به گزارش فرهیختگان آنلاین، نام لیلی گلستان برای آنهایی که به خواندن کتاب هم علاقهمندند آشناست، او در این سالها کتابهای زیادی از نویسندگان مختلف را به فارسی ترجمه کرده است. «میرا»، «تیستوی سبزانگشتی»، «اگر شبی از شبهای زمستان مسافری»، «زندگی، جنگ و دیگر هیچ»، «زندگی در پیشرو» و... برخی از آثار او به شمار میروند. او این روزها در تدارک برپایی تازهترین نمایشگاه «صداثر، صد هنرمند» است. این نمایشگاه که بیستو پنجمین دوره خود را پشت سر میگذارد، در سال 1371 با ایده شخصی او شکل گرفته و تا امروز هم ادامه پیدا کرده است. در این دوره از نمایشگاه «صد اثر، صد هنرمند» که قرار است از سیام تیر در گالری «گلستان» باز شود، 480 اثر از سوی هنرمندانی در سراسر کشور به گالری ارسال شده است. از این تعداد آثار 257 هنرمند به مرحله نهایی یعنی نمایش آثار راه یافته است. به روال دیگر دورههای این نمایشگاه، هر اثری که در جریان برگزاری این نمایشگاه به فروش برود، از روی دیوار برداشته و اثر دیگری از همان هنرمند جایگزین خواهد شد. به مناسبت برپایی این رویداد تجسمی با این گالریدار درباره روند برگزاری این نمایشگاه به گفتوگو نشستهایم، هرچند در میانه گفتوگو بحث به دیگر حوزههای تجسمی نیز کشیده شد.
نمایشگاه صد اثر صد هنرمند در حالی امسال برگزار میشود که این نمایشگاه برخلاف سایر رویدادهای تجسمی که شاید استمرار چندانی پیدا نکردهاند به بیستو پنجمین سال برگزاری رسیده است. زمانی که ایده برگزاری چنین نمایشگاهی در دهه 70 در ذهنتان شکل گرفت شرایط برای رشد هنرهای تجسمی به گونه دیگر بود و امروز طبعا این شرایط تفاوتهای زیادی کرده است. مهمترین تفاوتی که تلاش کردهاید در این سالها در جریان برگزاری این نمایشگاه ایجاد کنید چه بوده است؟
نیت اولیه من بردن آثار هنرهای تجسمی به خانه مردم بود. بهخصوص کسانی که تا به حال به دلیل گرانی آثار نتوانسته بودند کار هنری بخرند. بنابراین تسهیلاتی قائل شدم و مردم هم استقبال کردند. من هم کارم را با این نیت تا امروز ادامه دادم. در تازهترین دوره برگزاری این نمایشگاه، آثار به لحاظ کیفی از سطح ارزشمندی برخوردار هستند، در عینحال قیمتهای مناسب هر کدام از آثار ارائه شده دراین نمایشگاه میتواند سلایق مختلف مخاطبان هنرهای تجسمی را اقناع کند.
این نمایشگاه در زمره نمایشگاههایی قرار دارد که در آن به قیمتهای متفاوت آثار هنری برمیخوریم. به نظر شما قیمتگذاری آثار این نمایشگاه چقدر توانسته در فرهنگسازی خرید آثار هنری از سوی عامه مردم موثر باشد؟
به نظرم بسیار در این کار موفق شدهام. کسانی هستند که آثار هنری را خوب میفهمند و دوست دارند، اما امکان خرید ندارند، چون همیشه گران بودهاند و حالا با این تسهیلاتی که ما فراهم کردهایم میتوانند خرید کنند. اینکه مردم یک اثر هنری را میتوانند بخرند و به دیوار خانهشان آویزان کنند، یعنی فرهنگسازی.
یک بار در سالهای اخیر در خلال گفتوگوهایی که با شما انجام دادم به این مساله اشاره کردید که رکودی در عرصه هنرهای تجسمی احساس نمیکنید، حالا که دوباره در این گفتوگو مجالی برای ورود به بحث فرهنگسازی و خرید اثر هنری از سوی اقشار مختلف جامعه فراهم شده است بازهم میخواهم این سوال را بپرسم که جای پرداختن به چه مباحثی دراین حوزه خالی است؟ حوزه هنرهای تجسمی در سالهای اخیر رو به رشد و تعالی بوده است، ولی قطعا همچنان با کاستیها و نواقصی هم همراه است.
البته همانطور که پیشتر هم اشاره کرده بودم هنوز بر سر حرف خود هستم که اصلا رکودی در زمینه هنرهای تجسمی احساس نمیکنم. با این حال درباره مقوله خرید آثار هنری در شاخههای مختلف تجسمی از سوی مردم باید بگویم، فرهنگ خرید اثر هنری هنوز در جامعه ما شکل نگرفته است. هر چند زمینههای آن تا حدودی در سالهای اخیر فراهم شده است. اغلب مردم، امروز به یمن اطلاعرسانیهایی که در این حوزه میشود، به این مساله پی بردهاند که خرید اثر هنری به نوعی پسانداز بهشمار میرود و ارزش افزوده دارد. با این حال صرفنظر از مساله خرید آثار هنری تصور میکنم در حوزه هنرهای تجسمی رکودی به آنشکل نداریم و حتی طی سالهای اخیر، این روند در حوزه اقتصاد هنر بهبود هم یافته است. بر اساس تجربهای که سالها در این عرصه به دست آوردهام همیشه معتقدم، بهرغم آن که هنرمندان مستعدی در اقصی نقاط کشور فعالیت میکنند، شرایط هنرهای تجسمی در شهرهای دیگر ایران مطلوب نیست. البته این را از منظر فرهنگسازی در ارتباط با خرید آثار هنری میگویم، در واقع تعدادی از مخاطبان در شهرستانها هنوز به این مساله آگاهی پیدا نکردهاند که خرید یک اثر نقاشی، مجسمه، سفال، حجم و... فارغ از اینکه میتواند به زیبا کردن منازل آنها کمک کند و دیدگاه بصری و تصویریشان را ارتقا دهد، در رونقبخشی و پویایی در اقتصاد هنر هم تاثیر بسزایی خواهد داشت. امیدوارم این نگاه در دیگر شهرهای ایران هم شکل بگیرد و مردم بیشتر به محاسن خرید اثر هنری پی ببرند. البته این را هم میدانم که نمیتوان انتظار داشت فرهنگسازی در ارتباط با چنین حرکتهایی مثل خرید آثار هنری در بازه زمانی کوتاهی شکل بگیرد و به بار بنشیند. حرکتهایی از این دست قطعا نیازمند زمان است تا شاهد دستاوردهای مطلوب و تاثیرگذار آن در حوزه هنرهای تجسمی باشیم.
در زمینه ارتقای دانش مردم نسبت به خرید آثار هنری، سهم اطلاعرسانی گالریداران بیشتر از بقیه میتواند مثمرثمر باشد، اینطور نیست؟
بهطور قطع نقش سازنده گالریدارها در این حیطه را نمیشود نادیده گرفت. در عین اینکه باور دارم اگر میخواهیم دیدگاه و دانش مردم نسبت به خرید آثار هنری بیشتر شود، به اطلاعرسانی گستردهتری در این حوزه نیاز داریم. نهتنها در عرصه هنرهای تجسمی که در سایر حیطهها نیز اگر آگاهی و دانش و اشراف وجود نداشته باشد، برآیندی هم در پی نخواهد داشت. میخواهم بگویم تا زمانی که مردم نسبت به زوایا و مولفههای این حرکت هنری آگاه نشوند، به خرید آثار هنری در هر شاخهای که باشد، نمیپردازند. معتقدم در سالهای اخیر حرکتهای خوبی در زمینه خرید آثار هنری از سوی اقشار مختلف جامعه شکل گرفته است که در نوع خود ارزشمند است و امیدوارم این کار تداوم یابد تا در آینده نزدیک شاهد دستاوردهای مطلوبتری در عرصه هنرهای تجسمی باشیم.
طی روزهای گذشته در جریان برگزاری هفتمین حراج تهران، معاونت هنری وزارت ارشاد به خرید تعدادی از آثار این حراج پرداخت، به نظر شما قدم وزارت ارشاد برای چنین کاری میتواند شروعکننده جریانی برای سایر نهادهای دولتی باشد؟ بهخصوص این حرکت، رسانهها را بار دیگر به یاد طرح ناتمام تخصیص یک درصد بودجه عمرانی کشور به خرید آثار هنری انداخت، طرحی که هیچوقت در طول این سالها به سرانجام نرسید.
من هیچوقت روی خرید دولت حساب نکرده و نمیکنم. همیشه در طول سالهایی که در عرصه هنرهای تجسمی بهعنوان یک گالریدار فعالیت کردهام، بیشترین تمرکزم روی مردم بوده است. خریدهای گهگاهی از سوی سیاستگذاران فرهنگی چاره کار نیست.
خود شما فکر میکنید در حال حاضر جای پرداختن به چه مطالباتی در حیطه هنرهای تجسمی خالی مانده است که دولت باید به آن بیشتر توجه کند؟
از دولت نمیتوانم مطالبهای داشته باشم، چراکه میدانم هرگز مطالباتم برآورده نمیشود! ولی میتوانم بگویم کاری که دولت میتواند در حیطه هنرهای تجسمی انجام دهد این است که به برگزاری نمایشگاههایی در خارج از کشور بپردازد، ضمن اینکه میتواند قدمهایی برای شرکت دادن هنرمندان در آرتفرها و بیینالها بردارد. طبیعی است با انجام چنین اقداماتی، صرفنظر از آنکه هنرهای تجسمی به لحاظ اقتصادی رونق میگیرد، هنر ایران در شاخههای مختلف تجسمی هم میتواند بیش از پیش در معرض دید مخاطبان خارجی قرار بگیرد و در مجامع بینالمللی بیشتر شناسانده شود. البته این اقدامات باید به دور از باندبازیهای متداول و پارتیبازیهای متداولتر باشد تا تاثیرات لازم را در این عرصه دربرداشته باشد و بتوانیم از طریق برداشتن قدمهایی از این دست، شاهد شکوفایی و بالندگی بیشتر در حیطه هنرهای تجسمی باشیم.
به نظر شما چرا اغلب رویدادهای تجسمی مثل جشنوارهها نتوانستهاند در این سالها از استمرار کافی برخوردار شوند، ولی نمایشگاهی مثل «صد اثر صد هنرمند» با وجود آنکه به دست بخش خصوصی یعنی بهطور مشخص یک بانوی گالریدار برگزار میشود تا امروز تداوم پیدا کرده است؛ رمز این ماندگاری در چیست؟
رمز آن عشق راستین آن بانوی گالریدار به هنر است.
شما همواره در این سالها از جمله گالریدارانی بودهاید که به حمایت از هنرمندان جوان پرداختهاید. با توجه به اینکه برخی معتقدند در سالهای اخیر به مدد ورود رسانههای مدرن، جوانان به تکرار و تقلید و کپیکاری افتادهاند، حرکت آنها را در حیطه هنرهای تجسمی و خاصه نقاشی چطور ارزیابی میکنید؟
در کنار تقلیدها و کپیکاریها، هنرمندان جوان دیگری هم هستند که با شرافت و علاقه کار میکنند که من سرو کارم با آنهاست و برای آنها وقت میگذارم و کمکشان میکنم.
نویسنده : آزاده صالحی خبرنگار