حمید نورشمسی، ناشر و کتابفروش: در یکی از همین روزهای هفته کتاب جاری در خلال پرسه زدنهای روزانه در فضای مجازی برای دیدن آنچه بر بستر آن در حال اتفاق است با پستی روبهرو شدم از یک فوتوبلاگر ایرانی که داشت برای فعالیت در یوتیوب به مخاطبانش اطلاعات میداد و درنهایت گفت: «هر شبکه اجتماعی، زمان استفاده خاص خودش را دارد و الان دوره یوتیوب است. عقب نمانید!» راستش به این جمله خیلی فکر کردم. نه به اینکه دوره چیست و آیا واقعا دوره این وبسایت است یا اینکه دورهاش مدتهاست شروع شده یا اینکه گذشته. بیشتر خود عبارت دوره برایم جالب بود. الغرض اینکه تجربه من لااقل، نشانداده که دوره کتابخوانی تفننی در ایران سپری شده است. دیگر کمتر میشود کسی را پیدا کرد که از سر دلتنگی یا برای پر کردن اوقات فراغت کتاب بخواند. منظورم این نیست که کتابخوان کم شده است. نه اتفاقا. کم که نه شاید در برخی زمینهها بیشتر هم شده باشد اما آنچه زیاد شده است، کتابخوانانی کاربردی است. یعنی خواندن برای رفع یک نیاز ملموس که این روزها بیشتر اجتماعی با کارکرد آموزش فردی و مدیریت فردی و توسعه و شناخت توانایی روانی است. مخاطب امروز کتاب از خوانش آن دنبال یک نتیجه ملموس است. چیزی که بتواند حسش کند. فیالمثل باعث ارتقای توان کاریش شود یا در برقراری ارتباط کاری و فردی به او چیزی مشخص نشان دهد، نیازی عاطفی از او برآورده کند یا توانایی خاصی را در او مکشوف کند.
همه اینها که نوشتم از نگاه منی که کار رسانه را هم به صورت آکادمیک و عملی تجربه کردم، یعنی تبلیغ و معرفی و هر نوع حرف زدن درباره کتاب نیز اگر قرار است منجر به نتیجه برای مخاطب شود باید با درک همین مساله باشد. حالا همه اینها را گفتم که برسیم به چه؟ به رویکردهای ما در مواجهه با کتاب. مدتی است که با صرف بودجهای از نهاد عمومی و تقریبا دولتی خانه کتاب و ادبیات امکانی با عنوان تلویزیون اینترنتی کتاب برای مخاطبان این حوزه برپا شده است. یک شبکه تصویری بر بستر وب با امکان پخش زنده برنامه در بستر یکی از قدیمیترین و مشهورترین سکوهای نمایش ویدئویی در کشور که در آن انحصاری درباره کتاب تولید محتوا میشود. نمیدانم شمای خواننده این سطور اسم این شبکه را شنیدهاید یا خیر اما میتوانم حدس بزنم جمع زیادی از اهالی کتاب مانند خود من با این اتفاق آشنایی ندارند. چرا؟ پاسخش به زعم من در همان بخش اول این یادداشت داده شده. اگر قبول داریم که امروز دوره رسانههای تازه و تجربههای تازه در برقراری ارتباط و انتقال پیام است باید قبول کنیم که اطلاعرسانی درباره این رویداد نیز نیاز به بسترهای نوینی دارد. فیالمثل در همین ایام هفته کتاب چقدر تلاش شد تا این امکان تازه و آنچه در آن رخ میدهد برای مخاطب معرفی شود؟ پاسخش را خودتان بدهید.
نکته دیگر در سبک تولید محتوا نهفته است. تمامی کسانی که حتی مخاطب و نه تولیدکننده جدی محتوا در فضای مجازی باشند، میدانند ظرافتهای پنهان و آشکار کلی و جزئی درباره این موضوع وجود دارد که میتواند مخاطبان یک محتوا در فضای مجازی را رشد داده یا از رونق بیندازد. از ساعت انتشار محتوا تا چگونگی خندیدن یا گریستن یا مواجهه با دوربین برای تولید محتوا. نمیشود به مخاطب امروز توییترباز گفت که فلان مقاله چندهزار کلمهای را در آن روزنامه قدیمی که هنوز با قطع 45 سال قبل منتشر میشود را بخوان. پس در مواجهه اینترنتی و تصویری با کتاب هم نمیشود به روشهای کلاسیک تولید محتوا کرد و انتظار نتیجه داشت. نکته دیگر درباره نحوه مواجهه با موضوع و محتواست. تجربه این سالها در امر کتاب نشان داده که محتوای تاثیرگذار از زبان و کانال چهرههای تاثیرگذار یا افرادی که قابلیت تاثیرگذاری داشته باشند، بر جان مخاطب مینشیند و منشأ اتفاقات مثبت میشود. با این وصف، بیتفاوتی به تجربههای موفق تولید محتوا در تلویزیون و سکوهای فضای مجازی و راه رفتن تنها و تنها به شکلی که خود میپسندیم، درنهایت به مقصد مطلوب ما را نمیرساند.
داشتن یک شبکه به اصطلاح تلویزیونی برای کتاب فینفسه اتفاق مبارکی است. رویدادی پرطمطراق که رسانهای است برای نمایش میزان اعتنای ما به حوزه فرهنگ و بهخصوص کتاب و کتابخوانی اما این رویداد اگر نخواهد و نتواند خود را در کانال صحیحی هدایت کند که اقتضائات این دست برنامهسازی و تولید محتوا را دربر دارد، درنهایت راه به بیراهه خواهد برد و تبدیل به یک موجود کمخاصیت یا بیخاصیت در ساحت رسانه و سرابی در میان صدها و شاید هزارها محتوای بصری، صوتی و ترکیبی خواهد شد که هر روز در بستر فضای مجازی و با موضوعات مختلف منتشر میشود.