مرحوم علامه طباطبایی در حوزه سیاسی نیز با اشاره به آیاتی که متضمن تکالیف اجتماعی و لزوم اقامه‌ عبادات از سوی مردم است، بر این نکته تأکید می‌ورزد که چون افراد در پیدایش اجتماع اثر تکوینی دارند، برای اداره‌ آن نیز حق دخالت داشته و خداوند آن اثر تکوینی را در مقام تشریع ضایع نگذارده است. بنابراین از مجموع آیات متضمن تکالیف اجتماعی مردم چنین نتیجه می‏شود که تشکیل حکومت اسلامی ‏به عنوان مقدمه واجب بر عموم مسلمانان لازم است.
  • ۱۴۰۲-۰۸-۲۵ - ۰۳:۰۵
  • 00
علامه طباطبایی علمدار جهاد تبیین قرآنی
علامه طباطبایی علمدار جهاد تبیین قرآنی

سیدمحمدرضا فقیه‌ایمانی، پژوهشگر اندیشه: 24 آبان ماه، یادآور غروب ستاره‌ای از سلاله طهارت و سیادت و بزرگی از تبار حکمت و معرفت است. عالم ربانی، دانشمند عظیم‌الشأن و فیلسوف و مفسر کبیر قرآن، مرحوم علامه طباطبایی. همو که رهبر معظم انقلاب در رثای او فرمود: «او از کسانی بود که تنها، مکتب جامعی چون اسلام می‌تواند امثال او را در دامان پربرکت خویش پرورش دهد.» علامه طباطبایی به معنای واقعی کلمه روشنفکر بزرگ عصر خویش بود، اما روشنفکری متعهد که از هیمنه پوشالین مکاتب فکری غرب و شرق نهراسید و با تأسی به آیه کریمه: «قُلْ إِنَّما أَعِظُکُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنى‏ وَ فُرادى‏ ...» (سبا، 46)، به میدان نبرد با اهریمن‌های فکر و اندیشه شتافت و با سلاح قلم، علیه آنها انقلابی به‌پا ساخت. باور عمیق مرحوم علامه طباطبایی به عنوان یک مصلح اجتماعی این بود که اسلام از بالاترین ظرفیت برای اداره شئون مختلف یک جامعه دینی برخوردار است و این ظرفیت باید از طریق تأسی علمی و عملی به قرآن کریم، شکوفا شود. به تعبیر مقام‌معظم‌رهبری: «چهره‌ معنوی او، سیمای پرصلابت مردی بود که ایمانی استوار و عرفانی راستین را با دانشی گسترده و عمیق توأم ساخته و با آمیزه‌ شگرف وجود خویش ثابت کرده بود که اسلام می‌تواند سوز درون دل‌سوختگان شیفته را با عقل راسخ فرزانگان فرهیخته یکجا گرد آورد. او، تلاش و جهاد بی‌انتها و خاموش‌نشدنی خود را هم به این معجون الهی درآمیخته بود. در یکی از حساس‌ترین دوران‌های حیات اسلام و تشیع، جانانه به دفاع از حریم معنویت اسلامی و حکمت و معرفت الهی برخاسته و مفاهیم زیبای اجتماعی اسلام را از آیات کلام الهی استخراج کرده و به عرضه‌ کامل و جامع اسلام پرداخته بود.» علامه طباطبایی با روش تفسیر قرآن به قرآن، ثابت نمود که جامعه یک حقیقت عینی و مستقل، ورای حقیقت افراد دارد. این حقیقت همچون روح جمعی واحدی است که حاکم بر سایر اعضای جامعه است و دارای هویت مستقل بوده و از او آثار جدید ظاهر می‌شود. پذیرش این نگاه و تسری آن در ساحت های مختلف اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و... می‌تواند تحول بزرگی در نظریه‌پردازی در ساحت حکمرانی دینی ایجاد کند. برای نمونه مرحوم علامه با همین نگاه در حوزه اقتصاد می‌اندیشد و با مطرح ساختن اصل مهم: «اختصاص همه اموال به کل جامعه» به عنوان یک اصل زیر بنایی که احکام و قوانین مهم اسلامی بر آن متکی است، بر این نکته تأکید می‌ورزد که همین شخصیت واحد مستقل، مالک تمامى اموال روى زمین است.1حال اینکه این شخصیت واحد از چه نوع حقیقتی برخوردار است، همان نکته کلیدی است که نظریه مرحوم علامه را از نظریات سوسیالیستی متمایز می‌سازد. این حقیقت با محوریت اتحاد ارواح شکل می‌گیرد و با توسعه یافتن ذات انسان‌ها و تحقق «منِ شامل جمع» در آنها، افراد جامعه از صورت مقید خود، به‌صورت اطلاقی انسانیت که همان وجود مقدس امام است، حرکت کرده و درنتیجه حقیقت واحدی به نام جامعه ایمانی که شأن وجودی امام است، تشکیل می‌شود. به این ترتیب است که فلسلفه اجتماع به حقیقت نظام ولایت گره می‌خورد.
مرحوم علامه طباطبایی در حوزه سیاسی نیز با اشاره به آیاتی که متضمن تکالیف اجتماعی و لزوم اقامه‌ عبادات از سوی مردم است، بر این نکته تأکید می‌ورزد که چون افراد در پیدایش اجتماع اثر تکوینی دارند، برای اداره‌ آن نیز حق دخالت داشته و خداوند آن اثر تکوینی را در مقام تشریع ضایع نگذارده است. بنابراین از مجموع آیات متضمن تکالیف اجتماعی مردم چنین نتیجه می‏شود که تشکیل حکومت اسلامی ‏به عنوان مقدمه واجب بر عموم مسلمانان لازم است. مرحوم علامه در پاسخ به این سوال که عهده‏دار اداره‌ اجتماع کیست، اظهار می‌دارد بدون تردید در این زمان که پیامبر(صلی الله علیه و آله) وفات نموده و امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نیز از دیده‌ها پنهان است، امر حکومت ‏به ‌دست‏ خود مسلمین است و این وظیفه‌ آنان است که با در نظر گرفتن روش رسول خدا (صلی الله علیه و آله) که روش امامت ‏بوده، ‏حاکمی را انتخاب کنند و این روش غیر از روش پادشاهی و امپراتوری است.2
از دیگر نظرات مبنایی مرحوم علامه طباطبایی که پای آن می‌ایستد و آن را به اثبات می‌رساند، این است که در هیچ یک از ادیان سابق به میزانی که اسلام انسان را به گره خوردن و ممزوج شدن با سایر همنوعانش در بستر حیات اجتماعی تشویق کرده، عنایت و توجه صورت نگرفته است. این در حالی است که این دین، بالاترین افق توحیدی را نیز در برابر انسان می‌گشاید و او را تشویق به حرکت به سوی آن می‌کند. مرحوم علامه ثابت می‌کند که بالاترین مقام وحدت از معبر کثرت اجتماع می‌گذرد. پذیرش این نگاه پررنگ اجتماعی، به طور قطع می‌تواند آثار شگرفی در حوزه‌های مختلف فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و بخصوص اخلاقی و سلوکی داشته باشد که ذکر آن در این مجال نمی‌گنجد.
با در نظر گرفتن آنچه بیان شد، در یک‌کلام می‌توان علامه طباطبایی را علمدار جهاد تبیین قرآنی و طراح نرم‌افزار انقلاب دانست که بخش مهمی از مبانی انقلاب اسلامی در آثار ایشان و یا متأثر از ایشان و در آثار شاگردان‌شان مانند شهید مطهری، شهید بهشتی، آیت‌الله جوادی‌آملی و آیت‌الله مصباح‌یزدی و نیز مقام‌معظم‌رهبری تبیین شده است. از مرحوم علامه طباطبایی میراث گرانبهایی باقی مانده که به تعبیر مقام‌معظم‌رهبری، این میراث باید در جامعه حاضر و شاهد بماند و سرانگشت اشارت مرحوم علامه همچون گذشته راه درست را به همه‌ راهروان بیاموزد و این وظیفه‌ای است که بر دوش دانش‌پژوهان و معرفت‌پروران سنگینی می‌کند.
پی‌نوشت:
1 . طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج4، ص170
2 . خسروشاهی، شیعه، ص339

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۱