درباره بدرقه غریبانه پروانه معصومی؛
«قرار بود در سریال «کوچک جنگلی» با آقای ناصر تقوایی همکاری کنم که به‌‌دلایلی نشد. بعد از آن آقای تقوایی به من گفت می‌خواهم فیلمی بسازم به نام «ناخدا خورشید» و نقشی برایت نوشتم که عینا شبیه نقشی است که قرار بود در کوچک جنگلی بازی کنی و با همان جذابیت است، آیا بازی می‌کنی؟ من هم گفتم شما بگو یک پلان بازی کن، قطعا بازی می‌کنم.» اینها حرف‌های پروانه معصومی، بازیگر فقید سینما در مستندی است که همین چندسال پیش از تلویزیون پخش شد.
  • ۱۴۰۲-۰۹-۰۹ - ۰۱:۵۱
  • 00
درباره بدرقه غریبانه پروانه معصومی؛
آقا شیک‌های سینما، شعار‌های قشنگ‌تان کو؟!
آقا شیک‌های سینما، شعار‌های قشنگ‌تان کو؟!

معین احمدیان، دبیر گروه فرهنگ: «قرار بود در سریال «کوچک جنگلی» با آقای ناصر تقوایی همکاری کنم که به‌‌دلایلی نشد. بعد از آن آقای تقوایی به من گفت می‌خواهم فیلمی بسازم به نام «ناخدا خورشید» و نقشی برایت نوشتم که عینا شبیه نقشی است که قرار بود در کوچک جنگلی بازی کنی و با همان جذابیت است، آیا بازی می‌کنی؟ من هم گفتم شما بگو یک پلان بازی کن، قطعا بازی می‌کنم.» اینها حرف‌های پروانه معصومی، بازیگر فقید سینما در مستندی است که همین چندسال پیش از تلویزیون پخش شد. نگاهی که فارغ از همه دسته‌بندی‌های باسمه‌ای سینما، فقط معطوف به جنس فیلمسازی و توانایی حرفه‌ای ناصر تقوایی است و اگر سینمای این کارگردان را می‌ستاید به‌واسطه این نیست که جریانی در سینمای ایران از تقوایی بت‌واره ساخته و پروانه معصومی هم بخواهد بر موج این جریان قرار بگیرد، بلکه نگاهش به فیلمسازی تقوایی، یادآور خاطرات خوشی از دوران طلایی سینمای ایران است. نکته قابل تامل اینجاست، جریانی که خودش را صاحب تقوایی و امثالهم می‌داند، این روزها دیگر نمی‌تواند همچون این نگاه پروانه معصومی، سینما و اجزای فعال در آن را قضاوت کند. این جریان که روزگاری با داعیه هنر برای هنر و فارغ بودن هنر از جدل‌های غیرهنری عکس یادگاری می‌گرفت، حالا دیگر نمی‌تواند یا نمی‌خواهد خودش را از بند فشارهای غیرهنری رها سازد. شاید به‌خاطر همین است که پس از مرگ پروانه معصومی در مقام اعتراف به توانایی‌های این بازیگر زن سینمای ایران، در بهترین حالت باید فقط سکوت کرد. البته که متوهمانه نمی‌شود و نمی‌خواهیم نتیجه بگیریم که پایگاه ویژه‌ای از آدم‌های سینمایی یا غیرسینمایی وجود دارد که بعد از درگذشت این بازیگر زن، دستور به بایکوت یا حتی توهین به او را صادر کردند؛ اما می‌توان گفت، آن‌چیزی که درحال رخ دادن است، اصلا برای یک فضای هنری، استاندارد و طبیعی نیست. حذف کردن و نادیده گرفتن نه‌تنها برای پروانه معصومی، بلکه برای هر زن دیگری که صفحات تاریخ سینمای ایران را به هنر خودش آراسته، امکان‌پذیر نیست. واضح است این برای جریان‌های قلدری که روز‌به‌روز در مواجهه با اجزای سینما، فاشیستی‌تر برخورد می‌کنند قابل پذیرش نباشد، اما سوال اینجاست چرا باید آنهایی که حیات هنری‌شان وابسته به رشد طبیعی سینماست، به این قلدرمآبی تن بدهند؟ باید به چنین جماعتی گفت؛ روزگاری که از آن چندان نگذشته است، شعارهای قشنگی می‌دادید مثل رواداری محض و خالی کردن نگاه از هر پیش‌داوری ایدئولوژیک، برای مواجهه با اثر هنری. وقتی قرار بود فیلم‌هایی که به جریان فکری شما منصوب بودند از لحاظ محتوایی تحلیل شوند از این شعارهای قشنگ استفاده می‌کردید تا منتقدان را خلع سلاح کنید، اما ورق روزگار انگار برگشته است و همه شما در چرخشی غافلگیر‌کننده هنگام مواجهه با هر اثر یا هر موثر، نه‌تنها اولین چیزی که می‌بینید وابستگی‌های فکری و ایدئولوژیک اوست، بلکه آخرین چیزی هم که می‌بینید و تنها چیزی که می‌بینید همین است. این البته از آن جهت غنیمت است که پرده‌ها برافتاده‌اند و تعارفات دروغین کنار می‌روند، اما از این جهت که حتی وانمود کردن به ابتدائیات اخلاق، دیگر ضرورتی بین ما ندارد، واقعا نگران‌کننده است.

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۱