تنبیه همگانی سبب شکست حماس نخواهد شد؛
رابرت‌ای پاپه، استاد علوم سیاسی در دانشگاه شیکاگو، در مقاله «عملیات بمباران شکست‌خورده اسرائیل در غزه، تنبیه همگانی سبب شکست حماس نخواهد شد» که در وب‌سایت فارن افرز منتشر شده است، به طرح این گزاره مهم پرداخته است که اقدامات اسرائیل علیه مردم غزه، مجازات دسته جمعی و درنتیجه جنایت جنگی محسوب می‌شود. نکته بعدی این است که در طول تاریخ هیچ‌کدام از بمباران‌های گسترده علیه غیرنظامیان نتوانسته به اهداف خود جامه عمل بپوشاند؛ کما اینکه در حال حاضر حماس محبوب‌تر از قبل به شمار می‌رود.
  • ۱۴۰۲-۰۹-۲۲ - ۰۲:۵۰
  • 00
تنبیه همگانی سبب شکست حماس نخواهد شد؛
عملیات بمباران شکست‌خورده اسرائیل در غزه
عملیات بمباران شکست‌خورده اسرائیل در غزه

سجاد عطازاده، مترجم: این متن ترجمه مقاله‌ای از وب‌‌‌سایت فارن‌افرز است و «فرهیختگان» جهت قضاوت مخاطبان آن را منتشر می‌کند و بیانگر دیدگاه‌های روزنامه نیست.

رابرت‌ای پاپه، استاد علوم سیاسی در دانشگاه شیکاگو، در مقاله «عملیات بمباران شکست‌خورده اسرائیل در غزه، تنبیه همگانی سبب شکست حماس نخواهد شد» که در وب‌سایت فارن افرز منتشر شده است، به طرح این گزاره مهم پرداخته است که اقدامات اسرائیل علیه مردم غزه، مجازات دسته جمعی و درنتیجه جنایت جنگی محسوب می‌شود. نکته بعدی این است که در طول تاریخ هیچ‌کدام از بمباران‌های گسترده علیه غیرنظامیان نتوانسته به اهداف خود جامه عمل بپوشاند؛ کما اینکه در حال حاضر حماس محبوب‌تر از قبل به شمار می‌رود.

از 7 اکتبر، اسرائیل با حدود 40 هزار سرباز جنگی به شمال غزه حمله کرده و منطقه کوچکی را طی یکی از شدیدترین بمباران‌های تاریخ بشر در هم کوبیده است. در نتیجه این اقدامات تل‌آویو نزدیک به دو میلیون نفر از خانه و کاشانه خود آواره شده‌اند. آمارهای اعلام شده توسط وزارت بهداشت غزه نشان می‌دهد که بیش از 15 هزار غیرنظامی (ازجمله حدود 6 هزار کودک و 5 هزار زن) در این حملات جان خود را از دست داده‌اند و وزارت امور خارجه ایالات متحده نیز اظهار داشته که میزان واقعی تلفات ممکن است حتی بیشتر از این تعداد باشد. اسرائیل بیمارستان‌ها و آمبولانس‌ها را بمباران کرده و حدود نیمی از ساختمان‌های شمال غزه را نیز ویران ساخته است. تل‌آویو دسترسی 2.2 میلیون نفر از ساکنان غزه به آب، محموله‌های مواد غذایی و برق را قطع کرده است. با هر تعریفی، این عملیات به‌عنوان یک نمونه کلان و بارز از تنبیه دسته جمعی شهروندان محسوب می‌شود. حتی در حال حاضر و با پیشروی بیشتر نیروهای اسرائیلی در جنوب غزه، هدف دقیق این رویکرد تل‌آویو چندان روشن نیست. اگرچه رهبران اسرائیل ادعا می‌کنند که تنها حماس را مورد هدف قرار می‌دهند اما عدم تمایزگذاری آشکار [بین نظامیان و غیرنظامیان]، پرسش‌های جدی را درباره اینکه دولت اسرائیل واقعا می‌خواهد چه کار کند، ایجاد کرده است. آیا اشتیاق اسرائیل برای درهم شکستن غزه محصول همان بی‌کفایتی است که منجر به شکست گسترده ارتش اسرائیل در مقابله با حمله حماس در 7 اکتبر شد؟ حمله‌ای که برنامه‌های آن بیش از یک سال قبل به دست مقامات نظامی و اطلاعاتی اسرائیل رسیده بود؟ آیا ویران کردن شمال غزه و اکنون جنوب غزه مقدمه‌ای برای فرستادن کل ساکنان این سرزمین به مصر است؟ یعنی همان ایده‌ای که در «سند مفهومی» ارائه شده توسط وزارت اطلاعات اسرائیل پیشنهاد شده است؟
هدف نهایی اسرائیل هرچه که باشد، ویرانی جمعی غزه از سوی اسرائیل سبب ایجاد پرسش‌هایی جدی در حوزه اخلاقیات شده است. اما حتی اگر از منظر صرفا راهبردی به این مساله نگاه کنیم، رویکرد اسرائیل محکوم به شکست است و در حال حاضر هم شکست خورده است. مجازات گسترده غیرنظامیان ساکنان غزه را متقاعد نکرده است که از حمایت حماس دست بردارند. این اقدام فقط باعث افزایش خشم در میان فلسطینی‌ها شده است. اسرائیل همچنین در از بین بردن گروهی که ظاهرا به دنبال نابودی آن نیز می‌باشد، موفق نبوده است، زیرا بیش از 50 روز جنگ نشان می‌دهد اسرائیل می‌تواند غزه را نابود کند اما قادر به نابودی حماس نیست. درواقع، حماس شاید در حال حاضر قوی‌تر از قبل باشد. اسرائیل اولین کشوری نیست که با باور بیش از حد به معجزه اجبار نیروی هوایی به ورطه اشتباه می‌افتد. تاریخ نشان می‌دهد که بمباران گسترده مناطق غیرنظامی تقریبا هرگز به اهداف خود نرسیده است. اگر اسرائیل به این درس‌ها توجه می‌کرد و به حمله 7 اکتبر با حملات دقیق علیه رهبران و مبارزان حماس و نه بمباران بی‌رویه، پاسخ می‌داد، اکنون وضعیت بهتری داشت. اما هنوز برای تغییر مسیر و اتخاذ یک راهبرد جایگزین مناسب برای دستیابی به امنیت پایدار دیر نیست. رویکردی که به جای نزدیک‌تر کردن حماس و فلسطینی‌ها، بین آنها شکاف سیاسی ایجاد ‌کند؛ برداشتن گام‌های معنادار و یکجانبه به سمت راه‌حل 2دولتی.

از دست دادن قلب‌ها و ذهن‌ها
از زمان اوج‌گیری قدرت نیروی هوایی، کشورها به دنبال بمباران دشمنان خود برای به تسلیم کشاندن آنان و از بین بردن روحیه غیرنظامیان بوده‌اند. این فرض مبتنی‌بر این گزاره است که مردم زمانی که به نقطه شکست برسند، علیه دولت‌های خود قیام کرده، از حمایت از دولت دست کشیده و تغییر موضع خواهند داد. این راهبرد مجازات قهری در جنگ جهانی دوم به اوج خود رسید. تاریخ هنوز بمباران بی‌رویه شهرها در آن جنگ را به یاد می‌آورد؛ هامبورگ (40 هزار کشته)، دارمشتات (12 هزار کشته) و درسدن (25 هزار کشته).
حالا غزه را می‌توان به این فهرست بدنام اضافه کرد. بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل کارزار کنونی را به نبرد متفقین در جنگ جهانی دوم تشبیه کرده است. وی ضمن تکذیب اینکه اسرائیل امروز درگیر ارتکاب مجازات دسته‌جمعی است، خاطرنشان کرد که حمله نیروی هوایی سلطنتی بریتانیا به مقر گشتاپو در کپنهاگ، باعث کشته شدن تعداد زیادی از دانش‌آموزان شد. اما چیزی که نتانیاهو ناگفته گذاشت این بود که هیچ‌یک از تلاش‌های متفقین برای تنبیه دسته‌جمعی غیرنظامیان به نتیجه نرسید. عملیات بمباران متفقین در آلمان که از سال 1942 آغاز شده بود، ویرانی زیادی بر غیرنظامیان وارد کرد و طی آن مناطق شهری این کشور یکی پس از دیگری تخریب شد و درنهایت 58 شهر و شهرک آلمانی تا پایان جنگ ویران شدند. اما علی‌رغم پیش‌بینی مطمئن مقامات متفقین، این اقدامات هرگز روحیه غیرنظامیان را تضعیف نکرد و باعث قیام علیه آدولف هیتلر نشد. درواقع، این کمپین تنها آلمانی‌ها را تشویق کرد که از بیم صلح سخت پس از جنگ، شدیدتر بجنگند. با توجه به رخدادهایی که پیش‌تر در جریان بمباران خود متفقین از سوی آلمان رخ داده بود، این شکست نباید چندان تعجب‌آور می‌بود. «بلیتز»، بمباران لندن و سایر شهرهای بریتانیا در سال‌های 1941-1940، سبب کشته شدن بیش از 40 هزار نفر شد، با این حال وینستون چرچیل، نخست‌وزیر بریتانیا از تسلیم شدن خودداری کرد. در عوض او از تلفات غیرنظامی ناشی از این بمباران‌ها استفاده کرد تا جامعه را برای فداکاری‌های لازم برای نیل به پیروزی بسیج کند. «بلیتز» به جای از بین بردن روحیه مردم کشورهای عضو متفقین، ‌انگیزه بریتانیا را برای سازماندهی تلاشی چند ساله - با همکاری دو متحد خود ایالات متحده و شوروی - برای ضدحمله و درنهایت تسخیر کشوری که آنها را بمباران کرده بود، برانگیخت.
حقیقت این است که هیچ‌گاه در طول تاریخ بمباران باعث نشده است که جمعیت کشوری علیه دولت خود شورش کنند. ایالات متحده چندین بار این تاکتیک را امتحان کرده اما راه به جایی نبرده است. واشنگتن در طول جنگ کره، 90 درصد تولید برق در کره شمالی را نابود کرد. در جنگ ویتنام هم همین اتفاق تکرار شد. در جنگ اول خلیج‌فارس نیز، حملات هوایی ایالات متحده 90 درصد تولید برق در عراق را مختل کرد اما در هیچ‌یک از این موارد مردم کشورهای مذکور دست به قیام نزدند.

ادامه مطلب را اینجا بخوانید.

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰