فرهیختگان: در سومین ماه از جنگ غزه، بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیمصهیونیستی بالاخره توانست از آنچه فکر میکند میتواند در جنگ غزه به آن دست پیدا کند، سخن بگوید. او البته در ابتدای جنگ ادعا کرده بود که هدف رژیمصهیونیستی «نابودی حماس» و «آزادی اسرای صهیونیست» است اما تحلیلگران، این اظهارات را بلوفی برای سرپا نگهداشتن سیستم فروپاشیده ارتش صهیونیستی میدانستند. در عمل هم با وجود گذشت 71 روز از جنگ، نه هدف نخست محقق شده و نه هدف دوم. با این وجود نتانیاهو روز شنبه در کنفرانس خبری، ابهامات درباره پایان جنگ- حداقل از نگاه صهیونیستها- را بر طرف کرد و گفت که بعد از آنچه «خلع سلاح نوار غزه» و «نابودی حماس» میخواند، نوار غزه «تحت کنترل رژیم اسرائیل قرار خواهد گرفت.» او گفت در این باره با طرف آمریکایی «اختلاف نظر» وجود دارد ولی نتانیاهو به واشنگتن گفته که فلسطینیها نمیتوانند «حاکمیت کاملی» داشته باشند و او رویکردش را در این باره تغییر نخواهد داد. در همین کنفرانس خبری، نخستوزیر رژیمصهیونیستی مدعی شده که توافق اسلو «اشتباه مرگباری» بوده و او قرار نیست این اشتباه را تکرار کند و بار دیگر «اجازه ایجاد فضایی» را به فلسطینیها بدهد که در آن «مردم فلسطین طبق فرهنگ نابودی اسرائیل تربیت شوند.»
اظهارات نخستوزیر رژیمصهیونیستی و اشاره به اختلاف نظر با آمریکا نشان میدهد حتی این موضعگیری نتانیاهو را نباید چندان جدی گرفت. واقعیت این است که حماس چه در 7 اکتبر و چه پس از آن، دستگاه محاسباتی آمریکا و رژیمصهیونیستی را دچار اختلال کرده است. از همینرو نیز در سومین ماه از جنگ، آنها بر سر یک تصمیم واحد برای آینده غزه، ناتوان هستند. برخلاف نتانیاهو، آمریکا و سایر متحدان اروپایی تلآویو پس از عملیات حماس، اگر در یک نقطه اتحادنظر داشته باشند، آن پیگیری طرح 2دولتی است. آنها واقعیت میدانی را درک کردهاند و به خوبی میدانند که تداوم جنایت رژیم، نمیتواند امنیت را برای تلآویو به ارمغان بیاورد. از سوی دیگر، تجربه چنددههای طرف فلسطینی نیز نشان داده است که برای آینده هیچ راهی جز مقاومت تضمینکننده منافع آنها نیست. با این حال اما آنگونه که اسپوتنیک در خبری نوشت، «بنی گانتز»، وزیر کابینه جنگ اسرائیل و حتی «یائیر لاپید»، رهبر اپوزیسیون از دولت آمریکا خواستهاند که علنا در مورد راهحل 2دولتی صحبت نکند. به باور تحلیلگران، مقاومت در غزه، محدود به باور یک فرد یا یک گروه کوچک نیست. مقاومت باوری است که پس از چند دهه مذاکرات بیحاصل، سربرآورده و حتی اگر بر فرض محال، حماس نیز در میان نباشد، مقاومت وجود خواهد داشت. با این وجود و با فرض ناممکن توانایی رژیمصهیونیستی برای تسلط بر غزه، آنها یکبار دیگر به شرایط پس از جنگ 1967 بازخواهند گشت. پس از جنگ 1967 رژیمصهیونیستی دست به اشغال غزه زد و حدود 8 هزار شهرکنشین را در این منطقه مستقر کرد. در آن زمان حزب لیکود، از حامیان سرسخت شهرکسازی در غزه و کرانه باختری بود و معتقد بود که هر دو منطقه بخشی از میراث یهودیان در کتاب مقدس بوده و درنتیجه اقامت آنها در این مناطق برای یهودیان مشروع است. این برای یک میلیون 400 هزار فلسطینی که به جز غزه، چیزی از سرزمینشان برایشان باقی نمانده بود، غیرقابل قبول بود. از همینرو مقاومت در غزه آغاز شد. رژیم برای مقابله با فلسطینیها در غزه، 30 هزار نظامی در غزه مستقر کرد تا بلکه بتواند از حدود 8 هزار نفری که در وسط غزه زندگی میکردند، محافظت کند. این اتفاق نیفتاد تا درنهایت نزدیک به 20 سال پیش، پس از هفتهها درگیری شدید بین اسرائیلیها و فلسطینیها، اسرائیل رسما شروع به عقبنشینی از نوار غزه کرد.
در این باره، چند هفته پیش «آری شاپیرو»، خبرنگار NPR با «ایهود اولمرت»، نخستوزیر اسبق اسرائیل که از طراحان این عقبنشینی بود درباره اینکه آیا آن تصمیم درست بوده، گفتوگو کرده است. اولمرت در پاسخ به اینکه چرا خروج از غزه را اقدامی درست میداند، گفت: «در پنج سال قبل از سال 2005، شلیک راکت به شهرکهای اسرائیلی در غزه و قربانیان اسرائیلی در غزه بیشتر از فاصله زمانی بین سال 2005، یعنی زمانی که ما از غزه خارج شدیم، تا 7 اکتبر سال جاری بود.» او در پاسخ به اینکه در آن زمان بنیامین نتانیاهو که اکنون نخستوزیر است، برای اعتراض به این تصمیم از پست کابینه خود استعفا داد و اینکه کسانی ادعا میکنند خروج از نوار غزه منجر به قدرت رسیدن حماس شد، گفت: « نتانیاهو در چهار نوبت مختلف در کابینه و کنست به خروج از غزه رای مثبت داد. تنها یک هفته قبل از اجرای واقعی، او به دلیل ملاحظات سیاسی تصمیم گرفت به بهانه مخالفت با آنچه که به آن رای داده است، از کابینه خارج شود. همانطور که قبلا گفتم، در 18 سالی که از خروج واقعی از غزه در سال 2005 میگذرد، تعداد تلفات و قربانیان کمتری نسبت به پنج سال قبل از 2005 داشتیم. بنابراین هرکسی که بتواند بگوید دلیل عملیات ماه اکتبر علیه ما، نتیجه خروج از غزه است، حرف بیهوده میزند.» اولمرت در پاسخ به اینکه «فکر میکنید مهمترین درسی که از عقبنشینی در سال 2005 گرفته میشود، همانطور که امروز غزه را در نظر میگیریم، چیست؟» به نکته بسیار مهمی اشاره میکند: «باید ترتیبی میدادیم که تدابیر امنیتی بیشتری داشته باشیم. ما باید نسبت به خودمان و همسایگانمان خیلی کمتر مغرور میشدیم. ما فکر میکردیم که میتوانیم همه چیز را کنترل کنیم. اینکه باهوشتر هستیم، پیچیدهتر هستیم. ما ملت استارتاپی هستیم. ما همه چیزهایی را میدانیم که آنها نمیدانند و معلوم شد که آنها به اندازه کافی باهوش و پیچیده و به اندازه کافی شجاع و قاتل هستند که بتوانند کاری را که انجام دادند، انجام دهند و ما را غافلگیر کنند و ما را در یک ناآگاهی کامل گرفتار کنند که باعث آسیب وحشتناکی شد.»
نتانیاهو، دو دهه بعد از پذیرش اشتباه تصرف غزه، میخواهد آن را مجددا تکرار کند اما مساله اینجاست که رژیمصهیونیستی با این اقدام میبایست مسئولیت اشغال را نیز بپذیرد و هزینههای آن را هم پرداخت کند. در حداقلیترین حالت، حماس دیگر لازم نیست بخشی از توان خود را در دولتداری صرف کند و به صورت یکپارچه وارد فاز مقاومت خواهد شد. حماس در سال 2023، متفاوت از دو دهه قبل است و تواناییهای لجستیکی و میدانی بسیار ویژهتری دارد. بازگشت به شرایط اشغال غزه و تکرار دوران پیش از توافق اسلو، معنایی جز تکرار مصائبی که در آن دوران رژیم با آن دستوپنجه نرم میکرد، نخواهد داشت.
ادامه مطلب را اینجا بخوانید.