بهروز افخمی، فیلمساز و کارگردان سینما نیز در این همایش درباره بازنمایی تصویر صهیونیستها در سریالها و فیلمهای سینمایی سخن گفت. او بیان کرد: «کوشش صهیونیستها مخصوصا در سینمای آمریکا برای جا انداختن روایتهای مورد نظر خودشان است زیرا با گسترش اینترنت به نظرم تحولات جدی و بنیادین اتفاق افتاده است که باید از این به بعد لحاظ شود.» او ادامه داد: «ادعای صهیونیستها یا تبلیغاتچیهای شبیه به صهیونیسم بر این اساس است که شما میتوانید روایت را بر حقیقت مسلط کنید، یعنی حقیقت آن چیزی است که ما تعریف کرده و نمایش میدهیم. آنها ادعا دارند اصلا حقیقتی وجود ندارد و با روایتهاست که فردی بر فرد دیگری مسلط میشود. این تصور (برخی اسم آن را پستمدرن میگذارند)، یعنی ادعای بنیادین که حقیقتی در کار نیست و دنیا یکجا اتفاقی است که میتوانست وجود نداشته باشد و خلقت و حقیقتی در کار نیست پس حالا که ما هستیم خودمان میتوانیم روایتهایی را به وجود آورده و دنیا را آنطور که میخواهیم تعریف کنیم. اگر به اندازه کافی صدای ما بلند باشد و بتوانیم کنترل مسائل رسانه را در اختیار بگیریم آنچه ما روایت میکنیم «حقیقت» میشود. معتقدم چنین ادعایی از همان ابتدا احمقانه بود و هر آدمی با عقل سلیم متوجه میشد که آن چیزی که بهعنوان گوناگونی حقیقت یا برابر بودن تفسیرهای مختلف عرضه میکنند با منطق و عقل جور در نمیآید.» افخمی گفت: «در دورهای صهیونیستها فکر میکردند میتوانند این روایتها و تفسیرهای دلبخواهی از عالم را به جای حقیقت با فیلمهای مختلف، دستکاری اخبار و کنترل شبکههای خبری و برنامههای تلویزیونی جا بیندازند. این موضوع و تفکر تا قرن بیستم شاید هنوز به نظر میآمد که کار میکند؛ اگرچه همان زمان نیز این تصور که صهیونیستها فکر میکنند میتوانند روایت خود را جا اندازند محل تردید بود. همان زمان نیز افراد وارد به رسانه، سینما و آثار هنری میدانستند که بحث اصلی پول درآوردن است که ما اسم آن را گسترش ایدئولوژی و تبلیغات میگذاریم.» این کارگردان سینما گفت: «در هر حال هالیوود از این راه مقدار زیادی پول کسب میکرد و اگر قرار بود برخی از ادارهکنندگان صهیونیسم در هالیوود ندانند که این فیلمهای سفارشی تاثیری ندارند پس کار خود را بلد نبودند. فیلمهای سفارشی که درباره هولوکاست و مظلومیت یهودیان در جنگ دوم جهانی و در طول قرن بیستم ساخته میشد اغلب فروش نمیرفت. همان جا اگر آدمی عاقل بود میفهمید که ما پول زیادی درآورده به این عنوان که یهودی و مسلط بر هالیوود هستیم.» او در ادامه اظهار کرد: «حتی در قرن بیستم و گسترش اینترنت نیز زمانی که همه چیز را سانسور کرده و اجازه نمیدهید حرکت ضدصهیونیسم در هالیوود اتفاق بیفتد و هیچکس نمیتواند فیلم ضدصهیونیسم در هالیوود بسازد، حتی آن زمان نیز وجدان و درک طبیعی ببین تماشاچیان سالم یک مقاومتی نسبت به این روایتهای یکسویه و سانسورشده نشان میدهد. الان این قضیه تفاوت کلی پیدا کرده است، یعنی در 25 سال اخیر و بعد از گسترش اینترنت جایی برای جا انداختن روایت به جای حقیقت و روایتهای دلبخواهی به جای واقعیتی که مردم میفهمند وجود ندارد.» افخمی گفت: «دلیل آن این است که دیگر نمیتوان چیزی را سانسور کرد. لازمه پنهان کردن این است که شما یک دروغ بزرگ را بتوانید جا بیندازید. باید اول بتوانید تمام مخالفان خود را سرکوب و سانسور کنید و از حرف زدن آنها جلوگیری کنید؛ در دنیایی که اینترنت گسترش پیدا کرده است چنین چیزی غیرممکن است. فیلمهای خبری و فیلمهایی که بلافاصله بعد از واقعیت در حال اتفاق افتادن گزارش میشود به یک شکلی که باید نام آن را جنگ نامتقارن گذاشت با روایتهای عمدهای که با سرمایههای بزرگ صهیونیستها فراهم میشود مقابله میکند و بهتدریج و به شکل نامتقارن روایت اصلی یا روایتی که میلیاردها دلار پول خرج آن شده تا جا بیفتد را مندرس میکند.» این کارگردان در ادامه تصریح کرد: «بنابراین فکر میکنم جنگ غزه تعیینکننده بوده و در آینده ما با دنیای جدیدی روبهرو خواهیم بود که در آن حتی فیلم ساختن به قصد تبلیغات کردن برای جبهه حق نیز سخت است چه برسد برای کسانی که میخواهند دروغی را جا بیندازند. فیلم ساختن برای جبهه حق سخت شده است؛ به محض اینکه بدانند شما بهعنوان فیلمساز جهتگیری دارید دست شما را خوانده و پایان داستان را پیشبینی میکنند و در این صورت دیگر علاقهای به دیدن فیلم داستانی ندارند. چون «واقعیت در جریان» از طریق اینترنت و فیلمهای خبری به هر کسی که حتی طرفدار جبهه حق باشد منعکس میشود، یعنی او هم ترجیح میدهد در اینترنت ببیند آخرین خبر در جنگ غزه چیست.» افخمی بیان کرد: «بنابراین اگر ما بخواهیم فیلم داستانی درباره جنگ غزه بسازیم فکر میکنیم با این همه فیلم و شخصیت واقعی که فداکاری آنها واقعی است و حرفهایی که میزنند را با خون خود امضا میکنند چگونه فیلم داستانی بسازیم؟»