محسن یزدی، تهیهکننده سیما: برنامه «جامجم» که به مسائل اساسی مربوط به حوزه سیاستگذاری فرهنگی، هنر و رسانه میپردازد این روزها از تلویزیون پخش میشود. راستش وقتی خبر تولید چنین برنامهای را شنیدم امید نداشتم که به پخش برسد اما خب الحمدلله به پخش رسید و تاکنون حدود 18- 17 قسمت آن هم به صورت زنده از شبکه یک روی آنتن رفته است. برنامه جامجم صرف نظر از انتقاداتی که ممکن است به آن وارد باشد از چند جهت برنامه مهمی است. اگرچه تلویزیون در طول سالها، تجربیات خوبی به صورت تکبرنامههایی داشته اما برنامه جامجم علاوهبر اینکه این ویژگیها را دارا بوده، به نقد سیاستهای خود تلویزیون هم میپردازد و این ویژگی مهمی است. افرادی که در ارگانها یا دستگاهها کار کردهاند میدانند که خودانتقادی یک تابوی بزرگ در دستگاهها است و انتقاد درباره خود، ناشی از ضعف یا حماقت آن دستگاه تعبیر شده و میشود. با این حال برنامه جامجم که به تدبیر و نظارت مستقیم رئیس سازمان (غیر از رئیس سازمان کسی امکان و اجازه ساخت چنین برنامهای با این ابعاد را ندارد) ساخته شده و به صورت زنده از شبکه یک پخش میشود فعلا توانسته این سد را بشکند و چند هفتهای دوام بیاورد. ویژگی دیگر برنامه جامجم این است که قلابی نیست. این خیلی مهم است که ادعای برنامه با فرم و محتوای آن همخوانی داشته باشد. بسیار برنامههایی را دیدهایم که ادعاهای بزرگ دارند اما خواسته یا ناخواسته تبدیل به کاریکاتوری میشوند که مخاطب بلافاصله آن را تشخیص میدهد. اینکه شما در محتوای برنامه، خصوصا برنامه منتقدانه صادق باشید و پایمردی کنید کار دشواری است، به همین دلیل برنامههای منتقدانه جدی خیلی دوام نمیآوردند و در مدت زمان معینی به واسطه فشارهای ریز و درشت سقوط میکردند. اما برنامه جامجم علیرغم اینکه برنامههای صریحی (حتی نسبت به سند تحول سازمان) داشته، از نقد میهمانان دستپاچه نشده و مواردی که در سازمان تبدیل به قاعدههای غیرقابل تغییر هستند را با اعتمادبهنفس درنوردیده است. نکته دیگر این برنامه این است که با بحث کردن درباره سیاستگذاری فرهنگی، راههای برونرفت از بنبست فعلی را به بحث گذاشته و این، نکته خیلی مهمی است. بدون تعارف باید بپذیریم سیاستهای گذشته نظارت فرهنگی، امروز مطلقا پاسخگو نیست و تنها تبدیل به وسیلهای برای خدشهدار کردن اقتدار حکمرانی شده است. این سیاستها واقعا ربطی به افراد اجراکننده هم ندارد چون به دلایل تعدد مراکز تصمیمگیری و عدم شفافیت قوانین و حاکمیت مطلق سلیقه بر تولیدات فرهنگی، اساسا قابلیت اجرا ندارد. ولو اینکه ما همیشه با «عناوین کلی» و دلسوزانه و بدون ارائه نکته کاربردی در سخنرانیها و نطقهای خودمان، برای از دست رفتن فرهنگ مردم مرثیهسرایی کنیم. اتفاقا این روش درستی برای رسیدن به سیاست اجرایی و بهروز است. اینکه افراد مختلف بیایند و در یک محیط بهدور از دعواهای مبتذل، آزادانه درباره مسائل مهم و کلان فرهنگی صحبت کنند و در این مورد راهحل بدهند، ولو اینکه ما تمام یا بخشی از این راهحل را نپسندیم و نپذیریم. این نشستها با مطرح کردن ایدهها، راههایی را برای مدیران باز میکند که گاهی نتایج آن خیرهکننده است. حالا فرض کنید فلان میهمان برنامه هم فرصت را مناسب ببیند و تکهای بار فلان مسئول کند یا به زعم ما حرف نامربوطی هم بزند. اینها گذراست و بعدا کسی به اینها اهمیتی نمیدهد اما آنچه ماندگار میشود، عصارهای از سخنان عدهای کارشناس باتجربه است که حتما میتواند برای مدیریت فرهنگی راهگشا باشد. آنچه مهم است این است که ما بپذیریم باید مسائل مهم کشور در حوزههای مختلف را به بحث آزاد بگذاریم. این بحث آزاد در یک فضای درست، معجزه میکند. اتفاقا جای این بحثها در تلویزیون است. اگر رسانه ملی دانشگاه عمومی است، مگر غیر از این میتواند منشأ اثر باشد؟ حرفهایی از قبیل نحوه تولید محصولات فرهنگی، نحوه نظارت بر آن، نوع مواجهه با تهاجم فرهنگی، شکل مواجهه با هنرمندان، نحوه عملکرد درست دستگاههای فرهنگی و... مواردی است که باید به بحث عمومی و آزاد گذاشته شود تا بتوان آن را اصلاح و بهینه کرد. چقدر خوب است که سازمان صداوسیما برنامه جامجم را به نظرسنجی و سنجش جدی بگذارد و بهعنوان تجربه، اثرات آن را احصا کند و اگر نتایج مثبت بود آن را ادامه دهد و تکثیر کند.