عضو هیات‌علمی گروه فلسفه‌علم دانشگاه شریف در اکران «کاپیتان من»:
سالن جابرابن‌حیان دانشگاه شریف چندی پیش میزبان نخستین اکران «کاپیتان من» بود که توسط انجمن علمی گروه فلسفه علم شریف برگزار شد. سیاوش صفاریان‌پور کارگردان فیلم، رضا پناهی روانپزشک شناختی و مشاور علمی فیلم و مصطفی تقوی عضو هیات‌علمی گروه فلسفه‌علم دانشگاه شریف در این نشست به بررسی اهمیت ترویج علم و ابعاد مختلف مستند سینمایی کاپیتان من پرداختند.
  • ۱۴۰۲-۰۸-۲۰ - ۰۲:۱۴
  • 00
عضو هیات‌علمی گروه فلسفه‌علم دانشگاه شریف در اکران «کاپیتان من»:
ترویج علم را جدی نگرفته‌ایم
ترویج علم را جدی نگرفته‌ایم

ابوالفضل مظاهری، دبیر گروه دانشگاه: سالن جابرابن‌حیان دانشگاه شریف چندی پیش میزبان نخستین اکران «کاپیتان من» بود که توسط انجمن علمی گروه فلسفه علم شریف برگزار شد. سیاوش صفاریان‌پور کارگردان فیلم، رضا پناهی روانپزشک شناختی و مشاور علمی فیلم و مصطفی تقوی عضو هیات‌علمی گروه فلسفه‌علم دانشگاه شریف در این نشست به بررسی اهمیت ترویج علم و ابعاد مختلف مستند سینمایی کاپیتان من پرداختند که در ادامه گزارشی از آن را می‌خوانید.
سیاوش صفاریان‌‌پور، کارگردان مستند سینمایی کاپیتان من در ابتدای صحبت‌های خود پس از اکران مستند گفت: «یکی از چیزهایی که من یاد گرفتم، انعطاف‌پذیری مغز است. یعنی روز اول من داشتم فکر می‌کردم که چطور درباره مغز انسان صحبت کنیم و از چه چیز آن بگوییم، چون سوژه خودش بحث‌برانگیز است و آدم نمی‌داند درباره هشیاری (consciousness) صحبت کند یا حافظه یا آناتومی مغز یا ارتباطات عصبی. صحبت درباره مغز منظره وسیعی است که شما نمی‌دانید درباره کدام قسمت آن صحبت کنید اما یکی از چیزهایی بود که برای خود من هیجان‌انگیز بود. البته ما در ساخت این فیلم مدام دچار گرفتاری بودیم، مثل هر کار سختی که در ایران بیش از همیشه و بی‌مورد سخت‌تر هم می‌شود.» او حضور بهرام رادان در این فیلم را یک خوش‌شانسی بزرگ عنوان کرد و ادامه داد: «تصادفی که منجر به پذیرش آقای رادان شد، یک سمت ماجرا بود و یک سمت دیگر هم این بود که ما وقتی دیدیم یک چهره سینمایی دارد می‌آید، از امکانات سینمایی هم استفاده کردیم. یعنی برخلاف اغلب فیلم‌های مستند که به‌دلیل بودجه محدود و وضعیتی که در سینمای مستند وجود دارد، از امکانات اولیه و دوربین‌های کوچک استفاده می‌کنند، عمل کنیم. البته بودجه ما هم محدود بود اما دیدیم تصویر دوربین‌های کوچک کیفیتی شبیه فیلم‌های سینمایی نخواهد داشت، بنابراین از همه آن چهارچوب‌های حرفه‌ای سینمایی استفاده کردیم برای اینکه بتوانیم اثری به وجود آوریم که الهام‌بخش دیگران باشد و دیگران هم این مسیر را ادامه دهند.»
صفاریان‌پور اظهار امیدواری کرد: «امیدوارم سینمای مستند علمی ما محدود به همین یک فیلم نشود و این شروع یک ژانر در سینمای مستند ایران باشد. این سینما نحیف است و نیاز به مراقبت دارد و از ابراز افسوسم هم نمی‌توانم خودداری کنم، چون خاستگاه ساخت فیلم مستند در همه جاهای جهان تلویزیون است. مستندهای شگفت‌انگیزی که می‌بینیم در زمینه حیات‌وحش و میراث فرهنگی و... همگی در تلویزیون ساخته می‌شوند اما متاسفانه تلویزیون ما سال‌هاست ساخت مستند را فراموش یا خودش را محدود به ساخت مستندهای اجتماعی کرده است. مستندهای امروز تلویزیون خیلی مربوط به زندگی امروز مردم و ورود تکنولوژی به زندگی روزمره ما نیست. فیلم حدود 60، 70 دقیقه است و ریتم آن آنقدر تند هست که خسته نشوید.»
مصطفی تقوی، عضو هیات‌علمی دانشگاه صنعتی شریف در ادامه این برنامه گفت: «در سیاستگذاری علم و فناوری درخصوص توسعه علم سه وجه یا مرحله را باید از هم تفکیک کنیم که فوق‌العاده مهم است. ما در علم یک مرحله تولید داریم که علم توسعه پیدا می‌کند. مرحله دوم ترویج علم است. این مرحله را ما جدی نگرفته‌ایم. البته وجوه مفصلی دارد. اگر فرصت باشد و آن را باز کنیم می‌توانم بگویم چه وجوهی دارد. یک وجه آن این است که به عموم مردم آموزش داده شود، در زمینه‌هایی مانند روانشناسی، فیزیولوژی و علوم شناختی و... یعنی یک وجه ترویج علم این است که به مردم آموخته شود.» او توسعه نهادی را وجه دیگر ترویج علم عنوان کرد و در توضیح آن اظهار کرد: «نهادهایی باید در جامعه develop بشوند که متولی آن علم باشند. آن علمی که تولید شده را بتوانند در جامعه توسعه دهند. پس یک جنبه فردی است و اینکه در جامعه پخش شود و مردم آن را یاد بگیرند و یک جنبه هم جنبه نهادی آن است که باید توسعه یابد.» تقوی تکنولوژی را وجه سوم توسعه علم مطرح کرد و افزود: «اگر یک تکنولوژی به صورت ارزان در اختیار ما قرار گیرد، ما می‌توانیم از علم استفاده کنیم. بنابراین من سه وجه از ترویج علم را عرض کردم؛ یکی اینکه دانش‌مان را به ذهن مردم منتقل کنیم. دوم اینکه نهادهای علم در یک جامعه توسعه پیدا کنند، از بودجه‌گذاری برای آن گرفته تا آموزش و کاربردی‌سازی و نظارت و نقد علمی که وارد جامعه می‌شود و سوم، فناوری‌ای که رواج و توسعه می‌یابد تا ما بتوانیم آن علم و انواع و اقسام دانش را مثلا در جیب‌مان داشته باشیم. مرحله اول تولید علم است، مرحله دوم ترویج علم و مرحله سوم به‌کارگیری علم است.» عضو هیات‌علمی دانشگاه صنعتی شریف تصریح کرد: «آنچه در کشورهای توسعه‌یافته می‌بینیم، این است که ترویج علم را فوق‌العاده جدی می‌گیرند و برای آن جایزه تعیین شده و در ایالات متحده آمریکا نهادهای عریض و طویلی این کار را انجام می‌دهند اما متاسفانه در جامعه ما این اتفاق رخ نداده است. کاری که آقای سیاوش صفاریان‌پور انجام دادند و اسامی آقای دکتر پناهی و دیگر دوستان را هم دیدید، فوق‌العاده کار باارزشی است. به این دلیل که از این سه مرحله که عرض کردم اگر یک مرحله نباشد، انگار علم اصلا فایده‌ای ندارد. من اگر nمقاله هم در بهترین ژورنال‌های بین‌المللی بنویسم اما آن مطالب در جامعه من ترویج نشده یا به کار گرفته نشود، خاصیتی ندارند. اینها مقدمه همدیگرند.» تقوی با تقدیر از ساخت کاپیتان من خاطرنشان کرد: «این مستند اولین مستند سینمایی در کشور است و باید به این جور کارها ارج نهاد. کسی که مقاله می‌نویسد، نباید فکر کند که دارد کار اصلی را انجام می‌دهد و فکر کند من نویسنده یک مقاله بین‌المللی دارم مرزهای علم را جابه‌جا می‌کنم. کارهای مهم دیگری هم وجود دارند.»
این استاد دانشگاه درخصوص اهمیت مطالعات علمی در حوزه علوم شناختی گفت: «مطالعات درباره مغز و ذهن که ارتباط تنگاتنگی هم دارند و باید جدا انگاشته شوند، میان‌رشته‌ای است و متاسفانه زیرساخت‌های لازم برای توسعه این رشته‌ها در بهترین دانشگاه ایران که همین شریف است، توسعه پیدا نکرده. ما با مشکل گفتمانی مواجه هستیم، یعنی فیزیولوژیست، فیلسوف، نوروساینتیست و... لازم داریم اما اینها یک اختلاف گفتمانی با هم دارند و نمی‌توانند با یکدیگر به‌سادگی ارتباط بگیرند. مادامی که این اختلاف گفتمانی وجود داشته باشد، این رشته‌ها توسعه پیدا نمی‌کنند و لذا این‌گونه کارها یعنی کارهای ترویجی اهمیت دیگری هم پیدا می‌کنند و آن این است که به گفتمان‌ها یا discourse‌های مختلف اجازه می‌دهد راحت‌تر با هم ارتباط برقرار کنند، یعنی فردا یک فیلسوف و یک نوروساینتیست وقتی که این فیلم را دیدند، راحت‌تر ارتباط برقرار می‌کنند.» او در ادامه بحث‌های روش‌شناختی را یکی از پاشنه‌های آشیل مطالعات مغز دانست و اضافه کرد: «از مهم‌ترین پاشنه‌های آشیل مطالعات ذهن و مغز، بحث روش‌شناسی است، به‌خصوص از وقتی که تکنولوژی وارد عرصه شده است؛ یعنی تکنولوژی‌هایی که ما به‌واسطه آنها مغز را مطالعه می‌کنیم. اینکه داده‌ها را چطور تفسیر کنیم و بحث‌های فلسفی گسترده‌ای که متاسفانه سوءتفاهم ایجاد می‌کنند و زود درباره‌شان قضاوت می‌شود، مساله بعدی است.»
استادیار فلسفه علم و فناوری دانشگاه صنعتی شریف با تاکید بر لزوم تداوم ساخت مستندهای علمی، اظهار کرد: «یکی از گزینه‌های جدی و مهم این است که در یک مستند که می‌شود گفت ناظر به آینده است، بررسی شود که این دانش میان‌رشته‌ای خودش را چطور می‌خواهد به آینده project کند.‌ البته کار باید از یک متدولوژی علمی تبعیت کند و متدولوژی علمی آن هم تحلیل گفتمان است. می‌توان در مراکز مهم دنیا یا به صورت داخلی یا بین‌المللی این کار را انجام داد. از گفتمان‌ها می‌توان تشخیص داد که این مراکزی که دارند کار می‌کنند، چطور می‌خواهند این دانش را برای آینده project کنند، چون در سوهای مختلفی می‌توان دانش را project کرد و به آینده تاباند و این اگر بررسی شود، بهتر با جامعه ارتباط می‌گیرد و در کشور جوانان به آن راغب‌تر خواهند شد و مسیر زندگی‌شان را تغییر می‌دهند.»
صفاریان‌پور در ادامه میزگرد بررسی کاپیتان من با اشاره به اهمیت موضوع ترویج علم تصریح کرد: «ممکن است ترویج علم برای افرادی که در ایران در این موضوع فعالیت می‌کنند یک امتیاز قلمداد شود اما در دنیا سهم بخش نهاد علم، آگاهی‌بخشی است، حالا اینکه راجع‌به نجوم بگوید و مردم درباره کیهان بدانند یا درباره نوروساینس بگوید که مردم درباره مغز و رفتار عصبی موجودات و انسان بدانند، به‌هرحال دارد ترویج بینش می‌کند.» او با بیان اینکه کار اصلی ترویج علم ایجاد بینش است خاطرنشان کرد: «کاپیتان من به ما راه‌حل می‌دهد که چطور باهوش‌تر باشیم. این فیلم فقط شیوه خلق پرسش را شاید در ذهن مخاطبش تقویت می‌کند. من اگر می‌خواستم به این فیلم نقدی وارد کنم می‌گفتم ورودی اطلاعات در این فیلم زیاد است و مخاطب در اطلاعات غرق می‌شود اما معتقدم فردی که این فیلم را می‌بیند، احتمالا با سوالاتی سالن سینما را ترک می‌کند. اصل هدف ما ترویج فیلم و ممارست یک تصمیم است و بعد اینکه درگیر لذت‌بردن از ترویج علم شدن که بحث وسوسه‌انگیزی است که ما را به یک ناکجاآباد می‌برد.»
این فعال رسانه‌ با تاکید بر اهمیت اختصاص بخشی از کار علمی به آگاهی‌بخشی عمومی خاطرنشان کرد: «اگر این جمع ژورنالیست‌های علم بودند، من حتما می‌گفتم وفاداری به مفهوم علم، کار اصلی‌ یک ژورنالیست است اما چون خودتان از جامعه علمی هستید، وفاداری به مفهوم علم بخشی از کار و پیشه شماست. بنابراین فقط میل و اشتیاق است که موجب می‌شود فردی این کار را انجام دهد، بدون اینکه انتظار داشته باشد وقتی از فردی امتحان می‌گیرد، جوابی که می‌گیرد، عین اطلاعاتی باشد که به او داده. این نکته کلیدی و اساسی‌ای است و فرق بین کلاس درس با یک سخنرانی عمومی است.»
رضا پناهی، مشاور علمی و سرپرست گروه نویسندگان کاپیتان من نیز در این نشست اظهار کرد: «رشته علوم اعصاب و علوم شناختی به دنیا آمد، چون ما فهمیدیم با فلسفه یا فیزیولوژی یا زیست‌شناسی تنها نمی‌توانیم موضوع به این پیچیدگی، یعنی ذهن و مغز را مطالعه کنیم. یک نکته مهم هم در مورد ترویج علم این است که فکر می‌کنم علوم مرزی در این زمینه متفاوت هستند. هگل می‌گوید کسی که علاقه‌مند به یک‌سری سوالات است، به یک‌سری سوالات دیگر هم علاقه‌‌مند است؛ مثلا کسی که درمورد منشأ کائنات می‌خواهد بداند، احتمالا درباره منشأ حیات هم کنجکاو است. این کنجکاوی در انسان می‌تواند باشد و در شئون مختلف خود را نشان دهد.»

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰