مرتضی تیموریان، پژوهشگر مرکز رشد دانشگاه امام صادق(ع): شهر یک انتخاب انسانی برای زندگی و تعامل اجتماعی است. انسانهایی که شهر را بهعنوان محل زندگی خود انتخاب کردند، به دنبال قطع ارتباط با طبیعت نبودند، بلکه نتیجه فعالیتها و نوع کالبدهایی که در شهر ایجاد کردند روزبهروز آنها را از طبیعت فاصله داد. به بیان دیگر انسان از طبیعت گریزان و وحشتزده نبود که به شهر پناه ببرد، بلکه «تعامل پیوسته با طبیعت» از اولویتهای زندگی شهری خارج شد و انسان شهری به حداقل تماسهایی با طبیعت اکتفا کرد. سبک زندگی شهری تعامل با طبیعت را از یک ارتباط تقریبا پیوسته و دائمی به یک جدایی و فراغ تبدیل کرد؛ به این صورت که بهطور معمول انسان در شهر کار و زندگی میکند و اگر فرصتی فراهم شود جایی دیگر برای تفریح کوتاهمدت به دامان طبیعت میرود و گمشده درونی خود را میجوید. درواقع شهر و شهریبودن مساوی با بیگانگی با طبیعت نیست، بلکه به دلیل برخی اضطرارها یا به دلیل برخی منفعتطلبیها یا به دلایل دیگر، سایر اولویتها جایگزین پرداختن به مسالهای به نام زندگی شهری در تعامل پیوسته با طبیعت شد. به این ترتیب، هم مساله و هم پاسخ به حاشیه رفت. گویی دیگر تعامل پیوسته با طبیعت اساسا مسالهای قابل اعتنا و اولویتدار در میان مجموعه مسائل شهری نیست و جایی خارج از دایره زندگی شهری باید به دنبال طبیعت جست. این خود سبک مدرنی از کتمان یک حقیقت پرمعنا، پرفایده و سازنده در زیست انسان و جامعه است. همین طرز تلقی کار را امروز به جایی رسانده است که اساسا شهر بهعنوان دشمن طبیعت شناخته میشود و آنجایی اثری از طبیعت باقی میماند که تا این لحظه پای ساختمانسازی و شهرسازی به آنجا باز نشده یا به طریقی پایش از آنجا بریده شده است.
امروز بسیاری از مناطق شهری، بهخصوص کلانشهرها به دنبال مواجهه با آلودگی هوا به صورت خیلی محسوسی به اهمیت باد، باران و بهویژه درخت، باغ، جنگل و فضای سبز بهعنوان ریههای تنفسی شهر پی بردهاند و تلاشها و بلکه مبارزاتی برای حفظ این میراث و نعمت عظیم الهی صورت میگیرد. از گذشته نیز چنین انتظاری از ادارهکنندگان شهر وجود داشته و براساس قانونی شهرداری (ماده 55) و نیز قانون ایجاد شهرهای جدید (ماده 12) شهرداریها مکلف هستند در کنار توسعه معابر و میدانها، فضای سبز، پارک و باغهای عمومی نیز ایجاد کنند. در مقابل نیز، قانون حفظ و گسترش فضای سبز مسئولان را موظف میکند تا حد امکان از قطع بیرویه درختان در حریم شهرها جلوگیری کنند. نتیجه عملیای که اینگونه قوانین و البته فرهنگ باغداری و درختکاری که از گذشته در میان مردم ایران رواج داشته، این شده که شهر عاری از عرصههای طبیعی نیست. اگر خوب بنگریم، درون شهرها نیز جلوههای مختلفی از طبیعت مانند درخت، باغ، بوستان، دریاچه، چشمه، قنات، رودخانه، روددره، کوه و... وجود دارد. ضمن اینکه وقتی یک لایه به متن زندگی مردم نزدیکتر میشویم، بسیاری چه به جهت فضاسازی و زیبایی محیطی و چه به جهت علایق شخصی، درون فضاهای ساختمانی در قالب باغچه و گلدان، نقطه اتصالهایی با طبیعت ایجاد کردهاند.
علاوهبر این، طبیعت فقط منحصر در فضای سبز، پارک، باغچه و گلدان نیست؛ آسمان، خورشید، ماه، باد، باران، هوا، تغییر فصول، حشرات، پرندگان و... همه جلوههایی از طبیعتند که هر انسانی هر روز با آنها روبهرو میشود و مستقیم یا غیرمستقیم از آنها بهرهمند میگردد؛ هرچند ممکن است همچون ماهی در دریا، توجهی به طبیعت موجود در اطراف خود نداشته باشد و به آسانی از کنار آن بگذرد. درحالیکه انسانهای خردمند و به تعبیر قرآن کریم «أُولِی الْأَلْبَابِ»، با تفکر و توجه دائمی در ظاهر عالم به باطن و ناپیداها سیر میکنند؛ «وَیتَفَکرُونَ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هذَا بَاطِلًا (191/آل عمران)؛ و در اسرار آفرینش آسمانها و زمین مىاندیشند؛ (و مىگویند) بار الها! اینها را بیهوده نیافریدهاى.»
اضافه بر زیستبوم عظیمی که خداوند در اطراف زندگی انسان خلق کرده، طبیعت در متن زندگی روزمره هر کسی حضور دارد؛ مگر نه این است که هر انسانی برای زنده و سالم ماندن، برای داشتن یک زندگی فعال و پرنشاط، به غذا، میوه، سبزی، آب و... نیازمند است و اینها همه برکات و موهبتهای طبیعت هستند که سر سفره خانوادهها نشستهاند. محصولات غذایی (با منشأ گیاهی، دامی و... ) پرتماسترین نقطه اتصال انسان با طبیعت هستند. طبیعت سخاوتمندانه گنجهای درون خود را آشکار میسازد و انواع نعمتهای خوردنی، نوشیدنی، بوییدنی، دیدنی، ماده اولیه صنایع چوب و نساجی و... را در اختیار انسان قرار میدهد و انسان شهری از این نعمات گسترده و غیرقابل شمارش بیبهره نیست، اما ممکن است به منشأ آن توجه نداشته باشد. حتی کالبد جامد ساختمانها و خیابانهای شهر ریشه در مواد خام مستخرج از طبیعت دارد، اما باز ممکن است انسان به آن توجه نداشته باشد. این درسی است که قرآن کریم در نحوه مواجهه با غذا به انسان میآموزد. خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید «فَلْینْظُرِ الْإِنْسَانُ إِلَى طَعَامِه» (24/عَبَسَ)؛ پس انسان باید به غذاى خود بنگرد. ادامه این آیه نحوه نگریستن انسان به غذا را بیان میکند. این توجه، توجه به رنگ و طعم و ترکیب و کالری غذا نیست، بلکه توجه به یک زنجیره از طبیعت تا انسان تحت نظام تدبیر الهی است؛ «أَنَّا صَبَبْنَا الْمَاءَ صَبًّا ثُمَّ شَقَقْنَا الْأَرْضَ شَقًّا... مَتَاعًا لَکمْ وَلِأَنْعَامِکمْ (25-٣٢/عَبَسَ)؛ ما آب فراوان از آسمان فرو ریختیم، سپس زمین را از هم شکافتیم، و در آن دانه هاى فراوانى رویاندیم، و انگور و سبزى بسیار، و زیتون و نخل فراوان، و باغهاى پردرخت، و میوه و چراگاه، تا وسیلهاى براى بهرهگیرى شما و چهارپایانتان باشد.» بنابراین تعالیم قرآن کریم انسان را به طرق مختلف متوجه طبیعت و بهرهمندیهای گوناگون از آن میکند؛ چه از طریق گردش عبرتآموز و هدفمند در زمین («سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانْظُرُوا کیفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّه ینْشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ (20/عنکبوت)؛ در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است؟ سپس خداوند (به همین گونه) جهان آخرت را ایجاد مىکند»)، چه از طریق کار، بهرهبرداری از طبیعت و آبادسازی زمین («هوَ أَنْشَأَکمْ مِنَ الْأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَکمْ فِیها (61/هود)؛ اوست که شما را از زمین آفرید، و آبادى آن را به شما واگذاشت!») و چه از طریق توجه به منشأ این نعمات الهی در محیط زندگی و تفکر در نشانههای موجود در آنها. بنابراین طبیعت را «جور دیگر باید دید.» توجه به طبیعت و شناخت درست آن انسان را به سمت تعامل سازنده و مسئولانه سوق میدهد و راه برای آشتی بیشتر انسان شهری و حتی انسان روستایی با طبیعت باز میکند.
البته انسان در نسبت با طبیعت صرفا اثرپذیر و منفعل نیست، بلکه خداوند انسان را بهعنوان محور هستی خلق کرده و طبیعت را برای انسان آفریده است تا یک نظام بهرهبرداری متعادل، شکوفا و آباد و نه سلطهجویانه، رو به زوال و خراب شکل بگیرد. نقش انسان با استعدادهای بینهایتی که خداوند به او ارزانی داشته، آن است که در مسیر سعادت خود از طبیعت بهرهبرداری کند، جامعه انسانی را از آن بهرهمند کند و به این طریق موجب کمال طبیعت نیز بشود. به همین جهت اسلام برای تعامل انسان با طبیعت در این مسیر کمالی، حدودی مشخص کرده است و هرگونه تعاملی را به صلاح فرد و جامعه نمیداند. برای مثال سگ یکی از مخلوقات خداوند است که در نسبت با انسان میتواند برای حراست از دامها یا بهعنوان حیوان آموزشدیده برای شکار در جایی که مجاز است استفاده شود، اما همین سگ از نظر اسلام نجس بوده و تماس با آن یا آوردن آن داخل خانه منع شده است.
بنابراین قرار نیست انسان با انتخاب زندگی شهری، با طبیعت قهر کند و اگر خوب توجه داشته باشد شهر نیز خالی از ظرفیت تعامل با طبیعت نیست. البته شهرسازی ما آنگونه که شایسته بود حق نعمت طبیعت را ادا نکرد. انسان میتوانست ظرفیت تعامل مستقیمتر و نقاط اتصال بیشتری با طبیعت در محیط زندگی شهری ایجاد کند، اما در بسیاری از اوقات طبیعت در طراحی شهری و ساختمانی در اولویت بالا قرار نگرفت و از متن به حاشیه رفت. آری منظر و مصنوعاتی که در طول زندگی پیش روی انسانهاست، جلوههای فرهنگی و تربیتی یک جامعه است و چقدر متفاوت است شهری پر از جلوههای طبیعت با شهری که منظر و ظواهر بصری و اجتماعی آن بیشتر توجه انسان را از طبیعت پرت میکند. برای مثال در نقاط مختلف همین تهران که پرتراکمترین شهر کشور است، این تفاوت محسوس است. شما ممکن است از یک بزرگراه در تهران عبور کنید که طبیعت در آن جلوهای آشکار ندارد اما نقطه دیگر تهران، بزرگراهی مانند بزرگراه شهید مدرس است که وقتی از بخشهایی از آن عبور میکنید، گویی در حال گذشتن از میان جنگلهای شمال کشور هستید.
برای خواندن متن کامل گزارش، اینجا را بخوانید.