میلاد جلیلزاده، خبرنگار گروه فرهنگ: قطعا کسانی که «جنگل پرتغال» را دیدهاند، برایشان خیلی جالب خواهد بود اگر بشنوند کارگردان این فیلم خودش امروز در تهران معلم است و قبلاً در دانشگاه آزاد تنکابن ادبیات نمایشی خوانده بود. با این حال آرمان خوانساریان بیشتر شبیه مریم است تا سهراب. این را خودش میگوید. حتی میگوید به هژیر که در فیلم او را نمیبینیم و فقط نامش را میشنویم شبیهتر است تا سهراب. اگر گفتوگوی ما با آرمان خوانساریان را بخوانید، به این پی خواهید برد که چالشهای نسلی درون داستان از تجربه زیسته کارگردانش آمده و از آن سو اگرچه بخشی از این مسائل را میتوان به جامعه روشنفکری ایران در دهههای ۹۰ و ۱۴۰۰ ربط داد، خود آرمان خوانساریان اینها را به پیچیدگی نفس آدمها در هر موقعیتی و در هر زمان و زمینی مربوط میداند. با کارگردان فیلم تحسینشده جنگل پرتغال گفتوگوی مبسوطی داشتهایم که از ویژگیهای شخصیتی خود او گرفته تا ویژگی شخصیتهایش در فیلم و از مسائل فنی فیلمنامه و کارگردانی و بازیها تا شرایطی که فیلمش در آن دیده شد، پر از نکات خواندنی است. این گفت وگو را در ادامه از نظر میگذرانید.
*نمیشود گفت که تا سال ۶۹ هرکس که به دنیا آمد میشود دههشصتی و دیگر متولدین ۷۰ و ۷۱ شامل آن فضا نمیشوند. به این دلیل که من تربیتم تربیت دههشصتی است، البته جزء نوههای آخر هستم و خانواده ما هم به مناسک و سنتها باور داشته و خیلی در خانه پدربزرگ و مادربزرگم جمع میشدیم. تربیت من دهه پنجاه و شصتی است. خودم با فاصله یکساله از آن دهه به دنیا آمدم و همه چیزم آن طرف است.
*خانم زمانی معلم کلاس سوم دبستان من که هر جا هستند دستشان را میبوسم، در جلسه اولیا و مربیان دربارهام گفتند من حدس میزنم آرمان خوانساریان یا نویسنده میشود یا کارگردان یا رئیسجمهور. اولی و دومی را فعلا شدم تا ببینیم سومی چه میشود!
*من خیلی به مرزبندی دههها اعتقاد ندارم. مخصوصا از سال ۹۸ وقتی معلم مدرسه شدم، این را اطمینان پیدا کردم. فکر میکردم دهههشتادیها خیلی متفاوت هستند اما دیدم اینها چقدر شبیه من یا دهه شصتیها و پنجاهیها هستند. ما مثل هم هستیم. دهه ۶۰ نماد جوانانی است که گناه دارند و نسل سوخته هستند. پس دهههفتادیها یا پنجاهیها چگونه هستند؟ همه را میتوان سوخته یا غیرسوخته دانست.
*یکی از شاگردانم به نام باراکا حیدری که فکر میکنم آیندهدار است، سر یک چیزی از سریال روزیروزگاری مثال زد. گفتم تو بچههشتادوچندی این را کجا دیدی؟ گفت من عاشق این سریالم و آن را سه بار دیدهام. این بچهها فقط شکل ظاهریشان با دهههای ما فرق دارد، اما امید و سرخوردگیهای ما مثل هم است. بالاخره همین پدر و مادرهای دهه ۵۰ و ۶۰، نیمی از خودشان را سانسور کردهاند اما نیم دیگر را به همین بچههای دهه ۷۰ و ۸۰ انتقال دادهاند. صحبت من در فیلم راجعبه همین شکاف نسلی است.
برای خواندن متن کامل گفتوگو، اینجا را بخوانید.