سیدجواد نقوی، خبرنگار گروه ایده حکمرانی: در عصر سیطره فضای مجازی و تکثر رسانهها، دیدن اینکه برخی نسبت به ماجرای روشن و شفاف این روزهای غزه تا این حد بیتفاوت باشند و حتی سمت اشتباه تاریخ و وجدان، یعنی اسرائیل را بگیرند، بهشدت عجیب است. واکنش و عدم واکنشی که بهخوبی در خدمت اعتبارزدایی از حقیقت است، آن هم درحالیکه پیش چشم میلیاردها انسان، جمعیتی در محاصره سلاخی میشوند و فراوان انسانهایی نیز در سراسر جهان علیه آن دست به تجمع و اعتراض زدهاند. همین موضوع بهانهای شد تا با احسان فرزانه، دانشآموخته علوم سیاسی که تحقیقات خوبی روی ظهور جنبشهای تودهای داشته، گفتوگو کنیم و از او درباره چگونگی تودهای شدن در عصر فضای مجازی سوال کنیم.
*تا انتهایش وهمبرانگیز است. من همین را میخواهم بگویم که شما نیز دقیق اشاره کردید. میتوانم به ضرس قاطع بگویم که این درمورد فضای آکادمیک و اصطلاحا «روشنفکری» ما غالب است. گفتم درمورد افکار عمومی تردید دارم؛ چراکه ما با همه اقشار جامعه که ارتباط بیواسطه نداریم و آن چیزی که در سطح محدود خودمان میدانیم شاید قابل تعمیم به همه نباشد، ولی من چون در فضای فکری و دانشگاه و اینها برای سالها بودهام و ارتباط با اساتید و دانشجویان داشتهام میتوانم بگویم که این فضا کاملا وجود دارد و همین است که عرض کردم. یعنی چه؟ یعنی مثلا پروژهای را از دهه 70 پیش میبرند که اساس آن، تنشزدایی از جهان است. اساس آن در واقع یک صلح لیبرال است و این است که ما برویم و تبدیل به یک رژیم نرمال بشویم و بعد به این ترتیب درهای نعمت و شادی و ثروت به روی عموم مردم باز میشود. بعد چه اتفاقی میافتد؟ بعد این اتفاق میافتد که چون به واقعیت بیربط هستند و نسبتشان به معنای واقعی و عینی کلمه کاملا با جهان گسسته است، میروند و متنی را تنظیم میکنند و یک سال بعد آن جهان براساس قواعد خودش، تمام این را هوا میکند. تمام این قرارداد را پاره میکند و دور میریزد و تحریمها را صدبرابر برمیگرداند. آیا این باعث میشود که این نخبگان در دیدگاههای خودشان تجدیدنظر کنند؟ نهتنها نکردهاند که حتی بدتر شده است و اینها در منطق خودشان رادیکالتر شدهاند. یعنی به جای اینکه سعی کنند که صحنه و نیروهای واقعی صحنه را بفهمند، دوباره از آن دعاوی ایدئولوژیک میکنند و در منطق خودشان هستند. ایدئولوژیک نیز منظورم یک آگاهی بیربط است که نمیتوان آن را راستیآزمایی کرد و دعاوی هست که هستند و ادعا میشوند و نه قابل تایید و رد شدن است و نه حتی کسی که اینها را عرضه میکند چنین فضایی را ایجاد میکند. ما در همین چند ماه گذشته دیدیم که خود آقای ظریف که رفته بود و قرارداد بسته بود و بیشتر از همه در ارتباط با آن مساله بود و شکستش را به عینه و با تمام وجود دیده بود، اخیرا ادعا کرد که اصلا ترکمنچای هم چه اشکالی دارد و قابل دفاع است. میخواهم بگویم که این جریانی که عرض کردم و این درواقع شناور شدن معنا و دعاوی معنایی از عینیت، صحنه و جهان، فقط مختص به عامه و چهار تا سلبریتی که حالا درک عالمانهای از خودشان و جهان نیز ندارند، نیست. ما میبینیم که نخبگان ما نیز دچار این بلیه هستند. نخبگان ما در دانشگاه و حتی در دستگاههای اجرایی و سیاسی در اندیشکدهها از همین منطق پیروی میکنند. ما نمیبینیم که یک بازاندیشی انتقادی در این مواجهات صورت گیرد. کل این شبکه را وقتی که ما مدنظر قرار میدهیم، میبینیم که همه در هم تنیده شده است. یعنی کارگزار سیاسی، استاد دانشگاه، چهره رسانهای، استندآپکمدین و تودههای عظیم دیگری در این تور و این بافتار گیر افتادهاند. اینجاست که حق داریم واقعا اظهار نگرانی کنیم و این صحنه را جدی بگیریم. حالا من امیدوارم که آن چیزی که میگویم مقدمهای باشد که بشود طرحی برای یک بازاندیشی درمورد کل این وضعیت پیدا کرد.
*ما برای اینکه وضعیت اینجا و اکنون خودمان را به شیوهای نظاممند مورد تامل قرار بدهیم، ناگزیر از این هستیم که خودمان را به چهارچوبهای تئوریک جامعهشناسانه و فهم علمی مجهز کنیم. بهتعبیری اگر ما صرفا فکتها و این پدیدهها را مجزا از همدیگر درنظر بگیریم، دچار سردرگمی میشویم و قطعا ارتباط بین پدیدهها را متوجه نمیشویم، درنتیجه میخواهم به نکته تئوریکی اشاره کنم که در جامعه آکادمیک و فضای علوم انسانیمان خیلی مهجور مانده و از آن غفلت شده است و بعد به پرسش مهم شما جواب بدهم. الان به مساله فضای مجازی و شبکههای اجتماعی اشاره کردید، نکته این است که شبکههای اجتماعی چه هستند؟ آیا اینها صرفا بازنمایی واقعیت بیرونی هستند؟ آیا اینترنت ابزاری است که کاربران آن را بهصورت وسیلهای برای برآوردن اهداف و انگیزههای خودشان به کار میبرند یا اینکه مساله پیچیدهتر از اینهاست؟
*جمهوری اسلامی از معدود کشورهایی است که کماکان از مقاومت دربرابر صهیونیسم دفاع میکند. حالا مساله این است که چرا نباید یک جنگ رسانهای تمامعیار با استفاده از تمام این ادوات و با استفاده از تمام این دم و دستگاه رسانهای علیه این شکل بگیرد؟ ما موقعی که به صحنه کنونی کشور خودمان نگاه میکنیم، میبینیم که این جنگ انگارهسازی و منازعه بسیار گسترده و پیچیده و ترکیبی بر سر فهم و بر سر شیوه مفصلبندی مفاهیم در همهجا وجود دارد، از یکطرف الان که ما داریم با هم صحبت میکنیم، در غزه بیش از سههزار کودک خردسال با بمبهایی که حاوی مواد فسفری و ماده غیرمجاز و ممنوعه فسفر سفید هستند به شهادت رسیده و تمام پیکرشان سوخته یا دفن شدهاند ولی بخشی به هیچ عنوان حساسیتی نسبت به این قضیه نشان نمیدهد، برعکس اگر مثلا در تهران پای شهروندی در یک چاله بیفتد و بشکند، اگر اتفاق و سانحهای رخ بدهد و به اهمال شهرداری مثلا چند تن از شهروندان دچار آسیب شوند، تمام فضای شبکه از اطلاعرسانی و ابراز احساسات نسبت به این مساله پر میشود و همه دوست دارند که نسبت به این سرنخها را بهدست بیاورند.
ادامه گفتوگو را میتوانید از اینجا بخوانید.