یکی از مهم‌‌ترین سوالات ذهن سیاستگذاران و مردم یک کشور وضعیت آن ملت در جمیع ابعاد حکمرانی (نه فقط اقتصادی) و جایگاه آن ملت در مقایسه با سایرین بوده است.
  • ۱۴۰۲-۰۹-۲۱ - ۰۲:۴۳
  • 00
ضرورت تدوین شاخص‌های بومی ارزیابی حکمرانی
ضرورت تدوین شاخص‌های بومی ارزیابی حکمرانی

امیرحسین عباسپور، پژوهشگر اندیشکده حکمرانی شریف: یکی از مهم‌‌ترین سوالات ذهن سیاستگذاران و مردم یک کشور وضعیت آن ملت در جمیع ابعاد حکمرانی (نه فقط اقتصادی) و جایگاه آن ملت در مقایسه با سایرین بوده است. به عقیده جمعی از کارشناسان، ماحصل تلاش همه ارکان یک حکومت در پارامترهای اقتصادی مانند رشد اقتصادی، تورم، میزان سرمایه‌گذاری، تراز تجاری و... متبلور می‌شود؛ اما طی سالیان گذشته مشخص شده که این پارامترها الزاما توضیح‌دهنده کاملی از وضع موجود یک کشور نیست. به‌عنوان مثال نیکلاس اولتون، اقتصاددان دانشگاه‌ اقتصاد و علوم سیاسی لندن، تولید ناخالص داخلی (GDP) را معیاری ناقص برای رفاه انسان می‌داند؛ چراکه اساسا مولفه‌هایی مثل آلودگی ناشی از تولید بیشتر، عدالت اجتماعی، میزان شادی و رضایت مردم از زندگی و... را مدنظر قرار نمی‌دهد. این قبیل استدلال‌ها باعث سوق کشورها و برخی مجامع بین‌المللی برای اندازه‌گیری شاخص‌های جامع‌تر برای توضیح شرایط کلان کشورها شد. برخی از این شاخص‌ها یک حوزه خاص (مانند فناوری، محیط‌زیست، آزادی سیاسی و...) را سنجیده و تعدادی در تکاپور برای ارائه یک تصویر کلان‌تر از جمیع حوزه‌ها و ساختارهای حکمرانی یک کشور هستند. ورای نگاه ایدئولوژیک، که لاجرم بر انتخاب تعدادی از این معیارها سایه افکنده است، دسترسی به داده‌های معتبر و قابل اتکا برای هر کشور جزء اصلی‌ترین چالش‌های نهادهایی است که آنها را اندازه‌گیری می‌کنند.

در تکاپوی ترسیم واقعیت
بانک جهانی یکی از نهادهایی است که از سالیان دور سعی داشته از دیدگاه‌های صرفا اقتصادی فاصله گرفته و به ارزیابی جامع‌تری نسبت به شرایط دولت‌ها و کشورها بپردازد. در سال‌های گذشته، شاخص حکمرانی خوب (good governance index) توسط این نهاد ایجاد شد که از قضا مدت‌ها نقل محافل سیاسی ایران در دهه 70 و 80 بوده است. در سال‌های اخیر بانک جهانی شاخص حکمرانی جهانی (Worldwide Governance Indicator) را جایگزین سنجه قبلی کرده است. اخیرا در برخی رسانه‌ها وضعیت ایران در مقایسه با تعدادی از کشورها از منظر این شاخص مورد کنکاش و قضاوت قرار گرفته که به‌نظر می‌رسد باید با دقت بیشتری به پارامتر‌ها، مکانیسم‌های ارزیابی و نهادهای ارزیاب استفاده‌شده در این شاخص نگاه کرد تا بتوان به این سوال پاسخ داد که آیا شاخص‌های مورد‌استفاده بانک جهانی می‌تواند توضیح‌دهنده شرایط واقعی ایران امروز باشد؟
بانک جهانی برای ارزیابی کشورها از شش شاخص اصلی کیفیت تنظیم‌گری، کنترل فساد، حاکمیت قانون، حق پاسخگویی و اظهار نظر، اثربخشی دولت و ثبات سیاسی و نبود خشونت و تروریسم استفاده کرده است؛ که برای اندازه‌گیری شش مولفه از حدود 200 زیر‌شاخص استفاده می‌شود. بسیاری از زیرشاخص‌های اندازه‌گیری‌شده توسط نهاد‌هایی خارج از بانک جهانی (35 نهاد و موسسه) صورت گرفته و تمامی آمارها و نمرات کشورها در این نظرسنجی‌ها قابل دسترس است. لازم به ذکر است همه این معیارها، درک مردم، خبرگان و فعالان کسب‌وکار از شرایط داخلی یک کشور را اندازه‌گیری می‌کند. بنابراین خروجی حاضر عملا می‌تواند با عرصه‌های واقعی حکمرانی یک کشور تا حدودی تفاوت داشته باشد و ارزیاب‌ها دچار خطای هاله‌ای یا بیش/کم‌برآوردی شده باشند. بر اساس این داده‌ها، ایران در تمامی این شش شاخص اصلی وضعیتی پایین‌تر از میانگین جهانی دارد که شاید تا حدودی توضیح‌دهنده برخی شرایط نامطلوب کنونی کشور باشد. از سویی دیگر برخی مطالعات مانند کتاب «صعود چهل ساله» موید این نکته هستند که ایران در طی دهه‌های اخیر رشید خیره‌کننده‌ای داشته و توانسته در رده کشورهای قدرتمند دنیا قرار گیرد. با این حال سوال مهم این است که آیا به راستی همه اندازه‌گیری‌ها از وضعیت ایران به درستی انجام شده؟ و چقدر این آمار که توسط نهادهای مختلف جمع‌آوری می‌شوند می‌تواند قابل‌اتکا و مورد‌اعتماد باشد؟
دیویدویتس در کتاب «همه دروغ می‌گویند» اشاره می‌کند با وجود اینکه در سال‌ 2008 ‌و انتخابات آمریکا که منجر به ریاست جمهوری اوباما شد، بسیاری از سازمان‌های نظرسنجی مانند گالوپ (از مجموعه موسسات مورد استناد در شاخص حکمرانی بانک جهانی) به عدم تاثیر نژاد بر رای مردم آمریکا اذعان می‌کردند، اما در انتخابات 2016 با وجود اینکه ترامپ موضع‌گیری‌های به‌شدت نژادپرستانه‌ای داشت اما توانست رئیس‌جمهور آمریکا شود. این نمونه‌ از جمله هزاران موردی است که رویدادهای جهان واقعی برخلاف نتایج نظرسنجی‌ها صورت گرفته است. شاخص‌های مختلف اقتصادی، افکارسنجی‌های داخلی و خارجی، اعتراضات و اغتشاشات خیابانی و... همه به یک ناظر بیرونی نشان می‌دهند که در دهه گذشته شرایط برای ایران به‌خوبی پیش نرفته و بسیاری از اهداف توسعه‌ای کشور محقق نشده است. اما برای پی بردن به عمق پیشرفت یا عقب‌ماندگی ایران در سال‌های گذشته نیاز به تصویری شفاف‌تر ‌و به دور از کلی‌گویی‌های مرسوم به سیاست‌گذار و مردم است.

ادامه مطلب را اینجا بخوانید.

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰