نیلوفر مژدهی، خبرنگار: خبری که طی یکی دو روز اخیر مثل بمب در فوتبال کشور صدا کرد، انتقال تیم پیکان به شهر مشهد بود. انتقالی که امثال آن را پیش از این در فوتبال تجربه کردیم و قطعا همه اهالی فوتبال از آنچه بر سر تیمهای منتقلشده آمد بهشدت پشیمان هستند. باشگاه پیکان که زمانی در کرج فعالیت میکرد سالها قبل به تهران منتقل شد تا به لحاظ مالی تامین شود و شرکت ایرانخودرو هزینههای آن را برعهده گرفت. از آن زمان تاکنون شرکت ایرانخودرو بهعنوان حامی مالی اختصاصی این باشگاه تمام هزینههای آن را تامین کرده و هرچند همواره مشکلاتی درخصوص بودجه داشته اما به هر حال در تامین مخارج جزء باشگاههای بدحساب نیست. حالا اینکه چرا بحث انتقال تیم پیکان به مشهد مطرح شده، موضوعی است که از ابعاد مختلف میتوان به آن پرداخت.
انتقال پیکان یک بازی تبلیغاتی
اولین چیزی که درخصوص انتقال تیم پیکان به مشهد عجیب به نظر میرسد، انتقال این تیم و نه باشگاه به شهر مشهد است. یعنی افرادی که خواهان این انتقال هستند فقط تیم فوتبال را میخواهند و درخصوص سایر تیمهایی که این باشگاه دارد هیچ مسئولیتی را قبول نمیکنند؛ چراکه تا این لحظه هیچ صحبتی از انتقال باشگاه بهطور کامل نشده و در مصاحبههایی که از افراد مختلف دیدیم فقط به تیم اشاره کردهاند. صبح دیروز باشگاه پیکان درخصوص این انتقال بیانیهای صادر و همهچیز، حتی همکاری با هیات فوتبال مشهد را تکذیب کرد اما واقعیت این است که دستهایی در حال تلاش برای این انتقال بودند و شاید همچنان به تلاش خود ادامه میدهند. موضوع صحبتهای احسان اصولی، عضو هیاترئیسه فدراسیون فوتبال درخصوص انتقال تیم فوتبال پیکان به مشهد است. وی در بخشی از صحبتهایش درحالیکه این انتقال را بههیچوجه تکذیب نکرد، مدعی شد پیگیر آن است که یکی از بنگاههای بزرگ اقتصادی فعال در استان خراسان رضوی تیمداری کند و یکی از گزینههای مد نظر او نیز شرکت ایرانخودرو خراسان است. گویا در همین رابطه مذاکراتی انجام شده اما به جز این شرکت، بنگاههای دیگری نیز مدنظر هستند؛ چراکه باشگاه پیکان و شرکت ایرانخودرو هنوز به این نتیجه نرسیدهاند که امتیاز تیم لیگ برتری خود را به خراسان رضوی بیاورند. به همین دلیل از طریق باشگاه پیکان پیگیر اظهارات اصولی شدیم، زیرا بدون شک او بدون برنامه درخصوص این مسائل اینچنین شفاف صحبت نمیکند. باشگاه پیکان در این خصوص اظهارنظری نکرده و فقط به بیانیه مذکور اکتفا کرده اما یکی از نزدیکان این باشگاه به ما گفت که درواقع اظهارات اصولی به دلیل نزدیک شدن به انتخابات است. او میخواهد بار دیگر خود را مطرح کند. از اینرو بهانهای بهتر از باشگاه پیکان پیدا نکرده تا آن را دستاویز تبلیغات انتخاباتی خود کند. اگر این موضوع درست باشد و واقعا هدف از مطرح کردن این پروژه، تبلیغات انتخاباتی باشد، بدون شک به سرعت فروکش خواهد کرد، مخصوصا اینکه برخلاف اظهارات اصولی، به گفته دبیر هیات فوتبال خراسان رضوی، هیچ اطلاعی در این خصوص به این هیات داده نشده و موضوع به قدری برای آنها تازه و جدید بوده که برای اطلاع از صحتوسقم موضوع تصمیم به گفتوگو با مدیرعامل باشگاه پیکان گرفتند.
یک امتیاز مشهدی را احیا کن
خبر انتقال تیم پیکان به مشهد به اندازه انحلال یک باشگاه فوتبال نگرانکننده بود؛ چراکه مشهدیها اگر توانایی تیمداری داشتند و اگر بنگاههای اقتصادیشان به فکر فعالیت در ورزش یا فوتبال بودند، پیش از این تیمهای استان خودشان را حمایت میکردند اما همانطور که سوابق فوتبال مشهد نشان میدهد، عوامل این استان چه به لحاظ ورزشی و چه به لحاظ اقتصادی بیشتر نقش مهرههای مخرب را ایفا کردند و بدون شک همگی در وضعیت کنونی فوتبال مشهد مقصر هستند. مشهد به اندازه کافی تیم فوتبال به خود دیده است اما هرگز این تیمها به نتیجه لازم نرسیدند و حتی از زمان فعالیتشان نمیتوانیم بهعنوان رزومهای مثبت یاد کنیم. آنها تیمهایی نظیر پدیده، پیام، ابومسلم و سیاهجامگان را با بیکفایتی تمام به ورطه نابودی کشاندند، درحالیکه اگر بنگاههای اقتصادی این استان به فکر فعالیت ورزشی خصوصا فوتبال بودند یا هیات فوتبالشان برای فعالیت در لیگ برتر برنامهای داشت، چه بسیار امتیازاتی که در خود این استان وجود دارد را میتوانستند احیا کنند. بعید است مردم و فوتبالدوستان مشهدی که اتفاقا جایشان در لیگ برتر بسیار خالی است علاقهای به حضور تیمی از دیگر استانها در شهرشان داشته باشند. آنها قبلا ثابت کردند که هواداران پرشور و نشاطی هستند و روش حمایت از تیمشان را به خوبی بلدند اما ناتوانی و نابلدی افرادی که چند سالی است هدایت فوتبال این استان را به دست گرفتند، آنها را از این نشاط اجتماعی محروم کرده است.
تیمداری به خاطر مالیات
پیش از این صحبتهایی درخصوص انحلال دو باشگاه پیکان و سایپا به گوشمان رسیده بود. دو شرکت زیانده که در مخارج خود مانده بودند و از سوی وزارت صمت، شرکتهایی ورشکسته به حساب میآمدند. از اینرو در مقطعی این پیشنهاد مطرح شد که دو باشگاه سایپا و پیکان به جای تیمداری بهعنوان اسپانسر در فوتبال فعالیت کنند. درنتیجه جلسهای درخصوص انحلال امتیاز این دو باشگاه و انتقالشان به شهرهای بدون فوتبال اما با امکانات مطرح شد و قرار شد این دو شرکت خودروساز بهعنوان اسپانسر استقلال و پرسپولیس وارد چرخه باشگاهداری شوند. بعد از اینکه باشگاه استقلال و پرسپولیس سهام خود را در بورس عرضه کردند، پیشنهاد سازمان خصوصیسازی این بود که این شرکتها وارد عمل شده و بخش اعظم سهام را خریداری کنند، به این ترتیب بهعنوان اسپانسر فعالیت کرده و به نوعی سهامدار محسوب شده و از برخی مالیاتها نیز معاف شوند. همین حالا هم اگر این شرکتها باشگاهداری نکرده و در ورزش سرمایهگذاری نکنند، باید مالیاتی سه هزار میلیارد تومانی بپردازند. با این حال ارائه سهام این دو باشگاه در بورس آنقدر با چالش و خطا مواجه بود که وزارت صمت زیر بار این مسئولیت نرفت و دو کارخانه سایپا و ایرانخودرو نیز حاضر به همکاری نشدند. درواقع طرح مطرح شده در همان جلسه با توجه به ایرادهایی که داشت وتو شد. از اینرو وقتی شنیدیم قرار است تیم پیکان به مشهد انتقال پیدا کند چندان تعجب نکردیم؛ چراکه این امر میتوانست در راستای همان طرح قبلی باشد اما وقتی این موضوع مطرح شد که احتمالا شرکت ایرانخودرو خراسان قرار است مسئولیت این تیم را برعهده بگیرد بار دیگر موضوع به نظر بعید آمد. از طرفی وقتی فوتبال ما چالشهای اینچنینی را تجربه کرده و قبلا نیز شاهد انتقالهایی که درنهایت به ورطه نابودی کشیده شدند، بودیم چرا باید این اشتباه را دوباره تکرار کنیم؟ مسئولان فوتبال مشهد اگر درکی از هویت تیم در یک استان داشتند، بدون شک متوجه میشدند وقتی تیمی متعلق به استانشان نیست و عرقی نسبت به آن وجود ندارد، انتقال به هر دلیلی با شکست روبهرو میشود. از اینرو اگر قرار است با لغو تیمداری این دو باشگاه، باری از روی دوش این دو شرکت برداشته و هزینهها را صرف مسائل دیگری کنند چه بهتر که از هبه این تیمها به دیگر استانها خودداری کنند.
مشهد شرایط حضور در لیگ برتر را ندارد
یکی دیگر از مسائلی که بهشدت درخصوص این انتقال توی ذوق میزند احتمال حمایت هواداران فوتبال مشهد از تیمی است که هیچ ربطی به هویت آن منطقه ندارد. هواداران در استانهای مختلف به تیم فوتبال شهرشان علاقه نشان داده و از آن حمایت میکنند چون نسبت به آن عشق و علاقه و عرق دارند. پرشورترین هواداران اغلب متعلق به استانهایی هستند که تیمهای ریشهدار و قدیمی در آنها فعالیت میکنند. اگر در آن استانها تیمهای مربوطه افتخاری کسب نکنند یا در اوج نباشند، باز هم مورد حمایت هواداران خود قرار میگیرند، از اینرو اگر انتقال اینچنینی رخ دهد و تیمی همچون پیکان راهی شهر پرجمعیت و پرهواداری مثل مشهد شود، مورد اقبال عمومی قرار نمیگیرد. بدون شک مردم مشهد وقتی خودشان تیمهایی دارند که میتوانند احیا کنند، علاقهای به این انتقالها نشان نخواهند داد. این موضوعی است که قبلا فوتبال ایران تجربه کرده و بدون شک تکرار آن بیجواب خواهد ماند. از طرفی فوتبال مشهد هنوز مجوز حضور بانوان در استادیوم را ندارد. علاقهمندان خانم در این شهر با ممنوعیت حضور در ورزشگاه مواجه هستند و هنوز اتفاقاتی که در بازی تیم ملی در این شهر رخ داد از خاطرهها پاک نشده است. فعالیت در فوتبال دیگر به امری بینالمللی تبدیل شده و اینگونه نیست که تیمی در استان داشته باشید و در لیگ برتر شرکت کنید اما قوانین و مقررات نهتنها داخلی بلکه بینالمللی را درخصوصش رعایت نکنید. از اینرو مسئولان فوتبال مشهد اگر تمایل دارند در لیگ برتر فعالیت کنند، لازم است قبل از هرچیز به فکر احیای امتیازی از استان خود افتاده و در ادامه با صعود پلهپله این تیم و حمایت همهجانبه بنگاههای اقتصادی که از آن صحبت میکنند، مقدمات حضور در لیگ برتر را فراهم کرده و سپس به فکر تیمداری یا باشگاهداری در لیگ برتر بیفتند.