امروز صبح و پس از شنیدن خبر تغییر در برنامه به افق فلسطین با بزرگوارانی که مطلع و مسؤول هستند و در طرفین اختلاف هم قرار ندارند سخن گفتم و چیزی جز این نیافتم که میان مدیریت محترم شبکه افق و تیم خوب برنامه به افق فلسطین، برای استمرار کار جمعبندی صورت نگرفته. این تغییر البته با افت شدید برنامهی شب گذشته کاملا مشهود بود.
شاید اگر هر زمان دیگر میبود یا هر برنامهی دیگری، رها میکردم و در موردش نمینوشتم. اما درست در وسط معرکه جنگ غزه شبکه افق قادر به مدیریت اختلافات درونی نبوده و کار به تغییر تیم خلاق برنامه میانجامد. نتیجه پرواضح است؛ افت شدید مخاطب.
با همه ارادتم به بچههای خوب و عزیز شبکه افق و دیگر شبکهها اما ما نیازمند افقی نو در بستر جنگ تعیین کننده طوفان الاقصی بودیم که با به میان آمدن تیم اوج و سعهی صدر تیم افق رقم خورد و موفقیت خویش را در جذب مخاطب و ارائهی روایتی قابل قبول از جنگ و مساله فلسطین ثابت کرد.
من هم شخصا با برخی از جوانب برنامه به افق فلسطین همراهی نداشتم اما ملاک برنامه و جذابیت آن، منِ "سرباز روحالله رضوی" نبودم؛ ملاک جامعهای عمومیتر از مردم ایران بودند که میتوانستند بر سر مساله فلسطین گرد هم جمع شوند و همه آثار و قرائن حاکی از تحقق این هدف بود.
بارها وقتی قرار بود بخشی از آنتن این برنامه خلال یک ماه گذشته در اختیارم قرار بگیرد و اوضاع بر وفق مراد من جلو نمیرفت، زبان به نقد میگشودم که: ای بابا بجای روایت میدان، مسأله برنامه شده است گفتگو با مهمان! اما آنچه مدیریت برنامه رقم میزد کاملا درست بود و من اشتباه میکردم. به افق فلسطین اساسا برنامه
«ایران» بود با موضوع «فلسطین» نه برنامه «میدان» با محوریت «جنگ» و این تلفیق، هنر ستودنی دستاندرکاران برنامه بود که من پس از بازگشت از لبنان و دنبال کردن برنامه متوجهش شدم.
حالا که اما حسب ظاهر آن فرصت از دست رفته، من عمیقا برای تیم جدید برنامه به افق فلسطین آرزوی موفقیت میکنم و خوب میدانم شرایط بسیار سختی پیش رو دارند اما ذکر یک نکته را حایز اهمیت میدانم و آن اینکه:
جنگ در خیابانهای اطراف بیمارستان الشفای غزه، با اوضاع خیابانهای قاهره و تهران گره خورده. اگر مقاومت پیروزیاش را تثبیت کند اثر مثبتش را تا خیابانهای تهران هم بر جای خواهد گذاشت و اگر زبانم لال شرایط بر مقاومت غزه تنگ شود شک نکنید که اثراتش را کنار گوشمان خواهیم دید و شنید.
مسأله به زعم من گره خورده با امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران است چه آنکه دشمن قسم خوردهی این نظام در سمت دیگر این معرکه قرار گرفته. در هر دو حالت مذکور و محتمل نبرد، اینکه رسانهی ملی پیوندی وثیق با مردم داشته باشد حائز اهمیت راهبردی-امنیتی است. روایت پیروزی مقاومت در برابر پمپاژ روایت پیروزی دشمن که از دیگر سو در جریان است جز با کسب و جلب اعتماد عمومی به تلویزیون بعنوان رسانهی فراگیر ملی اقلاً در این موضوع محقق نخواهد شد. اهمیت راهبردی برنامه به افق فلسطین، قدم زدنش در امتداد این مسیر بود و درک این معادلهی امنیت ملی و چه تلخ و باورنکردنی و بهتآور که به هر بهانهای این فرصت سوزانده شد.
زمانی برای گلایهی بیش از این باقی نیست و ماشین جنگ به مسیر خویش ادامه میدهد و ما ناگزیر از پرداخت به معرکهی نبردیم. هرکه هرچه در چنته دارد برای روایت این نبرد بیبدیل برای ذهنها و قلبهای مردم به میان بیاورد. به امید روزی که شکست قاطع رژیم صهیونیستی را جشن بگیریم.