چه عواملی در یک سال گذشته باعث رادیکالیسم یا انفعال چهره های مشهور شد؟

چند روز پیش الهام حمیدی با یک استوری در صفحه شخصی اینستاگرامش به چیزی اشاره کرد که همه کم و بیش از آن خبر داشتند اما کمتر پیش می‌آمد به عنوان یک دال مرکزی در بحث‌ها مورد اشاره قرار بگیرد.

  • ۱۴۰۲-۰۹-۲۳ - ۰۰:۱۲
  • 00
چه عواملی در یک سال گذشته باعث رادیکالیسم یا انفعال چهره های مشهور شد؟

«تحجر و براندازی» دشمن عادی‌سازی فرهنگ

«تحجر و براندازی» دشمن عادی‌سازی فرهنگ

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ: چند روز پیش الهام حمیدی با یک استوری در صفحه شخصی اینستاگرامش به چیزی اشاره کرد که همه کم و بیش از آن خبر داشتند اما کمتر پیش می‌آمد به عنوان یک دال مرکزی در بحث‌ها مورد اشاره قرار بگیرد. او نوشت «اخیرا خیلی بحث توهین‌های کامنتی به شخصیت‌ها تو رسانه توسط افراد مختلف مطرح شده. گفتم بد نیست بگم من هم تحمیل سکوت رو دو جا دیدم: یک‌بار وقتی فوتبالیست‌هامون تو جام‌جهانی حق شادی بعد از گل نداشتن. ظاهرا اشاره به هر اتفاق امیدوارکننده‌ای سیل توهین تو کامنت‌ها و دایرکت رو به همراه داره. آیا واقعا صاحب این اکانت‌های توهین‌کننده، مردم با فرهنگ ایرانند؟» مدت کوتاهی بعد از این اظهار نظر حمیدی متین ستوده، یکی دیگر از بازیگران زن سینمای ایران، بدون نام بردن مستقیم از الهام حمیدی دنباله حرف او را گرفت و در شبکه اجتماعی ایکس یا همان توییتر سابق نوشت «دیدم بعضی از همکار‌های عزیزم در رابطه با توهین‌های کامنتی به شخصیت‌ها تو فضای مجازی صحبت‌هایی کردن. راستش دلم خیلی گرفت شاید، چون پارسال همین موقع‌ها خیلی‌ها سر کارشون رو می‌رفتن و زندگیشون بر مدار، ولی خیلییییی‌های دیگه نمی‌تونستن حتی به سر کار رفتن فکر کنن؛ چون مورد اهانت و فحاشی و قضاوت قرار می‌گرفتن.» شبیه این بحث‌ها را در این ایام زیاد می‌شنویم. در مناظره‌ای که بین محمد قوچانی، روزنامه‌نگار اصلاح‌طلب و حسین شاهمرادی، مدیر شبکه ۴ سیما در برنامه جام‌جم شکل گرفت، قوچانی به این اشاره کرد که چرا بعضی از چهره‌ها مثل عادل فردوسی‌پور، سروش صحت، مهران مدیری و احسان علیخانی نمی‌توانند در تلویزیون برنامه داشته باشند و شاهمرادی با استثنا کردن فردوسی‌پور گفت حضور باقی این چهره‌ها ممنوع نیست اما تفتیش عقاید در جامعه روشنفکری، چنین اجازه‌ای را به این افراد نمی‌دهد. البته در این تعابیر به کار بردن واژه روشنفکری چندان دقیق نبود و اتفاقا آنچه از سال گذشته به این سو فضا را سنگین می‌کرد، یک نوع لمپنیسم هیستریک بود. به هر حال از سال گذشته خاطرات تلخ اینچنینی بسیاری به یاد داریم و حالاست که کم‌کم بعضی زبان‌ها باز می‌شوند و به آن جو سنگین اعتراض می‌کنند. در همین چند روز گذشته تعدادی از هنرمندان سینمای ایران با مسئولان سازمان برنامه و بودجه دیدار داشتند و گذشته از محتوای ردوبدل‌شده در گفت‌وگوهای این جلسه، اصلی‌ترین و مهم‌ترین نکته، نفس حضور این افراد در چنین جلسه‌ای است. شک نداریم که اگر پارسال در همین ایام این افراد در چنین جلسه‌ای شرکت می‌کردند همان لمپنیسم پر از نفرت و خشمی که امروز صحبتش می‌شود، تمام حاضران در جلسه را سنگسار مجازی می‌کرد.
اینکه امروز از زورگو بودن جو حاکم بر سال ۱۴۰۱ صحبت می‌شود یا تعدادی از سینمایی‌ها جرات می‌کنند با مسئولان اقتصادی دولت دیدار داشته باشند نشانه چیست؟ قضیه را از دو منظر می‌توان دید. اول اینکه حداکثری کردن مطالبات اجتماعی تا جایی که از مدار عقلانیت خارج شود و از طرف دیگر دایره قائلان به یک مطالبه را آنقدر تنگ کند که بخش بزرگ‌تر معترضان و منتقدان از دایره بیرون بیفتند، ذات یک مطالبه را معوج می‌کند و تمام انرژی اعتراضی را در مسیر بی‌ربط، به هدر می‌دهد. پارسال رادیکال‌ها با سوار شدن بر موج نارضایتی‌ها تمام سرمایه‌های اجتماعی اعتراض را هدر دادند و سوزاندند. برای همین نای و نوای چندانی در این موج باقی نمانده تا باز هم بتواند در دهان هر کس که مخالفش بود بکوبد. منظر دوم برای نگاه به موضوع، برخورد مسئولان فرهنگی و به‌طور کلی‌تر مسئولان اداره کشور با موضوع چهره‌های مشهور هنری است. ترتیب دادن یک دیدار پرستاره بین چهره‌های سینمایی و رئیس سازمان برنامه و بودجه، نهایت بی‌تدبیری است و نشان می‌دهد که اتفاقات سال گذشته به هیچ‌وجه نتوانسته برای مسئولان کشور راجع‌به نوع برخوردشان با جامعه هنری تجربه‌ای رو به جلو ایجاد کند. در یک مرور کلی و تاریخی می‌بینیم که برخورد مسئولان کشور با چهره‌های مشهور برای مهار آنها از دو حال خارج نبوده است. در دهه‌های اول پس از انقلاب برخوردها عمدتا قهری بود و حتی گاهی بعضی از چهره‌های هنری زندانی می‌شدند.

ادامه مطلب را اینجا بخوانید.

نظرات کاربران