحمل کنم و برگردم. الان تیراندازی در دنیا بسیار پیشرفت کرده و گرفتن سهمیه 10 برابر سخت‌تر شده است. من بار هزار تنی را برای برگشتن به تیراندازی و رسیدن به خواسته‌ام تحمل می‌کنم.

گفته بودید مادر بودن از قهرمانی المپیک هم سخت‌تر است.
واقعا مادر بودن از ورزشکار بودن، المپیک رفتن و قهرمان المپیک بودن سخت‌تر است، به‌خصوص وقتی آن دو سال کرونا را در خانه ماندم و همزمان شده بود با رفتن پسرم به کلاس اول. من حالا یک مادر معلم هم بودم! قهرمان المپیک را همه می‌بینند و از او تعریف می‌کنند ولی خیلی وقت‌ها مادرها دیده نمی‌شوند که چقدر برای به اوج رسیدن فرزندشان از لحاظ روحی، جسمی، ذهنی و شخصیتی می‌جنگند و باز هم راضی‌اند. خداوند مرا لایق دانست که مادر باشم و از او ممنونم.

حضور پسرتان چقدر به زندگی ورزشی شما کمک کرده است؟
باور ‌انگیزه و امید ادامه دادن من است، خستگی روحی مرا رفع می‌کند. هربار چهره‌اش را می‌بینم تمام غم‌هایم از بین می‌رود و دوباره ادامه می‌دهم. حضور باور به من ‌انگیزه زندگی می‌دهد. او می‌داند مادرش ورزشکار است، عکس‌ها و اخبار را خوانده و تیراندازی را فهمیده است.

از اندونزی چه خبر؟
مسابقه قهرمانی آسیا است و دو سهمیه المپیک در هر رشته توزیع می‌شود. توزیع سهمیه المپیک بعد از توکیو کمی سخت‌تر شده و شرایط دگرگون شده است. ما یک مسابقه دیگر اواخر فروردین ماه در برزیل داریم که آنجا هم سهمیه المپیک توزیع می‌شود و امیدوارم کار در همین اندونزی تمام شود و سهمیه‌ها را بگیریم.

چقدر به کسب سهمیه المپیک امیدوار هستی؟
امیدوارم در اندونزی کار تمام شود و سهمیه‌ها را بگیریم؛ چراکه اینجا قهرمانی آسیاست و از بابت تعداد نفرات شرکت‌کننده شرایط راحت‌تری داریم. من امیدوارم و همیشه امیدوار باقی می‌مانم.

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰