هومن جعفری، خبرنگار: نوشتن از سینمای هند، کمی خطرناک است. خطر اول این است که آدم کلاس و منزلت اجتماعیاش را از دست بدهد. مجسم کنید در میهمانیهای خانوادگی و فامیل شما را به عمه ملوک معرفی کنند و بگویند ایشان به مردم فیلم هندی معرفی میکند! حالا بیا برای عمه ملوک توضیح بده که کلا درمورد سینمای بینالملل مینویسی و کارت فقط به سینمای هند محدود نمیشود. فایده ندارد. همان لحظه اول از چشم عمه ملوک و بقیه افتادهای و تا آخر میهمانی هم ناچاری گوشهای بنشینی و حرص بخوری و نگاههای شماتتآمیز نزدیکان را تحمل کنی.
اگرچه شاید عمهملوک بعدها و در خلوت، به این اشاره کند که در ایام جوانی چند باری روی نوار ویاچاس و بتاماکس، «شعله» را دیده و صحنه رقص «بسنتی» روی شیشههای خردشده، هیچوقت از ذهنش خارج نشده و بعد لبخند گرمی به تو بزند که یعنی پذیرفته شدهای. البته همچنان احتمالش هست که در مجامع عمومی فامیل، خیلی با تو گرم نگیرد که بقیه حساب کار دستشان بیاید!
خطر دیگری که نوشتن از سینمای هند به دنبال دارد، خطر ابتلا و درگیر شدن با این سینمای بدون منطق اما به شدت معتادکننده است. بلای گرفتار شدن به سینمای هند بلایی است که تا سرت نیاید متوجهش نمیشوی. هندیها در فیلمهایشان یک چیزی میریزند که نمیدانم چیست ولی وقتی درگیرش میشوی احتمالا آدم دیگری میشوی؛ آدمی که میتواند چیزهایی را باور کند که پیش از این محال ممکن بود بپذیرید.
به عنوان مثال، شما نمیتوانید بپذیرید که کسی با یک عدد موز مرتکب قتل چندین انسان شود، یعنی موز را به صورت آلت قتاله به سمت دیگران نشانه برود و مثل چاقو با آن، رگ دیگران را بزند! با این همه، اگر سینمای هند را دنبال کنید، بعد از مدتی میپذیرید که امکانش هست بعضی موزها در دست بعضی از افسرهای پلیس، تبدیل به آلت قتالهای برندهتر از قمه الجزایریها و ماچاته کلمبیاییها بشود و آقاپلیس ماهر با ضربات موز، چهار تا جنایتکار را رگزنی کند و نفر پنجم را نیز با پرتاب دقیق موز به سمت قلبش، به دیار نیستی بفرستد! یا مثلا کاملا میتواند بپذیرد که امکان دارد مردی وسط میدان بایستد و دو تا کامیون از دو طرف به سمت او حمله کنند و بعد، استاد به راحتی دستانش را باز کند و دو تا کامیون را با دست نگه دارد. این چیزها در سینمای هند طبیعی است. حالا اگر جای دیگری دیدید و نشد، ایرادی ندارد ولی بالیوود فرمول همه اینها را ساخته و پرداخته و به شدت هم روی آن حساسیت ناموسی دارد.
با ذکر این جزئیات، بد نیست نخستین مواجهه خودم با این سینما را برایتان بازگو کنم. اولین بار، 20 سالم نشده بود که با چند مفهوم به صورت همزمان آشنا شدم. آنروزها تازه داشتم در روزنامه صبح ورزش کار میکردم. جوانک 19-18 سالهای بودم که ماهی 20 هزار تومان حقوق میگرفتم. سهشنبه عصرها، یک آقایی با کلاه کپ و دو تا سامسونت بزرگ به تحریریه ما میآمد و به اتاقی میرفت و همه به او مراجعه میکردند. یکباره علاقهمند شدم که از این راز پرده بگشایم. متوجه شدم رفیقمان، دلیوری فیلم و سیدی است و برای بچههای روزنامه، نوار میآورد. همه چی هم داشت. اکشن، عشقی، فیلمفارسی، پک کامل بهروز و صدالبته فیلم هندی. یک دبیر سرویس بینالملل با ما کار میکرد که عشق سینمای هند بود. اولین نفر هم خودش فیلمها را باز میکرد و تا او سهمیه هندیهایش را نمیگرفت، کسی اجازه نداشت فیلم بگیرد. بعدها راه و چاه را یادم داد و من هم برای مدتی حدود هشت ماه، هندیباز شدم. از آن فیلم دلچهتاهه (دل عشق را چهچه میزند) یادم هست و یک فیلم اکشنطور به نام وانتوکافور (جمع یک و دو میشود چهار).
بعد از جدایی از آن روزنامه، دیگر گذرم به سینمای هند نخورد. دسترسی نداشتم و دنبالش هم نبودم. به جای دیگری رفتم که کمی به محافل روشنفکری نزدیکتر بود و آوردن اسم فیلم هندی آنجا، همان واکنش اولیه عمه ملوک را به دنبال داشت؛ طرد شدن! بعدها که اینترنت درست و درمان رسید و به دوران دانلود با یک کلیک رسیدیم، بعضی وقتها دوباره هندی دیدم و اتفاقا از تکتک لحظههایی هم که پایش گذاشتم راضی هستم. چون در ایام نوجوانی و جوانی واکسنش را زده بودم، عوارض دیدن فیلمهای هندی درگیرم نکرد. مثلا وقتی میبینم طرف شیر لوله حیاط را میکند داخل شکم کسی و بعد سر فلکه را باز میکند تا خون طرف از این سمت لوله بریزد پایین، به شدت میخندم. مغز و عقل هم میدانند که این گونه متفاوتی از فیلم است و نباید وسط بیایند و دخالت کنند و مثلا منطقی نبودن این صحنه با توجه به فیزیولوژی بشر را برایم توضیح دهند چون فیزیولوژی انسانی هم مثل بقیه پدیدهها از جمله جاذبه، در هند فرق دارد.
با ذکر این مقدمه طولانی، برویم سراغ چند نکته مهم پیرامون سینما و سریالهای هند.
نخست اینکه به نظر میرسد هند بر خلاف ما، یک صنعت سینما و تلویزیون بومی دارد که وظیفهاش سرگرم ساختن ملت است و باز هم برخلاف ما، وظیفهاش را درست انجام میدهد. سینمای هند، یکی از پرفروشترین و شلوغترین سینماهای جهان است چون به مردم کشورش هم رویا میفروشد و نیز راه پیشرفت را نشان میدهد. سینمای هند، همه را درون خودش جای میدهد؛ هم جوانترهای پرشر و شور و هم نسلهای متاخرتر. از این منظر است که سینمای هند، سال به سال و دهه به دهه، به مسیر توسعه اقتصادی و سختافزاری خود ادامه داده و توانسته برای یک میلیارد و 400 میلیون انسان سرگرمی تولید کند.
مهمترین چیزی که سینمای هند را -و به صورت کلی هر برندی را- زنده نگه داشته، وفادارسازی مخاطبان همیشگی است. شاید به تدریج از نسل عاشقان سینمای ایران کاسته شده باشد، اما سینمای هند آدمهایی دارد که میتوانند برایت دیالوگهای برتر چندین دهه از سینما را از حفظ بازگو کنند. میتوانند صدای هنرپیشهها را تقلید کنند و صحنههای جذاب فیلمهای معروف را برایت به اجرا بگذارند. ترانهها را حفظند و شایعات مربوط به ستارهها را دنبال میکنند. نه که در ایران آدمهای عشق فیلم نداشته باشیم اما واقعیت این است که سینمای هند حتی با وجود پیشرفت سینمای دنیا و دسترسی به تمام کانالهای ماهوارهای، ارتباط با مردمش را حفظ کرده؛ چیزی که ما عمیقا در مورد سینمای ایران از آن فاصلهای چشمگیر داریم. هند شیوهای در فیلمسازیاش دارد که مبتنی بر ستارهسالاری است و این روش را برای بیش از نیمقرن ادامه داده. در هند ستارههایی حضور دارند که بیش از پنج تا شش دهه شمارهیک بازار بودهاند در حالی که ما در سینمای خودمان، رسم فیلمسازی را تغییر دادیم و بسیاری از ستارههای محبوب را کنار گذاشتیم و نسلی جدیدی را پایه گذاری کردیم. برخلاف سینمای ایران که مدام جهت عوض میکند و دهه به دهه، سکانش از چپ به راست و از راست به چپ تغییر مسیر میدهد، سینمای هند به قوانین ابتدایی خود همیشه پایبند بوده و به آنچه میخواسته رسیده. درست است که موج نو و فیلمهای تقلیدی از غرب هم داشته اما سینمای بدنه و سنتی خود را هیچ وقت کنار نگذاشته.
دوم اینکه هند، همپای سینمای جهان پیش رفته. گرانترین تجهیزات سینمایی، جدیدترین جلوههای ویژه و کامپیوتری، مجهزترین استودیوهای فیلمسازی و گرانترین دستگاههای پخش و یکی از بیشترین تعداد سالنهای سینما در جهان را دارد. آنها بعد از چین با 65 هزار و آمریکا با 32 هزار، با نزدیک به 12 هزار سالن سینما در رده سوم بیشترین تعداد سالنهای سینمای جهان قرار دارند. نکته بعدی اینکه آنها با داشتن حدود 18 میلیون مهاجر هندی در سراسر دنیا، بیشترین تعداد مهاجران را دارند و همین قصه برای آنها یک بازارهدف بینالمللی را ایجاد کرده؛ بازاری که میتواند در تمام دنیا برای آنها گردش مالی به همراه بیاورد. معجون سینمای هند ترکنشدنی است و این سمت آب و آن سمت آب ندارد.
اینها را مینویسم که به این جمله برسم؛ برخلاف ما، هند صنعت سینما دارد، برای دههها برای این صنعت هزینه کرده و آن را در سراسر دنیا به مخاطبان خود نشان داده. همه سینمای هند رقص و آواز و بزنبزن نیست. هند فیلمهای اجتماعی هم دارد کمااینکه با تاسیس شعبه محلی شبکه نتفلکیس در این کشور، حالا استاندارد فیلمسازی آنها به آخرین تکنولوژیها نیز دسترسی دارد. هند بازار بسیار بزرگی برای سینمای خودش درست کرده. این واقعیتی است که نمیشود از آن گذشت.
سوم اینکه هند، بلد است فیلم بسازد. بلد است برایش تبلیغ کند و بلد است بازاریابی درستی برای محصولاتش انجام دهد و نتیجهاش میشود فروشهای سنگین در بازارهای مختلف. اینکه فیلم «انیمال/حیوان» توانسته چنین فروشی را تجربه کند، اصلا عجیب نیست. هندیها به فروشهای بزرگ عادت دارند. یادمان باشد آنها یک جمعیت مهاجر دارند که بسیار در باکس آفیس بینالملل، اثرگذار است. ما هم جمعیت مهاجر داریم که به وقتش میتوانند به تماشای فیلمهای ایرانی بروند و فروشی سنگین ایجاد کنند اما این ظرفیت هیچوقت به کار نیامده که بزرگترین دلیلش مسائل سیاسی است. جمعیت مهاجر میتواند در فروش بینالمللی اثر بگذارد.
چهارم اینکه «حیوان» یا دیگر فیلمهای پرفروش هندی، در بازار جهانی قرار نیست فیلم اثرگذاری باشند و دنیا را تکان دهند. همینکه در کشور خودشان پرفروشترین باشند و در بازار جهانی هم بتوانند اکران خوبی داشته باشند، قطعا در باکسآفیس دیده میشوند. حیوان قطعا فیلمی دارای قدرت رقابت با «قاتلان ماه کامل» یا «ناپلئون» یا «بازیهای گرسنگی» نیست و قطعا خیلی زود توسط سینمادوستانی جهانی فراموش میشود. یکی دو ماه دیگر در فصل اسکار نگاهها به این فیلمها و رقابتشان با یکدیگر خواهد بود اما این حقیقت را از یاد نبریم که فیلمهای هندی این توانایی را دارند که در اکران بیشتر جدی گرفته شوند.
بین 14 فیلم اول باکسآفیس، حیوان تنها فیلمی است که تعداد سینماهای اکرانکنندهاش زیر هزار قرار دارد. این فیلم در 691 سینما اکران شده درحالیکه آمار سینماهای دیگر فیلمهای رقیب قشنگ سه تا شش برابر این فیلم است. شاید افزایش تعداد سینماهای این فیلم کمک میکرد فروش بیشتری را تجربه کند. شاید هم تنها باعث میشد تا سالنهای نیمهکاره بیشتر شوند. با این همه، موفقیت این فیلم سبب خواهد شد تا جسارت آنها در پخش بینالملل افزایش پیدا کند. چرا که نه؟ آنها میتوانند فیلمی بسازند کمی بینالمللیتر که تعداد سینماهای اکرانکنندهاش به هزار هم برسد!
توصیه میکنم سریالهای هندی را هم کمی مورد توجه قرار بدهید. بعضی از سریالهایشان واقعا تماشا کردن دارد.