هومن جعفری، خبرنگار: 1. من کار به محمدحسین مهدویان ندارم که از قضا بسیار دوستش میدارم و یک مصاحبه منتشرنشده هم با او دارم که منتظر اکران عمومی فیلم «شیشلیک» مانده. این مطلب خاص، ربطی به «زخم کاری» و کلیت آن بهعنوان یک محصول فرهنگی و هنری و قضاوتها و نقدهای بعد از پایان فصل دوم هم ندارد که آنهم به وقتش باید انجام شود. اینجا و در این بحث، ما چیز دیگری مد نظرمان است. میزان بازدید و رسیدن به یک تحلیل. گویا آمار بازدید سریال مهدویان به بازدید ششصدوخردهای هزار باره برای قسمت آخر رسیده و کارگردان به این نتیجه رسیده که این آمار بسیار خفن است و بر مبنای آن، متنی نوشته که قضاوتش بماند برای وقتی دیگر. من فقط بهعنوان یک سریالبین حرفهای عرض میکنم اگر در کشورهای دیگر سریال به بازدید ششصد هزار تایی برسد، کنسلش میکنند و ادامهاش را نمیسازند. شاهد هم بسیار زیاد است و فقط با یک سرچ ساده، میتوانید آمار سریالهای کنسل شده و کاهش میزان بازدیدشان را به دست بیاورید. یکی از این سریالها، بازیگر یا پلیر با بازی وسلی اسنایپس بود که من شخصا بسیار دوستش داشتم و متاسفانه در میانههای پخش کنسل شد. دلیلش این بود که بازدید به همین حدودی رسیده بود که آقای مهدویان با آن، عکس یادگاری میگیرند و برای خودشان نوشابه گازدار باز میکنند. جناب مهدویان در سطرهای آخر پست اینستاگرامی خود به این اشاره میکنند که ملت تشنه سرگرمی و قسمتهای جدید هستند. سوال این است که در کشوری با نزدیک به 90 میلیون شهروند و نزدیک به 10 میلیون هم ایرانی خارج از کشور، رسیدن به عدد 600 هزار چطور باید جای افتخار داشته باشد؟ 2. من سریال زخم کاری در فصل دوم را ندیدهام. فصل اول را جسته و گریخته دیدم و دوستش داشتم و هنوز هم تمامش نکردم. فصل دوم ظاهرا بیشتر مورد هجمه و نقد مخاطبان قرار گرفته که چون ندیدهام قضاوتی ندارم. با این همه، با خواندن متن جناب مهدویان در اینستاگرام، سوال بسیار مهمی برای من پیش آمد که زمینهساز این مطلب شد. آیا به اصطلاح اهل فن، شاخترین سریال شبکه نمایش خانگی یا دستکم «فیلیمو» باید آمار بازدیدش اینقدر فاجعهبار باشد؟ اصلا نمیتوانم باور کنم که فیلیمو با این همه ید بیضا و تبلیغ، آمار پخشش چنین افتضاح باشد. یعنی واقعا از میان این همه جمعیت مشتاق سرگرمی، فقط 600 هزار نفر حاضر به تماشای کار آدمی شدهاند که در سینمای ایران با ساختن لاتاری برای خودش اوجی را تجربه کرده بود؟ اینکه بیشتر سقوط است تا پرواز و صد البته مرا یاد همان شعر معروف فیلم «شوریدهدل» میاندازد با بازی تحسینبرانگیز جف بریجز که کلی هم جایزه برد. او نقش خوانندهای از دور افتاده و به خط پایان رسیده را بازی میکرد که شعر بسیار زیبایی داشت با این مطلع: «خندهدارش اینه که وقتی داری سقوط میکنی، اولش فکر میکنی داری میری بالا!» من فکر میکنم نهفقط آقای مهدویان بلکه مدیران فیلیمو هم باید این این فیلم را ببینند و این آهنگ را بشنوند و معنای واقعیاش را درک کنند و اگر دست داد، به اتاقی بروند و به کارهای بدشان فکر کنند! مرد مومن تعداد دانلود آهنگهای ساسی مانکن در یک ساعت اول پخش کارهایش سه برابر آمار بازدید شماست! اینکه دیگر این همه شوآف ندارد! بعد هم «پوست شیر» که رکورد دو میلیون بازدید را زده بود. شما یکسومش دیده شدی. 3. قصد سفیدنمایی سیما و آمار بازدیدهای بیشترش را ندارم که رسانه ملی هم به قول بدنسازها در افت است. منتها تلویزیون هنوز تکبرنامههایی در چنته دارد که آمار بازدیدشان بیشتر از قسمت آخر فصل دوم سریال زخم کاری است. لابد همین که کارگردانشان در اینستاگرام با این آمار بازدید برایمان لاف بندری نمیآید، خودش جای بسی تشکر و قدردانی دارد که باید به آن پرداخت. من بیشتر به این فکر میکنم که ظرفیت پخش در ایران، به دلایلی که من میدانم و شما هم میدانید، چقدر پایینتر از چیزی است که باید باشد. زخم کاری در بدترین شرایط و در هر شبکهای هم باید پنج میلیون بازدید داشته باشد همانطور که پوست شیر هم باید بتواند برای قسمتهای جذاب خود روی 10 میلیون بازدید حساب کند. اینها آمار تخیلی نیست. میتواند رقم بخورد. روزگاری رقم میخورد. صداوسیما روزگاری برنامههای تلویزیونی داشت که شهر را خالی میکرد و برنامههای رادیویی جذابش در هر خانه و اداره و تاکسی و سوپرمارکتی پخش میشد. ما آن روزها را یادمان نرفته چون هم آن روزها را زندگی کردهایم و هم آن سریالها و برنامههای رادیویی را مثل آب حیات نوشیدهایم! حالا شاید به هزار دلیل دیگر آن آمار تکرار نشود اما هر از چند وقت یکبار، یک مناظره سیاسی یا یک برنامه ورزشی یا یک سریال خوب، یادمان میاندازد که این اژدهای خفته روزگاری چه زور بازویی داشت. هم شبکه نمایش خانگی برای رسیدن به صداوسیما کار دشواری دارد و هم صداوسیما برای بازگشت به روزهای اوج باید راه درازی را طی کند ولی زور بازو گرفتن با آمار ششصد هزار بازدید، حال آدم را خراب میکند.