هومن جعفری، خبرنگار: سبک و ساده باید نوشت پیرامون صنعت انیمیشنسازی در ایران که به آرامی به یک صنعت سودساز و قابل اعتنا تبدیل شده است. کمی اگر روی این قسمت وقت بگذاریم و برای آنچه در حال رخ دادن است تعریفی انجام بدهیم و برای آنچه باید رخ بدهد، حد و مرزی مشخص کنیم، آنموقع خواننده و مخاطب راحتتر درک میکند که از چه حرف میزنیم.
1.یک جستوجوی ساده اینترنتی ما را به یک رقم خیرهکننده میرساند؛ اگر بلد باشیم سوال درست را مطرح کنیم که در این مورد چیزی نیست غیر از «صنعت انیمیشن جهانی چقدر میارزد؟» و پاسخش میشود «394 میلیارد دلار.» حالا سهم انیمیشنهای ایرانی از این بازار چقدر است؟ شاید کمتر از پنج میلیون دلار. نتیجه؟ ما هنوز به صنعت جهانی انیمیشن وارد نشدهایم. حتی به مرزهایش هم نزدیک نیستیم. آیا به این معناست که ما آیندهای در این صنعت نداریم؟ کاملا برعکس! این به این معناست که ما باید برای رسیدن به این مرزها، هم سرمایهگذاری کنیم و هم بیشتر و بیشتر مشوق شرکتهای نوپای این صنعت در ایران باشیم. سوالی که باید بپرسیم این است: صنعت انیمیشن در ایران چقدر میارزد؟ برای این سوال پاسخی در اینترنت وجود ندارد. میتوانید سرچ کنید. ضعف همیشگی ما در آمارسازی، مثل همیشه اینجا به چشم میآید.
2. سوال آخر را نادیده بگیریم. ارزش بازار انیمیشن در ایران را هم بیخیال شویم. بالاخره یک عددی میارزد. این عدد شامل ارزش شرکتها و استودیوهایی است که در این زمینه فعالیت میکنند و میزان ارزش نیروی انسانیشان. ظاهرا هنوز این ارزش محاسبه نشده. درست مثل بقیه چیزهایی که برای رقابت با رقبای منطقهای و جهانی باید ارزشیابی شوند اما نمیشوند. برویم سراغ مبحث داخلی. صنعت انیمیشن چیز پیچیدهای نیست که نتوان به راز و رمزش دست یافت. تجهیزاتش هم چیزهای عجیب و غریبی نیستند که نتوان خرید. کامپیوترهای پیشرفته و تجهیزات سنگین استودیویی همه و همه قابل دسترسی هستند. در ایران هم داریم. یعنی برایش هزینه شده؛ هرچند هنوز این هزینهکرد به حد اعلای خودش نرسیده اما این شانس را دارد که به تدریج سرمایه جذب کند، خاصه بعد از موفقیت چند انیمیشن پرفروش در سالهای اخیر. تا امروز مطابق آماری که در اینترنت هست، ما هفت انیمیشن بالای یک میلیارد تومان داشتهایم. پسردلفینی(1401)، لوپتو(1401)، بچه زرنگ(1402)، فیلشاه(1396)، بنیامین(1398)، شاهزاده روم(1393) و تهران 1500(1392).
طبیعتا اگر میزان فروش فیلمهای پرفروش دهه 90 را با قیمت امروز بلیت حساب کنیم، رقمهای متفاوتی دستمان میرسد اما این هفت انیمیشن بالای یک میلیارد را فعلا بهعنوان مشت نمونه خروار در ذهن نگه دارید. از 1393 تا امروز، یعنی در 9 سال گذشته، هفت انیمیشن میلیاردی داشتهایم. اصلا بعید نیست اگر تا 9 سال بعد، این ارقام چند برابر شود و انیمیشنهای تولید داخل به فروشهای چند ده میلیاردی و سنگینتر هم برسند. وضعیت بهگونهای شده که اثر انیمیشن تقریبا هزینه تولیدش را درمیآورد و حتی میتواند به سود هم برسد. کمی بازاریابی منطقهای و مثلا تلاش برای فروش محصولات به کشورهای فارسیزبان مثل تاجیکستان و کمی هم تلاش برای پخش جهانی فیلمها از طریق تولیدات مشترک با کشورهای دیگر، میتواند بسیار راهگشا باشد.
3. ایران این قابلیت را دارد که هاب انیمیشنسازی منطقه باشد. چرا؟ به دلیل ارزانتر بودن تولید یک کار در ایران به نسبت کشورهای دیگر و همچنین کیفیت بالای کار به نسبت استاندارد منطقهای. ما واقعا محصول بومی داریم و سراغ استخدام انیماتورهای خارجی نرفتهایم؛ نکتهای که نشان میدهد بازار کار این صنعت آمادگی جهش و رشد را دارد. کمی تلاش برای مضمونیابی، کمی تلاش برای بازاریابی و کمی اهمیت دادن به فعالان این صنعت میتواند بسیار در رشد آن اثرگذار باشد. میشود در ایران یک صنعت انیمیشنسازی بسیار قدرتمند و سودده داشت که هم برای خودش و هم برای کشورهای همسایه محصول تولید میکند. تجارب سالها، خاصه چند سال اخیر، نشان میدهد که در مرحله مهمی هستیم. در حال رسیدن به جای خوبی هستیم. امید که مسئولان دولتی درک درستی از جایگاه انیمیشنسازی در ایران داشته باشند و حمایتهای لازم را انجام بدهند. یکبار دیگر عدد درجشده در پاراگراف اول را بخوانید. ما میتوانیم از این بازار سهم بیشتری داشته باشیم.