پوریا عسکری، عضو هیات‌علمی دانشگاه علامه از ابعاد حقوقی و کیفری جنگ غزه می‌گوید؛
در روزهای ابتدایی جنگ غزه، رژیم‌صهیونیستی و حامیان بین‌المللی آن، برای توجیه حملات، به قواعد حقوق بین‌الملل استناد می‌کردند و از «حق دفاع مشروع» رژیم‌صهیونیستی سخن می‌گفتند اما هدف قرار دادن غیرنظامیان و بمباران کور منازل مسکونی، بیمارستان‌ها، مدارس و... با مبانی حقوق بین‌الملل همخوانی نداشت.
  • ۱۴۰۲-۰۹-۱۳ - ۰۰:۳۰
  • 00
پوریا عسکری، عضو هیات‌علمی دانشگاه علامه از ابعاد حقوقی و کیفری جنگ غزه می‌گوید؛
۳ جنایت بزرگ و قابل پیگرد اسرائیل
۳ جنایت بزرگ و قابل پیگرد اسرائیل

فرهیختگان: در روزهای ابتدایی جنگ غزه، رژیم‌صهیونیستی و حامیان بین‌المللی آن، برای توجیه حملات، به قواعد حقوق بین‌الملل استناد می‌کردند و از «حق دفاع مشروع» رژیم‌صهیونیستی سخن می‌گفتند اما هدف قرار دادن غیرنظامیان و بمباران کور منازل مسکونی، بیمارستان‌ها، مدارس و... با مبانی حقوق بین‌الملل همخوانی نداشت. از منظر حقوق بین‌الملل، اسرائیل عامدانه اقدام به نسل‌زدایی و جنایت علیه بشریت کرده بود. اما مشکل آنجاست که حقوق بین‌الملل فاقد ضمانت اجرای موثر بوده و به ‌لحاظ عملی در استیفای حقوق کاربرد ندارد. با این حال برخی صاحبنظران، معتقدند نادیده‌انگاری یا تضعیف همین ساختارهای موجود، می‌تواند تامین‌کننده منافع و مطامع قدرت‌ها باشد. اینکه حقوق بین‌الملل در جنگ غزه چه می‌گوید و چه راهکارهایی در اختیار ملت فلسطین می‌گذارد، موضوع ارائه‌ای است که آقای پوریا عسکری، عضو هیات‌علمی دانشگاه علامه طباطبائی و مدیر پیشین امور توافقنامه‌های بین‌المللی ریاست جمهوری شنبه ۴ آذرماه ۱۴۰۲ به ارائه آن در گروه تلگرامی «گفت و شنود» پرداخت. متن کامل این جلسه که با پرسش و پاسخ همراه بود را در ادامه می‌خوانید.
آنچه که در صحنه غزه و جنگ غزه رخ می‌دهد، بیشتر از آنکه جنبه حقوقی داشته باشد، دارای جنبه‌های سیاسی است. از جهت پیگیری مسائل در زمینه حقوق، باید نگاه‌مان به گفت‌و‌گوهای سیاسی به ویژه در حوزه روابط بین‌الملل و روابط قدرت باشد. البته مباحث حقوقی نیز می‌تواند در میان این مباحث مطرح شود. مباحث حقوقی نیاز به تامل و گذر زمان دارد. از همین رو، در حالی که یک ماجرا در جریان است، حقوقدانان نمی‌توانند پیرامون آن اظهارنظری داشته باشند. شاید بتوان به برخی از مباحث اشاره‌هایی داشت، اما این مباحث ناقص است و برای کامل‌تر شدن، نیازمند اطلاعات دقیق‌تری است که آن اطلاعات در گذر زمان به دست می‌آید.
پیش از ورود به آنچه که دنیا از هفتم اکتبر شاهد آن است، باید گریزی به وضعیت پیش از جنگ فلسطین و غزه بزنیم. همان‌طور که افراد مختلف از جمله دبیرکل سازمان ملل متحد بارها گفته، آنچه در غزه در حال وقوع است، به ریشه‌ها بازمی‌گردد. نمی‌توان به صورت مستقل و بدون توجه به ریشه‌ها، تحولات هفتم اکتبر و بعد آن را مورد تحلیل قرار داد. البته موضوع مورد اشاره من، صرفا از جنبه حقوق بین‌الملل است؛ طبیعی است این بحث ریشه‌های تاریخی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و بعضا مذهبی خیلی گسترده‌ای دارد که نمی‌توان در این مجال از آن صحبت کرد.

وضعیت اشغال نظامی
اما از جهت حقوقی، پیش از شروع جنگ، وضعیت اشغال نظامی وجود داشته است. «اشغال نظامی» (Military occupation) در حقوق بین‌الملل به عنوان یک وضعیت خاص در نظر گرفته شده است. در این حالت قوای اشغالگر بدون اینکه حقی داشته باشند، صرفا با استفاده از برتری نظامی، در منطقه‌ای، اعمال کنترل موثر می‌کنند و عمدتا از طرف مردمی که بر آن‌ها مسلط هستند، مورد حمایت قرار نمی‌گیرند. اشغال نظامی از قواعد 1899 و 1907 لاهه و کنوانسیون‌های چهارگانه ژنو 1949 و مشخصا کنوانسیون چهارم که به مباحث مربوط به اشغال نظامی می‌پردازد، تبعیت می‌کند.
اما در مورد غزه یک نکته‌ به طور خاص وجود دارد. فارغ از چند هفته اخیر، چند سال است رژیم‌صهیونسیتی با خارج کردن نیروهایش از باریکه غزه، ادعا می‌کند باریکه غزه منطقه اشغالی محسوب نمی‌شود. اگر با رویکرد خیلی کلاسیک به این استدلال و مفهوم اشغال بپردازیم، ممکن است مقرون به صحت باشد؛ چراکه در اسنادی مورد اشاره، منظور از اشغال نظامی، حضور نظامی‌ها، حضور چکمه و حضور قوای اشغالگر در سرزمین اشغالی مدنظر است. اما این استدلال در مورد آنچه که ما در پیش از 7 اکتبر در نوار غزه شاهد بودیم، مصداق ندارد. از نظر حقوق بین‌الملل، باریکه غزه، پیش از هفتم اکتبر و پیش از ورود مجدد نظامیان اسرائیل، منطقه اشغالی بوده‌است. برای تبیین علت این استدلال دو نکته مهم وجود دارد؛ نکته اول اینکه باریکه غزه، بخشی از سرزمین فلسطین است، به موجب مرزهایی که مورد تایید قطعنامه‌های مجمع عمومی و شورای امنیت سازمان ملل متحد قرار گرفته است. وقتی سرزمین فلسطین در اشغال باشد، تمامی مناطق آن سرزمین، مورد اشغال است. اما اگر بخواهیم از این مساله هم عبور کنیم و مشخصا در مورد باریکه غزه صحبت کنیم، با وجود خروج نیروهای نظامی از باریکه غزه، همچنان غزه در شدیدترین شرایط محاصره زمینی، هوایی و دریایی به سر می‌برد، به نحوی که حماس صرفا برخی امور جاری و روتین در سرزمین اشغالی غزه را مدیریت کرده و کماکان قوای اشغالگر از طریق محاصره‌شان می‌توانستند هر آنچه در غزه می‌گذرد را در نظر داشته و کنترل موثر بر آن داشته باشند. بنابراین از منظر مباحث حقوقی بین‌المللی، سرزمین غزه، پیش از 7 اکتبر هم سرزمین اشغالی محسوب شده و تابع مقررات حقوق اشغال بوده‌است. قوای اشغالگر از منظر حقوقی تعهدات متعددی را نسبت به اهالی سرزمین اشغالی داشتند که باید آن‌ها را به اجرا می‌گذاشتند اما هیچ‌وقت به این صورت عمل نکردند. در عین حال، باید به وضعیت حاد نژادپرستی در این سرزمین اشاره کرد. مصادیق متعدد و زیادی برای این موضوع وجود دارد. نوع حاد نژاد‌پرستی که اصطلاحا به آن «آپارتاید» گفته می‌شود، توسط سازمان‌های بین‌المللی از جمله گزارشگران ویژه سازمان ملل متحد، سازمان عفو بین‌الملل، سازمان دیده‌بان حقوق بشر و همچنین در جمع‌های دانشگاهی و نهادهای آکادمیک مورد بحث قرار گرفته‌ و اتفاق نظر در این مورد وجود دارد.

ادامه مطلب را اینجا بخوانید.

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰