افتتاحیه دفتر بیستودوم شبهای فرهنگ با پخش سکانس پایانی فیلم سینمایی «بازمانده» آغاز شد. حاضران این نشست صمیمی به احترام سکوت کرده و خیره به تصاویری بودند که مرحوم سیفالله داد، غریب به 30 سال قبل، ساخته و پرداخته و همچنان دیدنشان تازگی دارد. بهانه دیدار و حضور هنرمندان در این شب از شبهای فرهنگ، یادبود یکی از مهمترین فیلمسازان و مدیران سینمای بعد از انقلاب است. این دفتر از شبهای فرهنگ هم به سیاق دورههای پیش در دفتر اکبر نبوی برگزار شد. علیاکبر ثقفی، سیدرضا میرکریمی، سیدضیاء هاشمی، منوچهر شاهسواری، احمد مرادپور و مسعود نقاشزاده ازجمله حاضرانی بودند که در این نشست سخنرانی کردند. علاوهبر تاکید آنها بر اهمیت و جایگاه «بازمانده» در سینمای ایران، وجه اشتراک اظهارات سخنرانان این نشست تاکید بر شیوه متفاوت مدیریتی سیف الله داد در سینمای ایران بود. مرحوم داد در میانه دهه 70 ریاست هیاتمدیره خانه سینما را برعهده داشت و یک دوره سهساله معاون امور سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود. آنچه از مدیریت او یاد شده، عموما در منظر اهالی سینمای ایران، به نیکی بوده و البته دلتنگی که این روزها برای او میشود در کلام حاضران این نشست صمیمانه مشهود است. اگرچه این دلتنگی حاضران به خاطر دوری از یک رفیق قدیمی و تجدید خاطرات او بود و حتی چند جایی اشک در چشم برخی از دوستان سیفالله داد حلقه زد؛ اما میشد در میان صحبتهایشان حسرت نسبت به وضعیت مدیریت این روزهای سینمای ایران را حس کرد و تاکید چندبارهشان از کمبود مدیرانی که فهم دقیق و اصیل از مسائل سینما دارند. آنچه میخوانید بخشی از صحبتهای حاضران بیستودومین دفتر از شبهای فرهنگ و البته پاسخهای کوتاه به این سوال است که چرا مرحوم سیفالله داد همچنان برای اهالی سینما جایگاه ویژهای دارد. شاید بتوان گفت یکی از مهمترین گزارههایی که در این نشست مطرح شد را رضا میرکریمی برای مرحوم داد به کار برد، آنجایی که گفت در حوزه فرهنگ، کم اتفاق میافتد که کسی هم هنرمند باشد، هم مدیر و هم اینکه نگاه استراتژیک به مسائل داشته باشد. و مرحوم سیفالله داد این سه ویژگی مهم را داشت.
در ابتدای این فصل از شبهای فرهنگ، اکبر نبوی پیش از آنکه از میهمانان برای سخنرانی دعوت کند با بیان خاطراتی از مرحوم سیفالله داد، به ویژگیهای مدیریتی او اشاره کرد و گفت: «سیفالله داد جزء معدود سینماگرانی است که از چند ساحت مهم میتوان به او نگاه کرد. بر مبنای تجربههای فردی خودم، من و ایشان دو مرحله با هم همکار بودیم؛ یکی در جامعه اصناف سینمایی کشور که خانه سینماست، در سال 75 و 76 وقتی او رئیس هیاتمدیره خانه سینما بودند و حدود یک سال و نیم در امور صنفی با هم همکار و نزدیک بودیم. در دوره آقای خاتمی هم وقتی ایشان معاونت سینمایی را به عهده داشت، من با ایشان حدود هفت ماه و نیم کار کردم. فارغ از ابعاد دوستی، یکی از ویژگیهایی مهمی که از آقای داد، دریافت کردم، مبانی فکریشان بود که به سینما هم از همین زاویه نگاه میکرد. دوم اینکه ایشان نسبت به پدیدههای انسانی که حالا موضوع سینما هم انسان است، نگاه و رفتاری خیلی عمیق، صادقانه و ژرف داشت و شما نمیتوانستید دورنگی از نگاه مبانی فکری ببینید.»
او ادامه داد: «ممکن است شرایطی اقتضا کند که انسان با در نظر گرفتن برخی مصالح، موضعی بگیرد، اما مصلحتسنجیها به معنای بیصداقتی نیست و وقتی انسان بر مبانی خودش پایمردی داشته باشد و از آنها عدول نکند، حتی اگر جمعی با او موافق یا مخالف باشند، باز او بر مسیر مبانی فکری خودش حرکت میکند. نکته دیگری که به نظرم در شخصیت و نوع نگاه سیفالله به سینما تاثیر گذاشته بود، این بود که ایشان جامعهشناسی خوانده بود. شاید بتوان گفت کسانی که در حوزه علوم اجتماعی درنگهای مطالعاتی دارند، (منظورم فقط سرکلاس رفتن نیست) نگاه و زاویه دوربین آنها بیش از دیگران wide و باز است. قضاوت آنها هم در همین افق باز است.»
ادامه مطلب را اینجا بخوانید.