بررسی مناسبات ایران و عربستان در پرتو تحولات اخیر منطقه؛
سیدجلال دهقانی‌فیروزآبادی، استاد دانشگاه علامه طباطبایی و ارسلان قربانی‌شیخ‌نشین، استاد دانشگاه خوارزمی به بررسی مناسبات ایران و عربستان در پرتو تحولات اخیر منطقه پرداختند.
  • ۱۴۰۲-۰۹-۲۸ - ۰۲:۵۳
  • 10
بررسی مناسبات ایران و عربستان در پرتو تحولات اخیر منطقه؛
چرا عربستان به‌سوی ایران آمد؟
چرا عربستان به‌سوی ایران آمد؟

فرهیختگان: در زمستان 1401، یخ روابط ایران و عربستان در پکن آب شد و تهران و ریاض پس از چند دور و سال مذاکره، به توافقی برای ازسرگیری روابط دست پیدا کردند. از اسفند 1401 تا امروز، وزرای خارجه دو کشور در تهران و ریاض دیدار و گفت‌وگو داشته‌اند. چندماه پیش هم سیدابراهیم رئیسی برای شرکت در نشست سران سازمان همکاری اسلامی راهی عربستان شد. به‌نظر می‌رسد تهران و ریاض به این جمع‌بندی رسیده‌اند که در منطقه بدون هم، اتفاق مثبتی رخ نخواهد داد. این موضوع بهانه‌ای شد تا انجمن علمی دانشجویی علوم سیاسی دانشگاه خوارزمی با همکاری دانشگاه علامه‌طباطبایی نشستی را با عنوان «بررسی مناسبات ایران و عربستان در پرتو تحولات اخیر منطقه» و با حضور سیدجلال دهقانی‌فیروزآبادی استاد دانشگاه علامه طباطبایی و ارسلان قربانی‌شیخ نشین استاد دانشگاه خوارزمی برگزار کند. متن کامل این نشست را در ادامه می‌خوانید.

دهقانی‌فیروزآبادی اتفاقاتی که به‌ویژه در یک‌سال اخیر و حتی قبل از این در مذاکرات ایران و عربستان رخ داد، تابعی از تحولات در این سه سطح است؛ عامل اول در سطح ملی، ادراکات محمد بن‌سلمان به‌عنوان ولیعهد و مهم‌ترین تصمیم‌گیرنده عربستان است. او ابتدا که روی کار آمد، تصور دیگری از شرایط بین‌المللی، منطقه‌ای و ایران داشت. او سیاست تقابل با ایران را درپیش گرفت که موفقیت‌آمیز هم نبود، بنابراین یک عامل تغییر ادراکات و تصورات محمد بن‌سلمان از وضعیت منطقه، جهان و به‌خصوص ایران است.
عامل دوم سیاست توسعه‌گرایی در عربستان به‌خصوص شخص محمد بن‌سلمان است که درصدد ایجاد دولت توسعه‌یافته فراتر از دولتی وابسته به نفت است. برنامه بلندپروازانه‌ای هم تعریف کرده است، بنابراین این هم یک سیاست خاصی درباره جمهوری اسلامی ایران ایجاب می‌کند که حداقل خشونت‌آمیز و مقابله‌جویانه نباشد. شاید فرضیه دیگری هم بتوان مطرح کرد که محمد بن‌سلمان برای اینکه یک وحدت قدرتی برایش به‌وجود بیاید و از رقابت‌هایی که بین شاهزادگان مختلف وجود داشت در امان بماند، یک جنگ خارجی (جنگ یمن) و تقابل با ایران را درپیش گرفت.
اما در سطح منطقه‌ای هم تحولاتی رخ داد که زمینه‌ساز نزدیکی عربستان به ایران شد، ازجمله کاهش حضور آمریکا در منطقه که در اثر آسیا-پاسفیک، آمریکایی‌ها حضور خود را در منطقه کمرنگ کردند. ضمن اینکه قبل از مذاکرات هسته‌ای ایران و 1+5 نگرانی در جهان عرب به‌خصوص عربستان وجود داشت که اگر روابط ایران و آمریکا عادی شود، عاقبت عربستان چه خواهد شد؟ یعنی تعهدات آمریکا نسبت به عربستان چطور خواهد شد؟
در یمن، عربستان و بن‌سلمان که آن زمان وزیر دفاع بود، فکر نمی‌کردند جنگ شش، هفت‌سال طول بکشد. ناکامی در جنگ یمن، در شکست مهار ایران نیز موثر بود. تمام تلاش‌هایی که در سطح منطقه و سطح بین‌المللی شد قدرت منطقه‌ای ایران مهار نشد، بنابراین در همان سطح باقی‌ماند. توافق ابراهیم نیز که برای فرآیند عادی‌سازی اعراب و اسرائیل طراحی شد، موثر بود. در سطح بین‌المللی هم برای ایران و هم عربستان نظام بین‌الملل به‌دنبال یک تغییر بنیادین است. ما از انتقال قدرت یاد می‌کنیم، فارغ از اختلافاتی که وجود دارد، هژمونی آمریکا رو به افول و تضعیف است. این به‌معنای فروپاشی نیست. همچنین ظهور چین اتفاق می‌افتد. این وضعیت بسیاری از قدرت‌های درجه 2 را به یک بازنگری در سیاست ‌خارجی وامی‌دارد، به‌خصوص اگر کشوری متحد یکی از این دو کشور باشد، یعنی وقتی هژمونی رو به افول است این نگرانی ایجاد می‌شود که اگر از حالت هژمونیک تنزل یابد و رقیب به قدرت برسد، هژمون چه سرنوشتی خواهد داشت؟ این نکته مهمی است. توسعه روابط با چین در روابط ایران و عربستان تاثیرگذار بود. همچنین رقابت چین و آمریکا در منطقه غرب آسیا یا خلیج‌فارس و جنگ اوکراین باعث شد دو قدرت رقیب آمریکا در منطقه حضور بیشتری داشته باشند و این نگرانی‌ها اضطرابی را در کشورهایی همچون عربستان ایجاد کند که امنیت خود را برون‌سپاری کند.
در شرایط انتقال قدرت به‌طورکلی به‌لحاظ تئوریک، فرصتی برای قدرت درجه 2 ایجاد می‌کند که از آن به «خودمختاری راهبردی» یاد می‌کنیم. اینها فراتر از استقلال است، یعنی کشوری گزینه‌های خود را افزایش می‌دهد؛ متنوع می‌کند و همه تخم‌مرغ‌ها را در یک سبد قرار نمی‌دهد، بلکه در سبدهای مختلف می‌گذارد، لذا این شرایطی است که در حالت‌ گذار به‌وجود می‌آید.

ادامه مطلب را اینجا بخوانید.

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰