مصادره‌ سینما، موجب ترس و هراس فعالیت بخش خصوصی ؛
بخش مهمی از مقالات پیشین بایگانی به مشکلات و دشواری‌های تولید فیلم در ایران پساانقلاب اختصاص یافته بود. از اینکه چطور گروه‌های مختلف فکری توانایی اشتراک بر سر یک موضوع مهم، یعنی سینما را نداشتند و حتی گاه مساله از تفکر جمعی خارج می‌شد و عامل افتراق، نظرات شخصی بود.
  • ۱۴۰۲-۰۹-۰۷ - ۰۱:۵۶
  • 00
مصادره‌ سینما، موجب ترس و هراس فعالیت بخش خصوصی ؛
نخستین فیلم‌های انقلاب زیر ذره‌بین انقلابیون
نخستین فیلم‌های انقلاب زیر ذره‌بین انقلابیون

احسان زیورعالم، خبرنگار: بخش مهمی از مقالات پیشین بایگانی به مشکلات و دشواری‌های تولید فیلم در ایران پساانقلاب اختصاص یافته بود. از اینکه چطور گروه‌های مختلف فکری توانایی اشتراک بر سر یک موضوع مهم، یعنی سینما را نداشتند و حتی گاه مساله از تفکر جمعی خارج می‌شد و عامل افتراق، نظرات شخصی بود. مصادره‌ سینما، موجب ترس و هراس فعالیت بخش خصوصی شده بود و بخش مهمی از انقلابیون با تاسی از کشورهایی چون الجزایر و کوبا در تلاش بودند سینمایی دولتی و البته تبلیغی راه بیندازند. در چنین وضعیتی سرمایه‌گذارانی که از سال 1355، با افول سینمای‌فارسی پا از ورطه خطرناک سینمای ایران بیرون کشیده بودند نیز تمایلی به تولید اشکال جدید سینما نداشتند؛ اشکالی برآمده از انقلاب و البته متاثر از سینمای چپ‌گرایی که با پیروزی انقلاب حالا بر سردر سینماها جلب توجه می‌کردند. فیلم‌هایی با موضوع استعمار امپریالیست‌ها و استثمار شدن جوامع فرودست. فیلم‌هایی چون «نبرد الجزایر» حالا محبوبیت ویژه‌ای پیدا کرده بودند و این مساله در قامت فیلم‌های داستانی مستندگونه سال‌های پایانی دهه 50 خود را بازنمود می‌کرد.
با این وجود تولید فیلم در روزهای پایانی دهه 50 ناممکن هم نبود. برخی از دستگاه‌های دولتی از جمله «تل‌فیلم» اقداماتی برای روشن نگاه داشتن چراغ سینما داشتند. ‌تل‌فیلم‌ که بعدها در ساختار تلویزیون ایران به «سیما‌فیلم» تغییر نام یافت، واحد تولید فیلم در تلویزیون ملی ایران، زیر نظر فریدون رهنما بود که هدفش حمایت از گونه‌های نامتعارفی از سینما بود، گونه‌هایی که مخاطبش عوام نبودند؛ اما در آن سوی مرزها می‌توانست تریبون رسمی ایران در جشنواره‌های سینمایی باشد. فیلمسازانی چون سهراب شهیدثالث، آربی آوانسیان یا پرویز کیمیاوی برآمده از تل‌فیلم بودند و حالا این نهاد به دست مسعود کیمیایی افتاده بود که اساسا خارج از چهارچوب تعریف‌شده ‌‌تل‌فیلم‌ فیلم ساخته بود. اگرچه کیمیایی را یکی از ارکان موج‌نوی سینمای ایران می‌شناختند؛ اما برخلاف دیگر چهره‌های شاخص موج‌نو، فیلم‌های کیمیایی آثار محبوب گیشه بودند و می‌توانستند عامه مردم را ترغیب به دیدن خود کنند. با این حال شرایط پساانقلاب چنان نبود که کیمیایی برای مثال علم ‌قیصر‌سازی را به اهتزاز درآورد. درعوض اگر فضای کارهای پایانی کیمیایی چون «خاک» و «سفر سنگ» را در نظر بگیریم، می‌توان دریافت چگونه انقلابیون او را دوست می‌داشتند. مهم‌تر آنکه محمدعلی نجفی در تولید نخستین فیلمش، «جنگ اطهر»، از گروه تولید «سفر سنگ» بهره جسته بود که نشان از رابطه او و کیمیایی و احتمالا ارتباط کیمیایی با دفتر آیت‌فیلم دارد. البته کیمیایی در گفت‌وگویی با روزنامه اطلاعات در در هجدهم مرداد 1358، مدعی شده بود «خطر بزرگ سینمای ما ساختن فیلم‌هایی است که الگو بشنود و در یک قالب بمانند و این سینمایی که بعد از انقلاب باید به وجود بیاید، باید سخت مواظبش بود.» به نحوی کیمیایی می‌دانست خطر یکسان‌نگری در کمین سینمای ایران است، چیزی که مطلقا رخ نداد؛ اما رخ‌نمایی کرد.
دیگر نهاد درگیر فیلمسازی «سینما در روزگار محمدعلی رجایی» بود که در سه مقاله پیشین درباره چگونگی شکل‌گیری آن و تلاش‌هایش برای حذف رقبا و البته به چنگ آوردن کنترل سینماها به تفصیل سخن گفته بودیم. در آخرین مقاله «بایگانی» با عنوان «جنگ قدرت بر سر سینمای بی‌فیلم» گفتیم که گزارشی در روزنامه کیهان به تاریخ هشتم فروردین 1360، به نقل از علی زندی، چهره‌ای ناشناخته در سینمای پساانقلاب منتشر شد که در آن آمده بود: «با تجربه کم و وجود مشکلات بسیار زیاد درصدد تهیه فیلمی برآمده‌ایم. سناریوی این فیلم که در مورد زندگی میرزاکوچک‌خان می‌باشد براساس کلیه کتاب‌هایی که در مورد او نوشته شده است، تهیه شده و به چندین شخصیت نیز جهت نظرخواهی ارائه شده است.»
جمال امید اما از یک نهاد ناشناخته دیگر نیز در کتاب «تاریخ سینمای ایران» یاد می‌کند: «سازمان سینمایی محمدزاده»، که در اواخر 1358 با همیاری اداره کل ترویج و نمایش فعالیت کرد. این نهاد ظاهرا خصوصی، در هیات موسس خود نام‌هایی چون سیدمحمد موسوی‌خوئینی، ابوالحسن بنی‌صدر و عبدالحسین محمدزاده را می‌دید. این سازمان همان جایی است که فیلم «الرساله» مشهور به «محمد رسول‌الله» را وارد کرد و البته سروصداهایی به پا کرد. پس عجیب نیست در خبر آغاز به کارش در روزنامه کیهان دوم مرداد 1358 آمده است: «به منظور احیای هنر در اسلام و پرورش استعدادها و خلق آثار هنری که در خور جامعه انقلابی ایران باشد، بنیاد هنری به تازگی اعلام موجودیت کرده و فعالیت خود را آغاز نمود.»
حال در چنین وضعیتی که هستی سینمای ایران نسبت به سال‌های پیشینش کوچک شده بود، به گفته جمال امید 11 فیلم ساخته شد که امید می‌گوید تنها شش فیلم مجوز اکران پیدا کردند. هفت فیلم هیچ‌گاه به اکران عمومی نرسیدند؛ اما این فیلم‌ها چه بودند؟

ادامه مطلب را اینجا بخوانید.

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰