فرهیختگان: «دوقطبی تجربهای خطرناک است»، «دوقطبی مضر است»، «دوقطبی مردم را دلزده میکند.» با وجود تاکید چندباره رهبر انقلاب بر لزوم پرهیز از دو قطبی کردن فضای جامعه اما هنوز هستند کسانی که خود را معیار حق و باطل میدانند و با عبارات گزنده مردم را آزار میدهند. چنین مجادلههایی در ایام انتخابات شدت بیشتری نیز میگیرد. برخی گروههای سیاسی تهی از ایدههای ایجابی برای اینکه ضعف محتوایی خود را جبران کنند با مشی افراطگرایانه هر نظر مخالف خود را در چهارچوب ضدیت با نظام دستهبندی و برخورد حداکثری با آن را تجویز میکنند. رهبر انقلاب اما اینگونه دستهبندیها را بارها نفی کردهاند. ایشان در آخرین مورد روز چهارشنبه در دیدار با بسیجیان سراسر کشور پرهیز از دوقطبیهای کاذب را مورد تاکید قرار دادند و افزودند: «برخی اظهارات در فضای مجازی و جدا کردن مردم تحت عناوینی مانند «طرفدار این یا آن»، واقعا جای گله دارد؛ کسانی که دین و مبانی و انقلاب و ولایت فقیه را قبول دارند، با هر اختلاف سلیقه برادرهای شما هستند و نباید دچار دودستگی شد.» بیانات رهبر انقلاب بهویژه در فضای چند روز اخیر جامعه که برخی چهرهها مدام با طرح اظهارات شکافزا امنیت روانی جامعه را بهخطر انداختهاند میتواند بسیار راهگشا باشد و افقهایی فراتر از مرزبندیهای سطحینگرانه را بازنمایی کند.
دوگانههای جعلی حتی در سطح منطقه هم موضوعیت ندارند
راهبرد نظامی برای اشغال و استعمار کشورها سالهاست مشروعیت خود را از دست داده، به همین دلیل دولتهای استعمارگر دیگر امکان استفاده علنی از این راهبرد را ندارند، مگر اینکه بخواهند قید آبرو و اعتبار خود را در افکار عمومی بزنند. دقیقا مشابه اتفاقی که هماکنون در سرزمینهای اشغالی فلسطین در جریان است. رژیمصهیونیستی و حامیان غربی آن برای اینکه بتوانند سرزمین فلسطین را تحتسلطه خود داشته باشند قید مشروعیت بینالمللی را زده و کشتار کودکان و زنان را نیز «دفاع از خود» اسرائیل قلمداد میکند. خروج این راهبرد را میتوانیم در تجمعات پرتراکم حامیان فلسطین در خیابانهای اروپا و آمریکا ببینیم. با از کار افتادن ابزار زور دولتهای استعمارگر شیوههای جدید را برای استفاده کمهزینه از منابع سرزمینهای مختلف به کار گرفتهاند. یکی از مهمترین راهبردهای دولتهای غربی برای جلوگیری از توسعه کشورها و استعمار منابع آنها راهبرد ایجاد تفرقه و شکاف بین مردم آن سرزمین است. این سیاست بهویژه درمورد کشورهای مسلمان بیشتر به کار گرفته شده است. غربیها با سوءاستفاده از تفاوتهای مذهبی و نژادی سعی داشتهاند کشورهای مسلمان را در تقابل با یکدیگر قرار دهند تا از این طریق هم مانع از بهرهمندی حداکثری این کشورها از منابع خود و هم مانع شکلگیری اجماع مجدد دولتهای اسلامی علیه رژیمصهیونیستی شوند و امنیت آن را تضمین کنند. این دوگانه جعلی اما تا حد زیادی فروپاشیده و عملیات طوفان الاقصی نیز کاریترین ضربه را به آن وارد آورده است. رهبر انقلاب در دیدار روز چهارشنبه ضمن آنکه «بههم ریختن دوگانههای جعلی و تحمیلی در منطقه» را یکی از خصوصیات غرب آسیای جدید توصیف کردند، موضوع از بین رفتن دوگانههای جعلی را نیز اینگونه تشریح کردند: «دوگانههای «عرب و غیرعرب»، «شیعه و سنی» و افسانه هلال شیعی، رنگ باخته که نمونه واضح آن در قضیه فلسطین است؛ چراکه در طوفان الاقصی و قبل از آن، بیشترین کمک را به فلسطینیان شیعیان عرب و غیرعرب کردهاند.»
بلندپروازانه نگاه کنیم
رهبر انقلاب پس از آنکه از بین رفتن دوگانههای جعلی در منطقه را تشریح کردند، در توصیف دوگانه واقع و راهبردی جدیدی که در منطقه شکل گرفته است، فرمودند: «در مقابل آن دوگانههای تحمیلی، دوگانه جدیدی به نام مقاومت و تسلیم بر منطقه حاکم شده است و امروز جریان مقاومت یعنی تسلیم نبودن دربرابر زورگویی، زیادهخواهی و دخالتهای آمریکا، یک جریان واضح در منطقه است.» جریان مقاومت دربرابر زیادهخواهیها حتی از سطح منطقه نیز فراتر رفته و اکنون هستههای مقاومت در سطح جهان یقه آمریکا و سایر دولتهای مستکبر را گرفته است. رهبر انقلاب این موضوع را اینگونه مورد اشاره قرار دادند: «بشارت امام بزرگوار درباره «تشکیل هستههای مقاومت جهانی» امروز در منطقه محقق شده و هستههای مقاومت درحال تغییر سرنوشت منطقه هستند که یک نمونه آن، همین طوفان الاقصی است.»
در شرایطی که فضای منطقه از دوگانههای جعلی عبور کرده، برخی در کشور هنوز سعی در تداوم رویکرد ارتجاعی خویش دارند و دوگانههای منسوخ را بازسازی میکنند. حال آنکه برای اثرگذاری در سطح جهان و گسترش هرچه بیشتر راهبرد مقاومت دربرابر زورگویی پیش از هر چیز باید دعواهای بینتیجه داخلی کنار گذاشته شود. امری که منافع جناحی و حب و بغضهای مانع از تحقق آن است.
مشارکت همه آحاد مردم
دولتهای غربی در اجرایی ساختن راهبردهای امنیتی و سیاسی ضدایرانی خود همواره منتظر بهانههایی هستند که بتوانند با مصرف آن نزاعی بین مردم با مردم یا مردم با ساختار حکمرانی بهوجود بیاورند. این نزاع فرسایشی از این جهت که همبستگی ملی در توسعه کشور را از بین میبرد مطلوب آنها محسوب میشود. مشارکت حداکثری در انتخابات از آنجا که پیام همبستگی ملی را به جهان منتقل میکند تا حد زیادی میتواند انگیزههای خصمانه را از بین ببرد. صدور چنین پیامی بهویژه در اولین انتخابات پس از آشوبافکنیهای 1401 بسیار موثر عمل میکند. افزایش امید اجتماعی مهمترین لازمه تحقق مشارکت حداکثری است که درنتیجه افزایش میزان رضایت نسبت به عملکرد نهادهای حکمرانی حاصل میشود. طبعا دامن زدن به دوقطبیهای کاذب نمیتواند چنین هدفی را محقق کند.
عدم ایجاد دوقطبی؛ بایستهای دائمی نه گزارهای فصلی
تاکید رهبر انقلاب بر مخرب بودن دوقطبیهای کاذب موضوعی جدید نیست که در چند وقت اخیر مطرح شده باشد. ایشان تاکنون به مناسبتهای مختلف این موضوع را مورد اشاره قرار دادهاند. خرداد ماه سال 96 ایشان در دیدار با جمعی از مسئولان نظام «دوقطبی شدن کشور» و «دودستگی مردم» را تجربهای خطرناک دانستند و افزودند: «در سال ۵۹، رئیسجمهور وقت جامعه را دوقطبی، و مردم را به دو دسته مخالف و موافق تقسیم کرد که نباید این تجربه تکرار شود.» رهبر انقلاب اسلامی «فاصلهگذاری واضح با دشمن» را زمینهساز وحدت ملی دانستند و بیان داشتند: «مسئولان باید با دشمن خارجی و عوامل داخلی او فاصلهگذاری جدی کنند.» ایشان با یادآوری تجربه تلخ حوادث سال ۸۸ گفتند: «در آن حوادث عدهای در خیابانها به صراحت علیه اساس انقلاب و باورهای دینی شعار دادند و چون با آنها مرزبندی و فاصلهگذاری نشد مشکلات ادامه یافت.» رهبر انقلاب شهریور ماه سال 93 نیز در دیدار با اعضای هیاتدولت اجتناب از دوقطبی را اینگونه متذکر شدند: «جناحبندیهای سیاسی اشکالی ندارد اما نباید جامعه را به دو قطب تبدیل کرد زیرا این کار موجب دلزدگی و خستگی مردم و شکننده شدن محیط جامعه میشود.»
مردم چه مجلسی میخواهند
پرهیز از ایجاد دوقطبی در نگاه رهبر انقلاب صرفا به فضای اجتماعی محدود نمیشود. ایشان اسفند ماه 97 در دیدار با مردم نجفآباد ایجاد دوقطبی در بین نهادها را نیز مخرب دانسته و بیان میکنند: «دوقطبی مجلس دولتی و مجلس ضد دولتی؛ کأنّه در ایران یک عده طرفدار مجلس دولتیاند، یک عده طرفدار مجلس ضد دولتیاند؛ نه، ملت ایران نه مجلس دولتی میخواهند، نه مجلس ضددولتی میخواهند؛ ملت ایران مجلسی میخواهند که به وظایف خودش آشنا باشد؛ بداند که چه برعهده اوست در قانون اساسی؛ متعهد باشد، متدین باشد، شجاع باشد، مرعوب آمریکا نباشد؛ علاقهمند واقعی به پیشرفت کشور باشد، پیشرفت کشور را در تربیت علمی جوانان بااستعداد این کشور و این ملت بداند. اینجور مجلسی را میخواهند؛ مجلسی که درد مردم را بشناسد، درد کشور را بشناسد، درصدد درمان و علاج آن دردها باشد.»
خالصسازی جعلی
شنیده شدن عبارت «مملکت مال حزباللهیهاست» از زبان برخی کاندیداهای احتمالی انتخابات مجلس بیش از آنکه ریشه در دغدغههای اجتماعی داشته باشد ریشه در منافع سیاسی افرادی دارد که تلاش دارند عدم توانایی سیاسی خود در کسب مقبولیت اجتماعی را با حذف سایر رقبا دنبال کرده و فشار ناتوانی خود را به نهادهای نظارتی تحمیل کنند. رهبر انقلاب اما این رویکرد را نفی کرده و کلیدواژه خالصسازی به معنای تفتیش عقاید و جداسازی افراد از دایره انقلاب و نظام را اینگونه بیاعتبار میکنند: «در صدر اسلام، خب، با پیغمبر اکرم یک عده بودند؛ سلمان بود، اباذر بود، ابیبنکعب بود، عمار بود، کی بود، کی بود؛ اینها درجه اول و خالصترینها بودند؛ عدهای دیگر از اینها یک مقداری متوسطتر بودند؛ یک عدهای بودند که گاهی اوقات پیغمبر حتی به اینها تشر هم میزد. اگر فرض کنید پیغمبر در همان جامعه چندهزارنفری -که کار خالصسازی خیلی آسانتر بود از یک جامعه هفتاد میلیونی کشور ما- میخواست خالصسازی کند، چه کار میکرد؟ چی برایش میماند؟ آنکه یک گناهی کرده، باید میرفت؛ آنکه یک تشری شنفته، باید میرفت؛ آنکه در یک وقتی که نباید از پیغمبر اجازه مرخصی بگیرد، اجازهی مرخصی گرفته، باید میرفت؛ آنکه زکاتش را یک خرده دیر داده، باید میرفت؛ خوب، کسی نمیماند. امروز هم همینجور است. اینجوری نیست که شما بیایید افراد ضعیفالایمان را از دایره خارج کنید، به بهانه اینکه میخواهیم خالص کنیم؛ نه، شما هرچه میتوانید، دایره خلصین را توسعه بدهید؛ کاری کنید که افراد خالصی که میتوانند جامعه شما را خالص کنند، در جامعه بیشتر شوند؛ این خوب است. از خودتان شروع کنید؛ دور و بر خودتان، خانواده خودتان، دوستان خودتان، تشکل خودتان، بیرون از تشکل خودتان. هرچه میتوانید، در حوزه نفوذ تشکل خود، برای بالا آوردن میزان خلوصهای فردی و جمعی تلاش کنید؛ که نتیجه آن، خلوص روزافزون جامعه شما خواهد شد. راه خالص کردن این است.»