زز کارکردهای مهم جنبش دانشجویی ایفای نقش واسطه بین مردم و مسئولان است. بدین‌معنا که جنبش دانشجویی از یک‌سو مطالبه‌کننده‌ حقوق مردم از مسئولان است و از سوی دیگر به عنوان پیشانی جامعه نقش گفتمان‌سازی در جامعه و هدایت افکار عمومی را نیز ایفا می‌کند.
  • ۱۴۰۲-۰۹-۱۱ - ۰۱:۱۴
  • 00
دغدغه‌هایمان به‌روز شد اما در پوشش خلأها موفق نبودیم
دغدغه‌هایمان به‌روز شد اما در پوشش خلأها موفق نبودیم

ابراهیم غمخوار، فعال دانشجویی دانشگاه شیراز: از کارکردهای مهم جنبش دانشجویی ایفای نقش واسطه بین مردم و مسئولان است. بدین‌معنا که جنبش دانشجویی از یک‌سو مطالبه‌کننده‌ حقوق مردم از مسئولان است و از سوی دیگر به عنوان پیشانی جامعه نقش گفتمان‌سازی در جامعه و هدایت افکار عمومی را نیز ایفا می‌کند. در صورت‌بندی دیگر نخبگان به عنوان مترجم بین طبقه حاکم و اجتماع نقش ایفا می‌کنند. نگاهی به تاریخ تحولات کشورهای مختلف هم نشان می‌دهد دانشجویان یکی از فعال‌ترین و مؤثرترین اقشار جامعه در پیشبرد تحولات سیاسی بوده‌اند. البته از آنجا که فعالیت تشکل‌های دانشجویی در بطن جامعه و دانشگاه انجام می‌پذیرد، باید پذیرفت هرگونه ضعف و قوتی در آن نیز متاثر از تحولات اجتماعی است. لیکن علی‌رغم این مساله، پارامترهای زیر اعم از اینکه منشأ اجتماعی و یا دانشگاهی و تشکیلاتی داشته باشند، از مهم‌ترین عوامل در کاهش اثرگذاری جنبش دانشجویی است.

1. کاهش عمق فکری فعالان دانشجویی و به تبع آن فعالیت‌ها
اولویت اول تشکل‌ها در دانشگاه‌ها، فعالیت و ارائه خروجی است و نه بهره‌گیری دانشجو. تأکید بر خروجی‌محوری و القای انتظارات فراوان از تشکل‌ها نوعی عمل‌زدگی را در تشکل‌ها به همراه آورده است. بر این اساس متاسفانه در بسیاری از تشکل‌ها برنامه‌‌ مدون و تعریف‌شده‌‌ای برای‌ رشد معرفتی و بصیرتی دانشجویان و سازگاری با فعالیت‌های دوران‌دانشجویی وجود ندارد. البته اتحادیه‌های دانشجویی دوره‌های آموزشی متعددی را برگزار می‌کنند که این نوشتار محل آسیب‌شناسی آنها نیست. اما به صورت اجمالی باید گفت رشد معرفتی و بصیرتی فرآیندی مستمر و در دل فعالیت است و نه مقطعی و در این فرآیند‌ هم نیازسازی معنا دارد و هم نیازیابی (مبدا و مقصد مشخص باشد) که در فرآیندهای آموزشی رایج کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد.

2. کاهش ارتباط تشکل‌ها با بدنه‌‌ دانشجویی و در نتیجه کاهش جذب
پدیده دیگر در تشکل‌های دانشجویی کاهش ارتباط میان اعضای تشکل‌ها با بدنه‌ دانشجویی و در نتیجه کاهش کمی اعضای تشکل‌ها است. جدای از بی‌رغبتی دانشجویان که در بخش قبل مختصرا بررسی شد، احساس بی‌نیازی نسبت به بدنه‌‌ دانشجویی در تشکل‌ها، بیگانگی با فضای ذهنی عمومی دانشجویان و ناتوانی در برقراری ارتباط با عموم دانشجویان، ناتوانی در استفاده از پتانسیل بالای دانشجویی، نداشتن پیام جدی برای دانشجویان و... برخی از علل این مساله است.

3. فاصله‌گرفتن از مردم
متناسب با رسالت‌های تشکل‌های دانشجویی، ارتباط با بدنه‌‌ مردم به عنوان یکی از مهم‌ترین ملزومات فعالیت‌های آنها شناخته می‌شود. یکی از مهم‌ترین علل پیروزی گفتمان عدالت در سال‌های گذشته نیز پیوند آن با مطالبات مردم بوده است. امروز در اثر خلأ مجرای ارتباطی و یا عدم استفاده‌‌ بهینه‌ از مجاری موجود، متاسفانه مطالبات مجموعه‌های دانشجویی کشور فاصله‌‌ زیادی با دغدغه‌ها و مشکلات مردم دارد و از این رو پشتوانه‌‌ مردمی جریانات دانشجویی کم، و امکان اثرگذاری آنها نیز ناچیز است.
سوال مهمی که ذهن‌مان را درگیر می‌کند این است که آیا جریان‌سازی این جنبش در کانتکسی غیر از جامعه کنونی و بدون پشتوانه مردمی امکان‌پذیر است؟
اگر در مواجهه با سوال پاسخ منفی بدهیم باید از کمی قبل‌تر خود را با پارادایم فکری روز جامعه و مردم هماهنگ کنیم. کانسپت اولیه جامعه برای شکل‌دهی دغدغه مردم نیاز‌هایی است که در آن شکل گرفته پس برای بررسی پارادایم فکری مولفه‌هایی مثل معیشت باید در اولویت قرار گیرد.

‌آرمان‌گرا باشیم ولی با چاشنی واقع‌بینی‌
در فضای غبار‌آلود سال گذشته شاید شناخت درست از غلط با تولید کلید‌واژه‌هایی مثل وسط‌باز سخت و ناممکن شده بود اما حال که در بستری آرام می‌توان به گفت‌و‌گو پرداخت باید حواس‌مان باشد که چه افرادی مجدد در برابر گفتمان‌سازی و دیالکتیک با حضور تریبون آزاد مخالفت می‌کنند یا در پس پرده مانع‌تراشی می‌کنند. دانشجویان قشر خاکستری بخش اعظم جامعه دانشگاهی را فرا می‌گیرند، این یعنی سردرگمی دانشگاه و دانشجو، این یعنی به ثمر ننشستن اهداف جنبش دانشجویی و اگر در ایده‌های موجود بازخوانی رخ ندهد وضعیت موجود در آینده نگران‌کننده خواهد بود اما باید به این نکته توجه کرد که زحمات و دستاورد‌های فعلی این جنبش را هم نمی‌توان انکار کرد از جمله رونق نسبی که پس از رکودی متاثر از کرونا در حال و هوای فضای دانشجویی حکمفرما شده بود یا سرپا نگه داشتن نشریات مکتوب فرهنگی (نشریه دانشجویی) در شرایطی که مدیران فرهنگی در جهت بهبود آن تلاشی که نمی‌کردند هیچ، روز به روز فاتحه‌ای مخلصانه‌تر بر جسم بی‌جان این رکن تاثیرگذار دانشجویی روانه می‌کردند.

چرا در پوشش خلأها و جریان‌سازی، نشریات می‌توانند نقش‌آفرینی ویژه‌ای داشته باشند؟
ابتدا باید چالش‌های این رکن تاثیرگذار را بررسی کنیم تا با رفع این مشکلات بتوانیم توقع نقش‌آفرینی داشته باشم. یکی از دغدغه‌های نشریات دانشجویی، داشتن مخاطب است. اینکه بتوان نیاز مخاطب را سنجید و موضوع مورد نظرش را بازتاب داد و با او همراهی کرد یکی از چالش‌های مهم نشریات به شمار می‌رود و همینطور باید توجه کرد‌ کسی که نگاه اصلی را به موضوعات شکل می‌دهد اصحاب نشریات هستند و نباید این مهم بالعکس باشد، البته با این پیش‌شرط که نشریات را نخبگان هر جامعه که از دل دانشگاه بیرون می‌آیند شکل می‌دهند. راه برون‌رفت از رخوتی که در نشریات گریبان ما را گرفته بازنمایی واقعیت‌هایی است که دانشجویان آن را جزء مشکلات صنفی خود می‌دانند نه بزرگ‌نمایی درگیری‌های سیاسی دانشگاه. اعتماد دانشجو به مثابه پشتوانه تشکل قلمداد می‌شود پس برای یک جریان‌سازی عمیق که منتج به برون‌رفت از بحرانی در کشور شود (به طور مثال بحران شکاف مدنی اجتماعی ایران) ابتدا باید دانشجویان را با خود همراه کنیم. نشریات می‌توانند نقش پیشانی و سخنگوی ماهانه تشکل قلمداد شوند؛ پس می‌توانند هیجان و تحرک را از سمت شما در بطن دانشگاه پمپاژ کنند و در ناکارآمدی‌ها‌ مسئولان را مورد خطاب و مواخذه قرار دهند. همان‌گونه که اشاره شد آرمان‌گرایی خود را از دست ندهید. آرمان ما نقطه مقابل رخداد‌هایی است که باعث ناامیدی ما از آینده می‌شود. شهید بزرگوار بهشتی می‌فرماید در این انقلاب آنقدر کار هست که می‌توان انجام داد بی‌آنکه هیچ پست و سمت و حکم و ابلاغی درکار باشد.‌کارهای فعلی‌تان را جدی بگیرید، به صرف مهم بودن کار تشکیلاتی که در حال حاضر درگیر آن هستید؛ این مورد جزء تجربیات واقعی شما قرار می‌گیرد. تشکیلات صرفا یک پروژه دانشجویی نیست، بلکه تشکیلات یک ایده و سبک زندگی است.

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰