میلاد جلیلزاده، خبرنگار گروه فرهنگ: ۵۶ سال از روزی میگذرد که مارتین چارلز اسکورسیزی اولین فیلمش را ساخته است. او درحالی بر سکوی ۸۱ سالگی ایستاده که سبک و لحن و جهانبینیاش برای بسیاری از سینمادوستان سراسر دنیا شناخته شده است. «قاتلین ماه گل» درحالی روی پرده رفت که نام و آوازه اسکورسیزی اشتیاق میلیونها مخاطب را در سراسر جهان نسبت به اثر جدید او برانگیخته بود. چهارسال از زمانی که آخرین اثر این فیلمساز نمایش داده شد، گذشته است و حالا فیلم جدید او با موضوع نسلکشی موذیانه سرخپوستان ایالت اوکلاهاما به نیت تصاحب زمینهای نفتخیزشان درحالی اکران میشود که خیابانهای سراسر جهان در واکنش به جنایات زمینخواران اسرائیلی در غزه، غرق در غریو معترضان است. خود اسکورسیزی به مفهوم کاتولیک گناه و مجازات یا پاداش معتقد است و این را در اکثر فیلمهایش نمایش داده و شاید بشود طبق همان منطقه معنوی و دینی که اسکو به آن اعتقاد دارد، چنین تفأل زد که همزمانی اکران این فیلم با اعتراضات جناحی به غصب غزه، پاداشی برای صراحت لحن اسکورسیزی در پرداختن به یک جنایت بزرگ است. این به معنی کنار گذاشتن بحثهای فنی در مورد فیلم و لحاظ کردن سلایق گوناگون درباره آن نیست اما چنین محتوایی را نمیتوان درنظر نداشت و ساده از کنارش گذشت. ماجرای این فیلم به آغاز زمانی برمیگردد که بعدها بهعنوان «قرن آمریکایی» شناخته شد. این اصطلاح توسط هنری لوس در نشریه تایم، برای توصیف نقش ایالات متحده در قرن بیستم ابداع شد و به زمانه بعد از جنگ جهانی اول برمیگردد. شخصیت اصلی فیلم اسکورسیزی هم یک سرباز بازگشته از جنگ است. هنری لوس میگفت آمریکا در این دوره باید از چهارچوب انزواگرایی بیرون بیاید و برای سایر ملتهای جهان نقش «سامری خوب» را بازی کند. سامری خوب یک تمثیل از انجیل لوقا بود که شرح جداگانهای میطلبد اما بههرحال منظور لوس این بود که آمریکا باید ناجی همه باشد، حتی آنهایی که از فرهنگها و نژادهای متضاد هستند. کنایه اسکورسیزی در این فیلم، به آغاز قرن آمریکایی از این جهت جالب بهنظر میرسد که تفاوت واقعیت با شعار را نمایش میدهد. در ادامه پنج مطلب را میخوانید که راجعبه این فیلم نوشته شدهاند؛ مطالبی که از زوایای فنی و محتوایی گوناگون به فیلم پرداختهاند و تنوع نظرگاهها در بینشان جالبتوجه است.
سرخپوست خوب، سرخپوست مرده میراثدار است!