کارگردان فیلم «گیج‌گاه» در گفت‌وگو با «فرهیختگان»:
عادل تبریزی که حالا اولین فیلمش را روی پرده سینما دارد، قبل از اینکه نویسنده یا کارگردان باشد، در مرحله اول یک فیلم‌باز تمام‌عیار و عاشق است. در بخش‌های دیگری از این گفت‌وگو راجع‌به سرنوشتی که این فیلمساز جوان در سینمای ایران از سرگذراند، مسیری که تا‌به‌حال طی کرده و از این به بعد قصد طی کردنش را دارد و نیز درباره سیستم پخش و توزیع فیلم در ایران صحبت شده است.
  • ۱۴۰۲-۰۸-۲۹ - ۰۱:۲۵
  • 00
کارگردان فیلم «گیج‌گاه» در گفت‌وگو با «فرهیختگان»:
تبریزی: تمام جامعه ایران سینما بود
تبریزی: تمام جامعه ایران سینما بود

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ: بالاخره بعد از چهار سال «گیج‌گاه» اکران شد. فیلمی درباره فیلم‌بازها و ادای دینی به دوره شکوه و نفوذ سینما در جامعه ایران. بسیاری یادشان هست که روزگاری در دورترین شهرستان‌های کشور هم سوت و کف کشیدن مردم در سالن سینما برای قهرمانان فیلم‌ها پدیده‌ای پرتکرار بود؛ آنها می‌دانند که «گیج‌گاه» درباره چه دوره‌ای است. دوره‌ای که همه‌چیز به راحتی در دسترس نبود اما همان‌قدر که بود، به‌واقع ارزشمند دانسته می‌شد. مردم یک هفته برای دیدن قسمت بعدی سریال مورد علاقه‌شان از تلویزیون صبر می‌کردند و گاهی چهار سال منتظر می‌ماندند تا فیلم محبوب‌شان از پرده به ویدئو‌کلوب برسد. دوران شورمندی سینما و یک زندگی اجتماعی گرم‌تر. بخش قابل‌توجهی از گفت‌وگوی مبسوط ما با عادل تبریزی درباره همین دوران و تفاوتش با امروز است. او که حالا اولین فیلمش را روی پرده سینما دارد، قبل از اینکه نویسنده یا کارگردان باشد، در مرحله اول یک فیلم‌باز تمام‌عیار و عاشق است. در بخش‌های دیگری از این گفت‌وگو راجع‌به سرنوشتی که این فیلمساز جوان در سینمای ایران از سرگذراند، مسیری که تا‌به‌حال طی کرده و از این به بعد قصد طی کردنش را دارد و نیز درباره سیستم پخش و توزیع فیلم در ایران صحبت شده است که در ادامه می‌خوانید.

*بیشتر نبود. تمام جامعه ایران سینما بود. فرهنگ و آداب و سیاست و اقتصاد و مذهب جامعه ایران با سینما تنیده شده بود. سینما در هاضمه ایران و مردم ایران بود، نه اینکه مردم سینما را دوست داشتند، نه، سینما مال خود ایران بود و داشت تاثیرات فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اخلاقی در جامعه می‌گذاشت. الان مردم می‌توانند سینما را دوست داشته باشند یا سریال‌های نمایش خانگی را دوست دارند اما جامعه و فرهنگ و ارتباط مردم ما و فرهنگ جامعه ایران با تولیدات ما فاصله زیادی دارند. من کلا آدم پرشور و هیجانی بودم و نسبت به همه‌چیز این‌طور بودم اما سینما بیشتر من را به هیجان می‌آورد.

*این از شوریدگی حال آدمی است که علاقه‌مندی‌های خودش را پیدا می‌کند، مثلا شاید من به چیزی علاقه داشته باشم که به سینما ربطی نداشته باشد اما به همین اندازه آن را دوست داشته باشم، مانند حرفه دامپزشکی که برای من به اندازه سینما جذاب و حیرت‌انگیز است.

*«گیج‌گاه» یک فیلم درونی و از تاروپود خود من است. بخشی از مرتضی از خودم هست. بخشی از او از پدرم هست و بخشی از آن از معلمم هست. اینها در یک نفر جمع شده و مرتضی شده‌اند. مرتضی مرد بزرگی است. اینکه تو به بچه‌ات بگویی مادرت با خوب‌کسی ازدواج کرده، این رفتار ایثار بزرگی است. پولی که به دست بچه‌اش می‌دهد، پول حلالی است و آن پول را برای زندگی حسن خشنود می‌دهد؛ حتی مرتضی به شکلی دیگر مردی درست است اما به‌ظاهر نیست!‌ اصلا خود کاراکتری که بهرنگ علوی به‌نظرم درخشان هم بازی کرده، بدمن فیلم است؛ البته شاهرخ بدمن جامعه نیست. همان آدم بد هم از دل فیلم‌ها بیرون آمده و شبیه آدم بد فیلم‌هاست.

*من به‌واسطه مادرم که خودش علاقه‌مند به سینما بود، سینمایی شدم. فیلمی وجود نداشت که با مادرم سینما نرویم تا ببینیم. از فیلم «طعم‌گیلاس» تا فیلم «عقرب» را با مادرم در سینما دیدم، یعنی کاری نداشتیم این فیلم در چه ژانری است و مورد سلیقه ما هست یا نیست.

برای خواندن متن کامل گفت‌وگو، اینجا را بخوانید.

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰