فرهیختگان: برگزاری سلسله نشستهای «بر سینمای ایران چه گذشت» به همت سازمان سینمایی سوره، آبستن طرح نکات جذاب بسیاری درباره متن و حاشیه تحولات سینمای ایران طی چهار دهه گذشته بود. نشستهایی که در دو فصل و در هفت جلسه تا به امروز میزبان چهرههای شاخصی از جریانهای فکری مختلف در سینمای ایران بوده و هر یک از زاویه نگاه خود نکاتی کلیدی را درباره اهم تحولات مرتبط با شکلگیری آنچه امروز به نام «سینمای ایران» به آن میبالیم، مطرح کردند. هرچند وجه غالب آنچه طی یک ماه گذشته، از لابهلای مباحث مطرحشده در این نشستها در ویترین رسانهها منعکس شد، بیشتر از جنس حواشی ژورنالیستی مرتبط با کارنامه افراد یا فیلمهای جنجالساز بود اما در این گزارش قصد داریم به نکاتی اشاره کنیم که میتوان آن را «جان کلام» همه روایتگران حاضر در این نشستها دانست. در یک نمای کلی وجه اشتراک روایت سینماگران از طیفهای مختلف، اذعان به تاثیر حیاتبخش انقلاب اسلامی در فرآیند «احیای سینمای ایران» از یکسو و مهمتر از آن جای خالی تضارب آرا و «گفتوگو صریح میان طیفهای مختلف فکری در سینمای امروز» از سوی دیگر بود. پیشگامی سازمان سینمایی سوره، برای فراهم آوردن بستر شکلگیری این گفتوگوها اقدامی ارزشمند و رو به جلو از سوی یک نهاد فرهنگی محسوب میشود که در صورت استمرار میتواند نقشی محوری به «حوزه هنری» در تحولات سینمای ایران طی دهههای آینده بدهد. آنچه در این گزارش مرور کردهایم، بریدههایی کلیدی از فصل دوم این نشستهاست که هر یک میتوانند سرفصلی برای شکلگیری گفتوگوهایی عمیقتر و جدیتر در جریان سینمای ایران باشد. نکته کلیدی اما همان است که امیر قادری در جمعبندی خود از این سلسله نشستها مطرح کرد و گفت: «سینمای ایران باید قبول کند که از اکبر حر تا فریدون جیرانی بخشی از این جامعه را نمایندگی میکنند و خاستگاهی در آن دارند. سینمای ایران تا این مساله را قبول نکند، به هدف نمیرسد. هرکدام از این گروهها میخواهند بقیه را از بین ببرند تا به بقا ادامه دهند اما ایرانی که میشناسیم، ایرانی است که همه گروهها خاستگاه دارند و اساسا وجود دارند و بخشی را تشکیل میدهند. باید به این مساله بپردازیم که چگونه همه این گروهها میتوانند در این سینما نماینده داشته باشند، به حیات خود ادامه دهند و حذف نشوند.»
برای خواندن متن کامل گزارش، اینجا را بخوانید.